مقالات

شفاعت از دیدگاه شیعه

یکی از عقاید مسلم اسلامی، شفاعت‏شافعان در روز قیامت است که به اذن الهی انجام می‏یابد. شفاعت در مورد افرادی صورت می‏گیرد که پیوند خود را بکلی با دین و خدای متعال قطع نکرده و قابلیت آن را دارند که، با وجود آلودگی به برخی گناهان، به برکت‏شفاعت‏شافعان بار دیگر مشمول رحمت‏حق شوند. عقیده به شفاعت از قرآن و سنت گرفته شده که ذیلا به آنها اشاره می‏کنیم: الف – شفاعت در قرآن: آیات قرآن حاکی از وجود اصل شفاعت در روز رستاخیز بوده و این کتاب شریف به اصل شفاعت، و منوط بودن آن به اذن و رضای خداوند، تصریح دارد:‹‹ولا یشفعون الا لمن ارتضی›› (انبیاء/28): شافعین جز در حق کسانی که خدا می‏پسندد، شفاعت نمی‏کنند. در آیه دیگر می‏فرماید: ‹‹ما من شفیع الا من بعد اذنه›› (یونس/2). بنابر این اصل شفاعت (البته با اذن و رضای خداوند)از نظر قرآن، امری قطعی و واقعیتی مسلم است. حال ببینیم شفاعت کنندگان چه کسانی هستند؟ از برخی آیات استفاده می‏شود که فرشتگان از شافعانند، چنانکه می‏فرماید: ‹‹و کم من ملک فی السموات‏لا تغنی شفاعتهم شیئا الا من بعد ان یاذن‏الله لمن یشاء و یرضی›› (نجم/26): چه بسیار فرشتگانی در آسمانها هستند که شفاعت آنان جز پس از اذن خداوند، در مورد آن کس که مشیت و رضایت الهی به (رستگاری وی) تعلق گیرد، سود نمی‏بخشد. مفسران در تفسیر آیه ‹‹عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا›› (اسراء/79): امید است که پروردگارت تو را به مقام پسندیده‏ای برساند، می‏گویند مقصود از مقام محمود، همان مقام شفاعت‏برای پیامبر اسلام است. (1) ب – شفاعت در روایات: گذشته از قرآن، در کتب حدیث نیز روایات بسیاری درباره شفاعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که به برخی از آنها اشاره می‏کنیم: 1. پیامبر می‏فرماید: «انما شفاعتی لاهل الکبائر من امتی‏» (2) : شفاعت من مخصوص مرتکبان کبایر از امتم می‏باشد. ظاهراعلت اینکه شفاعت را مخصوص مرتکبان کبایر دانسته این است که خداوند صراحتا در قرآن وعده داده که هرگاه انسانها از گناهان کبیره اجتناب ورزند، آنها را خواهد بخشید(نساء/31)و دیگر نیازی به شفاعت و امثال آن نیست. 2. نیز می‏فرماید: «اعطیت‏خمسا و اعطیت الشفاعه، فادخرتها لامتی فهی لمن لا یشرک بالله‏» (3) : از جانب خداوند پنج موهبت‏به من اعطا شده، و (از آن جمله)به من شفاعت داده شده، که آن را برای امتم ذخیره کرده‏ام. شفاعت من در حق کسانی خواهد بود که به خداوند شرک نمی‏ورزند. طالبان آگاهی از هویت‏شافعان روز محشر غیر از پیامبر (مانند ائمه معصومین و دانشمندان وشهداء) و نیز شفاعت‏شوندگان آنها بایستی به کتابهای عقاید و کلام و حدیث رجوع کنند. ضمنا، باید توجه داشت که اعتقاد به شفاعت – همچون اعتقاد به قبولی توبه – نباید مایه تجری افراد بر گناه شود، بلکه باید آن را روزنه امیدی شمرده و به امید بخشودگی، به راه صحیح باز گردند، وبسان نومیدان نباشند که به اصطلاح، آب را از سر گذشته می‏پندارند و در نتیجه هیچگاه به فکر بازگشت‏به طریق صحیح نمی‏افتند. از بیان گذشته همچنین روشن می‏شود که اثر بارز شفاعت، بخشودگی برخی از گنهکاران است، و بنابر این تاثیر آن منحصر به ترفیع درجه شفاعت‏شوندگان، که برخی از فرق اسلامی (مانند معتزله) گفته‏اند، نیست. (4) همان‏طور که یادآور شدیم اعتقاد به «اصل شفاعت در آخرت در چارچوب اذن الهی‏» ازعقاید مسلم اسلامی بوده و کسی حق خدشه در آن را ندارد. حال باید دید که آیا می‏توان در این دنیا نیز، از شافعانی چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم طلب شفاعت نمود، وبه دیگر تعبیر، آیا درست است که انسان بگوید: ای رسول گرامی، نزد خدا در حق من شفاعت کن (یا وجیهاعند الله اشفع لنا عند الله)؟ در پاسخ باید گفت: مشروعیت این امر، تا قرن هشتم مورد اتفاق همه مسلمانان قرار داشته است و تنها از نیمه قرن هشتم به بعد معدودی از افراد با آن به مخالفت‏برخاستند و آن را جایز ندانستند، در حالیکه آیات قرآنی، احادیث معتبر نبوی و سیره مستمره مسلمین بر جواز آن گواهی می‏دهد. زیرا شفاعت‏شافعان، در معنی، همان دعای آنان در حق افراد است، و درخواست دعا از فرد مؤمن – چه رسد به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم – بدون شگ امری جایز و مستحسن است. از حدیثی که ابن عباس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل می‏کند بروشنی استفاده می‏شود که شفاعت مؤمن، دعای او در حق دیگران است: «هرگاه مسلمانی بمیرد و چهل مؤمن موحد بر جنازه او نماز بگزارند خدا شفاعت آنان را در حق او می‏پذیرد» (5) . چه، مسلم است که شفاعت چهل مؤمن به هنگام اقامه نماز بر میت، جز دعای آنان در حق او چیزی نیست. با مروری به اوراق تاریخ، می‏بینیم که صحابه پیامبر از آن حضرت در زمان حیات ایشان درخواست‏شفاعت می‏کردند. ترمذی از انس بن مالک نقل می‏کند که می‏گوید: از پیامبر درخواست کردم در روز قیامت‏شفاعتم کند. پیامبر فرمود: چنین خواهم کرد. به او گفتم: کجا شما را پیدا کنم؟ فرمود: در کنار صراط. (6) با توجه به اینکه واقعیت استشفاع، چیزی جز درخواست دعا از شفیع نیست،وقوع نمونه‏هایی از این امر در عصر انبیا را می‏توان از خود قرآن به دست آورد: 1. فرزندان یعقوب، پس از فاش شدن مظالمشان، از پدر خواستند از خداوند برای آنان طلب آمرزش کند. حضرت یعقوب نیز درخواست آنان را پذیرفت و به وعده در موعد مقرر خود عمل کرد. (7) 2. قرآن کریم می‏فرماید: هرگاه افرادی از امت اسلامی که در حق خود ستم کرده‏اند، نزد پیامبر آمده و از او بخواهند برای آنان از خدا طلب آمرزش کند، آنگاه خود آنان استغفار کرده و پیامبر نیز برای آنان از درگاه الهی آمرزش خواهد، خداوند توبه‏شان را می‏پذیرد و رحمت‏خود را شامل آنان می‏کند. (8) 3.همچنین درباره منافقین می‏فرماید: هرگاه به آنان گفته می‏شود بیایید و از پیامبر بخواهید تا در حق شما استغفار کند، سرپیچی می‏کنند و استکبار می‏ورزند. (9) بدیهی است چنانچه اعراض از طلب استغفار از پیامبر، که ماهیتا با طلب شفاعت‏یکسان است، نشانه نفاق و استکبار باشد، طبعا انجام دادن آن نیز نشانه‏ایمان و خضوع در پیشگاه الهی خواهد بود. ضمنا از آنجا که مقصود ما در بحث‏حاضر، اثبات جواز و مشروعیت درخواست‏شفاعت است، زنده نبودن شخص شفیع در این آیات، ضرری به مقصد نمی‏زند; حتی اگر فرض شود که این آیات فقط در مورد زندگان وارد شده نه اموات، باز مضر به مقصود نیست. زیرا اگر درخواست‏شفاعت از زندگان شرک نباشد، طبعا درخواست آن از میت نیز شرک نخواهد بود، چون حیات و موت شفیع، ملاک توحید و شرک نبوده و تنها چیزی که هنگام درخواست‏شفاعت از ارواح مقدسه ضروری است‏شنوایی آنها می‏باشد، که ما در مبحث توسل، وجود ارتباط مزبور و سودمندی آن را ثابت‏خواهیم کرد. در اینجا باید توجه نمود که شفاعت‏خواستن مؤمنان و موحدان از پیامبران و اولیای الهی، با شفاعت‏خواستن بت‏پرستان از بتهای خویش تفاوت بنیادین دارد.زیرا موحدان، با اذعان به دو مطلب اساسی، از اولیای الهی درخواست‏شفاعت می‏کنند: 1. مقام شفاعت، مقامی است مخصوص خدا و در اختیار او، چنانکه می‏فرماید: ‹‹قل‏لله الشفاعه جمیعا›› (زمر/44): بگو شفاعت، تماما از آن خداست، ویا:‹‹من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه›› ؟ کیست که بدون اذن وی حق شفاعت داشته و شفاعتش مقبول و مؤثر باشد؟ 2. شفیعانی که موحدان دست التجا به سوی آنان دراز می‏کنند، بندگان مخلص خدا هستند که به پاس تقرب در درگاه الهی، دعایشان به هدف اجابت می‏رسد. با توجه به این دو شرط، تفاوت اساسی موحدان با مشرکان عصر بعثت در امر شفاعت روشن می‏گردد: اولا: مشرکان برای نفاذ شفاعت آنها هیچ نوع قید و شرطی قائل نبودند; توگویی خدا حق خود را به بتهای کور و کر تفویض کرده است! در حالیکه موحدان، به رهنمود قرآن، مقام شفاعت را یکسره از آن خدا دانسته و پذیرش شفاعت‏شافعین را ، منوط به اذن و رضای الهی می‏دانند. ثانیا: مشرکان عصر پیامبر معبودهای دست‏ساخت‏خویش را ارباب و آلهه! پنداشته از سر فاهت‏خیال می‏کردند که این موجودات بیجان، سهمی از ربوبیت و الوهیت هستی را بر عهده دارند! حال آنکه موحدان، پیامبران و امامان را بندگان وارسته خدا شمرده و پیوسته به این کلام مترنمند که: «…عبده و رسوله‏» و «…عباد الله الصالحین‏».ببین تفاوت ره از کجا است تا کجا؟! بنابر این، استدلال به آیاتی که شفاعت‏خواهی مشرکان از بتها را نفی می‏کند بر نفی اصل شفاعت در اسلام،مغلطه‏ای کاملا بی‏پایه و قیاسی سخت نابجا خواهد بود . پی‏نوشتها 1. المیزان: 13 /191 – 192; مجمع البیان: 10 / 549 2. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، 3 / 376 3. خصال شیخ صدوق، ابواب پنجگانه، حدیث صحیح بخاری، 1 / 42; مسند احمد، 1 / 301. 4. اوائل المقالات، شیخ مفید، ص 54، و کتب کلامی دیگر 5. ما من رجل مسلم یموت فیقوم علی جنازته اربعون رجلا لا یشرکون بالله شیئا الا شفعهم الله فیه (صحیح مسلم، 3 / 54) 6. سالت النبی ان یشفع لی یوم القیامه فقال انا فاعل، قلت فاین اطلبک؟ فقال علی الصراط (صحیح ترمذی، 4 / 42 باب ما جاء فی شان الصراط) 7. یوسف / 97: ‹‹قالوا یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین × قال سوف استغفر لکم ربی››8. نساء / 64: ‹‹و لو اذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما››9. ‹‹و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول لووا روسهم و رایتهم یصدون و هم مستکبرون (منافقین / 5››منشور عقاید امامیه صفحه 200 استاد جعفر سبحانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا