مقالات

پیامبر شناسی

1 – بسوی هدف – هدایت عمومی .
2 – هدایت خصوصی .
3 – خرد و قانون .
4 – شعور مرموزی که وحی نامیده میشود .
5 – پیغمبران و عصمت نبوت .
6 – پیغمبران و دین آسمانی
7 – پیغمبران و حجت وحی و نبوت .
8 – شماره پیغمبران خدا .
9 – پیغمبران اولوالعزم صاحبان شریعت .
10 – نبوت محمد (ص ) .
11 – پیغمبر اکرم (ص ) و قرآن .1 – بسوی هدف – هدایت عمومی
دانه گندمی که در شکم خاک با شرائط مناسبی قرار میگیرد شروع به رشد و نمو کرده بشاهراه تحول میافتد و هر لحظه صورت و حالت تازه ای بخود گرفته با نظم و ترتیب مشخصی راهی را میپیماید تا یک بوته ای کامل دارای خوشه های گندم میشود و اگر یکی از دانه های آن بزمین افتد باز مسیر گذشته را آغاز کرده بسرانجام میرساند .
و اگر هسته میوه ای است در مهد زمین آغاز حرکت نموده پوست را شکافته نوک سبزی میدهد و راه منظم و مشخصی را پیموده بالاخره درختی برومندو سر سبزی باردار میشود .
اگر نطفه حیوانی است در میان تخم یا در رحم مادر شروع بتکامل نموده راه مشخصی را که ویژه همان حیوان نطفه ایست سیر نموده فردی کامل از همان حیوان میشود .
این راه مشخص و سیر منظم در هر یک از انواع آفرینش که در این جهان مشهورندبرقرار رو در سرشت همان نوع است و هرگز بوته سبز گندم که از دانه شروع نموده بگوسفند یا بز یا فیل نمیرسد و هرگز حیوانی ماده که از بز خود باردار گشته خوشه گندم یا درخت چنارنمیزاید حتی اگرنقصی در ترکیب اعضاء یا در عمل طبیعی نوزادی پیدا شود مثلا گوسفندی بیچشم یا بوته گندمی بیخوشه بوجود آید ما تردید نمیکینم که بیک آفت و سبب مخالف مستند میباشد .
نظم و ترتیب مداوم در تحول و تکون اشیاء و اختصاص هر نوع از انواع آفرینش در تحول و تکامل خود بنظامی خاص برای متتبع کنجکاو غیر قابل انکار میباشد .
از این نظریه روشن دو مسئله دیگر میتوان نتیجه گرفت : 1 – در میان مراحل که نوعی از انواع آفرینش از آغاز پیدایش تا انجام آن میپیماید یک اتصال و ارتباطی برقرار است مانند اینکه نوع نامبرده در هر یک از مراحل تحول و تکون خود از پشت سر دفع و از پیش رو جذب میشود .
2 – نظر باتصال و ارتباط نامبرده آخرین مرحله سیر هر نوع از آغاز پیدایش مطلوب و مورد توجه تکوینی همان پدیده نوعی است چنانکه مغز گردوئی که در زیرخاک نوکی سبز میدهداز همان وقت متوجه یک درخت برومند گردوئی است و جنین در تخم یا در رحم از آغاز تکون بسوی حیوان کاملی رهسپار میباشد .
قرآن کریم در تعلیم خود ( که مطلق آفرینش و پرورش اشیاء را بخدا نسبت میدهد ) این رهسپاری و کشش را که هر نوع از انواع آفرینش در راه کمال خود دارد بهدایت الهی و رهبری خدائی نسبت میدهد چنانکه میفرماید (الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی ) سوره طه آیه 50 .
و میفرماید ( الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی ) سوره اعلی آیه 32 و بنتیجه های نامبرده اشاره کرده میفرماید .
( و لکل وجهه هو مولیها ) سوره بقره آیه 148 .
و میفرماید ( و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لاعبین ما خلقناهما الا بالحق و لکن اکثرهم لا یعلمون ) سوره دخان آیه 39 .2 – هدایت خصوصی
بدیهی است نوع انسان از این کلیات مستثنی نیست و همین هدایت تکوینی که درهمه انواع آفرینش حکومت میکند در وی نیز حکومت خواهد کرد و چنانکه با هر نوع سرمایه اختصاصی خود بسوی کمال رهسپار میشود و هدایت مییابد انسان نیز با هدایت تکوینی بسوی کمال واقعی خود هدایت یابد انسان در عین اینکه با انواع دیگر نباتی و حیوانی در بسیاری از خصایص شریک است خصیصه اختصاصی دارد که از دیگران تمیزش میدهد و آن ( خرد ) است .
خرد است که انسان بواسطه آن بتفکر پرداخته از هر وسیله ای ممکن بنفع خوداستفاده مینماید در فضای بیکران آسمانها اوج میگیرد و در اعماق دریاها شنامیکند و در سطح زمین از انواع جماد و نبات و حیوان استثمار و استخدام مینماید حتی از همنوعان خود تا جائی که میتواند سود میگیرد .
انسان بحسب طبع اولی سعادت و کمال خود را در آزادی مطلق خود میبیندولی نظرباینکه سازمان وجودیش سازمان اجتماعی است و نیازمندیهای بیشمار دارد که هرگزبه تنهائی توانائی رفع آنها راندارد و در صورت اجتماع و تعاون با همنوعان خود که آنان نیز همان غریزه خودخواهی و آزادی دوستی را دارند ناگزیر است مقداری از آزادی خود را در این راه از دست بدهد در برابر سودی که ازدیگران میبرد سودی بدهد و معادل آنکه از رنج دیگران بهره میگیرد از رنج خود بهره بدهد یعنی اجتماع تعاونی را از روی ناچاری میپذیرد .
این حقیقت از حال نوزادان و کودکان , بسیار روشن است نوزادان درآغازدرخواستهای خود بچیزی جز زور و گریه متوسل نمیشوند ونیز زیربار هیچ قانون و مقرراتی نمیروند ولی تدریجا بحسب تکامل فکر میفهمند که کار زندگی تنها باسرکشی و زورگوئی پیش نمیرود و کم کم بحال فرد اجتماعی نزدیک میشوند تا در سن یک فرد اجتماعی که تفکر کامل دارد بهمه مقررات اجتماعی محیط خود رام میگردندانسان بدنبال پذیرفتن اجتماع تعاونی وجود قانون لازم میشمرد که در اجتماع حکومت کرده وظیفه هر یک از افراد را معین و سزای هر متخلف را مشخص سازد قانونی که با جریان عملی آن هر یک از افراد جامعه بسعادت واقعی خود برسند و نیکبختی را که معادل ارزش اجتماعی وی میباشد بیابند .
این قانون همان قانون عملی همگانی است که بشر از روز پیدایش تا امروز پیوسته خواهان و شیفته آنست و همیشه آن را در سر لوحه آرزوهای خود قرار داده دربرآوردن آن تلاش میکند بدیهی است اگر چنین چیزی امکان نداشت و در سرنوشت بشریت نوشته نشده بود , خواست همیشگی بشر قرار نمیگرفت .
خدای متعال بحقیقت این اجتماع بشری اشاره نموده میفرماید ( نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا ) سوره زخرف آیه 32 .
در معنی خودخواهی و انحصار طلبی انسان میفرماید : خلق الانسان هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا سوره معارج آیه 21 .3 – خرد و قانون
اگر درست دقت کنیم خواهیم دید قانونی که بشر پیوسته در آرزوی آنست ومردم تنها و دسته دسته به نهاد خدادادی لزوم چنان مقرراتی را که سعادتشان را تأ مین کند , درک میکنند , همانا قانونی است که جهان بشریت را از آن جهت که جهان بشری است بیتبعیض و استثناء به نیکبختی رسانیده در میانشان کمال عمومی را برقرار سازدو بدیهی است تاکنون دردوره های گوناگون زندگی بشر چنین قانونی که تنظیم یافته عقل و خرد باشد , درک نشده است و اگر چنین قانونی بحسب تکوین بعهده خرد گذاشته شده بود البته در این روزگاران دراز برای بشریت درک و مفهوم میشدبلکه همه افراد مردم که با جهاز تعقل مجهز میباشند آن را تفصیلا درک میکردند چنانکه لزوم آن رادر جامعه خود درک میکنند .
و بعبارت روشنتر قانون کامل مشترکی , که باید سعادت جامعه بشری را تأ مین کند و باید بشر را از راه آفرینش و تکوین بسوی آن هدایت شود , اگر تکوینا بعهده خرد گذاشته شده بود هر انسان با خردی آن را درک میکرد چنانکه سود و زیان و سایر ضروریات زندگی خود را درک میکند ولی از چنین قانونی تاکنون خبری نیست و قوانینی که خود بخود یا با وضع یکفرد فرمانروا یا افراد یا ملل که تاکنون در جامعه های بشری جریان یافته , برای جمعی مسلم و برای غیر آنان مسلم است و دسته ای ازآن با اطلاع و دسته ای بیاطلاع میباشند و هرگز همه مردم که در ساختمان بشری مساوی و همه باخرد خدادادی مجهزند درک مشترکی در این باب ندارند .4 – شعور مرموزی که وحی نامیده میشود
با بیان گذشته روشن شد که قانونی را که سعادت جامعه بشری را تأ مین کند خرددرک نمیکند و چون به مقتضای نظریه هدایت عمومی وجود چنین درکی در نوع انسانی ضروری است ناگزیر دستگاه درک کننده دیگری در میان نوع انسانی بایدوجود داشته باشد که وظایف واقعی زندگی را به آنان بفهماند و دردسترس همگان گذارد و این شعور ودرک که غیر از عقل وحس میباشد, شعور وحی نامیده میشود البته لازمه پیدایش چنین نیروئی در انسانیت این نیست که در همه افراد پیدا شودچنانکه نیروی تناسل در انسانیت آفریده شده ولی درک لذت ازدواج و مهیا شدن برای آن تنها درافرادی پیدا میشود که بسن بلوغ برسند و شعور وحی درافرادی که ظهور نکرده شعوری است مرموزچنانکه درک لذت ازدواج برای افراد نابالغ انسان درکی است مرموز .
خدای متعال در کلام خود در خصوص وحی شریعت خود و نارسائی عقل در این خصوص اشاره کرده میفرماید ( انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبیین من بعده رسلا مبشرین و منذرین لئلا یکون للناس علی الله حجه بعد الرسل ) سوره نساء آیه 162 .5 – پیغمبران – عصمت نبوت
ظهور پیغامبران خدا نظریه وحی را که درفصل سابق گذشت تأ یید میکند پیغامبران خدا مردانی بودندکه دعوی وحی و نبوت نمودند و بدعوی خود حجت قاطع اقامه کردند و مواد دین خدا را که همان قانون سعادت بخش خدائی است , بمردم تبلیغ نموده در دسترس عموم گذاشتند وچون پیغمبران که با وحی و نبوت مجهز بودند , در هر زمان که ظاهر شدند بیش از یکفرد یا چند فرد نبودند , خدای متعال هدایت بقیه مردم را با مأ موریت دعوت و تبلیغ که به پیغمبران خود داده , تتمیم و تکمیل فرمود .
و از اینجاست که پیغمبر خدا باید با صفت عصمت متصف باشد یعنی درگرفتن وحی ازجانب خدا و در نگهداری آن و در رسانیدن آن بمردم از خطا مصون باشد و معصیت ( تخلف از قانون خود ) نکند زیرا چنانکه گذشت تلقی وحی و حفظ و تبلیغ آن سه رکن هدایت تکوینی میباشند و خطا در تکوین معنی ندارد .
گذشته از اینکه معصیت و تخلف از مؤدای دعوت و تبلیغ خود , دعوتی است عملی بضد دعوت و موجب سلب وثوق و اطمینان مردم است از راستی و درستی دعوت و در نتیجه غرض و هدف دعوت را تباه میکند .
خدای متعال در کلام خود بعصمت پیغامبران اشاره نموده میفرماید ( و اجتبیناهم و هدیناهم الی صراط المستقیم ) .
سوره انعام آیه 87 .
و باز میفرماید : ( عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا الا من ارتضی من رسول فانه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا , لیعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم ) سوره جن آیه 28 .6 – پیغمبران و دین آسمانی
آنچه پیغمبران خدا از راه وحی بدست آورده و بعنوان پیغام و سفارش خدائی بمردم رسانیدند دین بود یعنی روش زندگی و وظائف انسانی که سعادت واقعی انسان را تأ مین میکند .
دین آسمانی بطورکلی از دو بخش اعتقادی و عملی مرکب میباشد بخش اعتقادی یکرشته اعتقادات اساسی و واقع بینیها است که باید انسان پایه زندگی خود را به روی آنها گذارد و آنها سه اصل کلی توحید و نبوت و معاد است که با اختلال یکی از آنها پیروی دین صورت نبندد .
و بخش عملی یکرشته وظائف اخلاقی و عملی است که مشتمل است بر وظائفی که انسان نسبت به پیشگاه خدای جهان و وظائفی که انسان در برابر جامعه بشری دارد .
و از اینجاست که وظائف فرعی که در شرایع آسمانی برای انسان تنظیم شده بر دوگونه است اخلاق و اعمال و هر یک از آنها نیز بر دو قسم است : قسمتی اخلاق و اعمالی است که به پیشگاه خداوندی ارتباط دارد مانند خلق و صفت ایمان و اخلاص و تسلیم و رضا و خشوع و مانند عمل نماز و روزه و قربانی و این دسته بویژه عبادات نامیده میشود و خضوع و بندگی انسان را نسبت به پیشگاه خدائی مسجل میسازد .
و قسمی اخلاق و اعمال شایسته ای است که بجامعه ارتباط دارد مانند اخلاق و صفات بشر دوستی و خیر خواهی و عدالت و سخاوت و مانند وظائف معاشرت و داد و ستدو غیر آنها و این قسم بویژه معاملات نامیده میشود .
و از طرف دیگر نوع انسانی تدریجا متوجه کمال است و جامعه بشری بمرور زمان کاملتر میشود ظهور این تکامل در شرایع آسمانی نیز ضروری است و قرآن کریم نیز همین تکامل تدریجی را ( چنانکه از راه عقل بدست میآید ) تأ یید میکند و چنانکه از آیاتش استفاده میشود هر شریعت لاحق از شریعت سابق کاملتر است میفرماید ( و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه ) .
سوره مائده آیه 48 .
و البته چنانکه نظریات علمی نشان میدهد و قرآن کریم نیز تصریح میکند زندگی جامعه انسانی در این جهان ابدی نیست و طبعا تکامل نوع وی نامتناهی نخواهد بود و از این روی کلیات وظائف انسانی ا جهات اعتقاد و عمل ناگزیر درمرحله ای واقف خواهد شد بالتبع نبوت و شریعت نیز روزی که از جهت کمال اعتقاد و توسعه مقررات عملی بآخر مرحله رسید , ختم خواهد گردید .
و از اینجاست قرآن کریم برای روشن ساختن اینکه اسلام – دین محمد (ص ) آخرین و کاملترین ادیان آسمانی است خود را کتاب آسمانی غیر قابل نسخ و پیغمبر اکرم را خاتم الانبیاء و دین اسلام را مشتمل بهمه وظائف , معرفی میکند چنانکه میفرماید .
( و انه لکتاب عزیز لا یأ تیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه ) سوره حم سجده آیه 42 و میفرماید ( و ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین ) سوره احزاب آیه 40 و میفرماید ( و انزلنا الیک الکتاب تبیانا لکل شی ء ) سوره نحل آیه 89 .7 – پیغمبران و حجت وحی و نبوت
بسیاری از دانشمندان امروزی که در وحی و نبوت کنجکاوی کرده اند مسئله وحی ونبوت و مسائل مربوط بآنرا با اصول روانی اجتماعی توجیه نموده اند میگویند پیغمبران خدا مردانی پاک نهاد , بلند همت و بشر دوست بوده اند که برای پیشرفت مادی و معنوی بشر و اصلاح جامعه های فاسد قوانین و مقرراتی تنظیم نموده اند مردم را بسوی آن دعوت کرده اندوچون مردم آن روز زیر بارمنطق عقل نمیرفته اند برای جلب اطاعت مردم , خود و افکار خودرا بعالم بالا نسبت داده اند و روح پاک خود را روح القدس و فکری که از آن ترشح میکند ( وحی و نبوت ) و وظائفی را که از آن نتیجه گرفته میشود ( شریعت آسمانی ) و بیاناتی که مشتمل بآنهاست مثلا ( کتاب آسمانی ) نامیده اند .
کسیکه با انصاف و نظر عمیق بکتب آسمانی و بویژه بقرآن کریم و همچنین بشریعت پیغمبران نگاه کند , تردید نخواهد داشت که این نظریه درست نیست .
پیغمبران خدا مردان سیاست نبودند بلکه مردان حق و سراپا صدق و صفا بودند .
چیزی را که درک میکردند بیکم و کاست میگفتند و آنچه را میگفتند میکردند و آنچه مدعی بودند شعور مرموزی بود که با مدد غیبی بایشان اضافه میشد و از آن راه وظائف اعتقادی و عملی مردم را از پیشگاه خدائی فرا گرفته بمردم تبلیغ میکردند .
و از اینجا روشن میشود که برای ثبوت دعوی نبوت , حجت و دلیل لازم است و مجرد اینکه شریعتی که پیغمبر میآورد مطابق عمل میباشد , در صدق دعوی پیغمبری کافی نیست زیرا کسی که دعوی پیغمبری میکند علاوه بر دعوی صحت شریعت خود دعوی دیگری دارد و آن این است که با عالم بالا رابطه وحی و نبوت دارد و از جانب خدا مأ موریت دعوت یافته است و این دعوی در جای خود دلیل میخواهد .
و از این روی بود که ( چنانکه قرآن کریم خبر میدهد پیوسته مردم با ذهن ساده خود از پیغمبران خدا برای اثبات صدق دعوی نبوت معجزه میخواسته اند .
و معنی این منطق ساده و درست این است که وحی و نبوت که پیغمبر خدا دعوی میکند در سایر مردم که مانند وی انسانند یافت نمیشود و ناچار نیروئی است غیبی که خدا بطور خرق عادت به پیغمبر خود داده که بوسیله آن سخن خدا را شنیده از روی مأ موریت , بمردم برساند اگر راست است , پس پیغمبر از خدای خود بخواهد که خارق عادت دیگری بوجود آورد که مردم بوسیله آن صدق نبوت پیغمبر ( مدعی نبوت ) را باور کنند .
چنانکه روشن است درخواست معجزه از پیغمبران طبق منطقی است درست و بر پیغمبرخداست که برای اثبات نبوت خود ابتداء یا طبق درخواست مردم , معجزه بیاورد و قرآن کریم نیز این منطق را تأ یید کرده از بسیاری از پیغمبران ابتداء یا پس از درخواست مردم معجزه نقل میفرماید .
البته بسیاری از کنجکاوان تحقق معجزه ( خرق عادت ) را انکار نموده اند ولی سخنشان بدلیل قابل توجهی تکیه نمیدهد و علل و اسبابی که برای حوادث تاکنون با تجربه و فحص بدست ما رسیده هیچگونه دلیلی نداریم که آنها دائمی هستند وهیچ حادثه ای هرگز با غیر علل و اسباب عادی خود متحقق نمیشود و معجزاتی که به پیغمبران خدا نسبت داده شده محال و خلاف عقل ( مانند زوج بودن عدد سه ) نیستند بلکه خرق عادت میباشد در صورتیکه اصل خرق عادت ازاهل ریاضت بسیار دیده و شنیده شده .8 – شماره پیغمبران خدا
بحسب نقل درگذشته تاریخ , پیغمبران بسیاری آمده اند و قرآن کریم نیز کثرت ایشان را تأ یید فرموده و عده ای از ایشان را بنام و نشان یاد کرده ولی عده مشخص برای ایشان ذکر ننموده است .
از راه نقل قطعی شماره ایشان بدست نیامده جز اینکه در روایت معروف که ازابیذر غفاری از پیغمبر اکرم است عدد ایشان صد و بیست و چهار هزار تعیین شده است .9 – پیغمبران اولوالعزم صاحبان شریعت
بحسب آنچه از قرآن کریم استفاده میشود همه پیغمبران خدا شریعت نیاورده اند بلکه پنج نفر از ایشان که حضرات نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد (ص ) هستند اولوالعزم و صاحبان شریعت میباشند و دیگران در شریعت تابع اولوالعزم بوده اند .
خدای متعال در کلام خود میفرماید ( شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ) سوره شوری آیه 12 و میفرماید ( و اذا اخذنا من النبیین میثاقهم و منک و من نوح و ابراهیم و موسی و عیسی ابن مریم و اخذنا منهم میثاقا غلیظا ) سوره احزاب آیه 7 .10 – نبوت محمد (ص )
آخرین پیغمبران خدا حضرت محمد (ص ) میباشد که صاحب کتاب و شریعت است و مسلمانان بوی ایمان آورده اند .
حضرت محمد (ص ) پنجاه و سه سال پیش از شروع تاریخ هجری و قمری در شهر مکه از حجاز در میان خانواده بنیهاشم از قریش که گرامیترین خانواده عربی شناخته میشد , تولد یافت .
پدر آن حضرت عبدالله و مادرش آمنه نام داشت و در همان اوایل کودکی پدر و مادر را از دست داد و در کفالت جد پدری خود عبدالمطلب قرار گرفت و بزودی عبدالمطلب نیز بدرود زندگی گفت و عمویش ابوطالب بسرپرستی او قیام کرده او را بخانه خود آورد .
آن حضرت در خانه عموی خود بزرگ شد و ضمنا پیش از بلوغ با عموی خود همراه مال التجاره سفر شامی کرد .
آن حضرت درس نخوانده بود و نوشتن یاد نگرفته بود ولی پس از بلوغ و رشد باعقل و ادب و امانت معروف شد و در نتیجه عقل و امانت یکی از بانوان قریش که بثروت معروف بود او را سرپرست اموال خود قرار داد و اداره امر تجارت خود را باو واگذار کرد .
آن حضرت سفری دیگر نیز با مال التجاره بشام نمود و در اثر نبوغی که از خود نشان داد , سود فراوانی عائد گردید و دیری نگذشت که آن بانو پیشنهاد ازدواج بآن حضرت نمود و او نیز پذیرفت و پس از ازدواج که در بیست و پنج سالگی آن حضرت واقع شد تا سن چهل سالگی در همان حال بود و شهرت بسزائی در عقل و امانت پیدا کرد جز اینکه بت نپرستید ( با اینکه مذهب معمولی عرب حجاز بت پرستی بود ) و گاهی بخلوت رفته با خدا براز و نیاز میپرداخت .
تا در سن چهل سالگی که در غار حراء ( غاری است در کوههای تهامه در نزدیکی مکه )خلوت کرده بود از جانب خدای متعال برای نبوت برگزیده شدو مأ موریت تبلیغ یافت واولین سوره قرآنی ( سوره علق ) بر وی نازل شد و همان روز بخانه خود مراجعت و در راه پسر عموی خود علی بن ابیطالب را دید و پس از بیان واقعه علی (ع ) بوی ایمان آورد و پس از ورود بمنزل همسرش نیز اسلام را پذیرفت .
پیغمبر اکرم (ص ) برای اولین بار که گروه مردم را دعوت کرد با عکسالعمل طاقت فرسا و دردناکی روبرو شد و ناچار پس از آن مدتی دعوت سری میکرد تا دوباره مأ مور شد که خویشاوندان بسیار نزدیک خود را دعوت کند ولی این دعوت نتیجه ای نداد و کسی از آنان جز علی بن ابیطالب بوی ایمان نیاورد ( ولی طبق مدارکی که از ائمه اهل بیت (ع ) نقل و باستناد اشعاری که از ابوطالب در دست است شیعه معتقد است که وی باسلام گرویده بود ولی چون یگانه حامی پیغمبر اکرم بود ایمان خود را از مردم کتمان میفرمود تا قدرت ظاهری خود را پیش قریش حفظ کند ) پس از آن پیغمبر اکرم طبق مأ موریت خدائی بدعوت علنی پرداخت شروع دعوت علنی توأ م بود با شروع سختترین عکس العمل و دردناکترین آزارها و شکنجه ها از ناحیه اهل مکه نسبت به پیغمبر اکرم ( ص ) و مردمانی که تازه مسلمان شده بودند تا سختگیری قریش بجائی رسید که گروهی از مسلمانان خانه و زندگی خود را ترک نموده بحبشه مهاجرت کردند و پیغمبر اکرم (ص ) با عموی خود ابوطالب و خویشاوندان خود از بنیهاشم سه سال در شعب ابوطالب ( حصاری بود در یکی از دره های مکه ) در نهایت سختی و تنگی متحصن شدند و کسی با آنان معامله و معاشرت نمیکرد و قدرت بیرون آمدن نداشتند .
بت پرستان مکه با اینکه هرگونه فشار و شکنجه از زدن و کوبیدن و اهانت واستهزاء و کار شکنی در حق وی روا میداشتند گاهی نیز برای اینکه او را از دعوت خود منصرف کنند از راه ملاطفت پیش آمده وعده مالهای گزاف و ریاست و سلطنت بوی میدادند ولی پیش آن حضرت وعده و وعید آنان مساوی بود و جز تشدید همت و تصمیم عزیمت نتیجه ای نمیبخشید در یکی از مراجعه هائی که به آن حضرت کرده و وعده مال گزاف و ریاست میدادند آن حضرت بعنوان تمثیل بآنان فرمود اگرخورشید را در کف راست و ماه را در کف چپ من بگذارید از فرمانبرداری خدای یگانه و انجام مأ موریت خود روی برنخواهم تافت .
در حوالی سال دهم بعثت که آن حضرت از شعب ابیطالب بیرون آمد کمی بعد از آن ابوطالب عمو و یگانه حامی وی بدورد زندگی گفت و همچنین یگانه همسر با وفای وی درگذشت .
دیگر برای آن حضرت هیچگونه امن جانی و پناهگاهی نبود بالاخره بت پرستان مکه نقشه محرمانه ای برای کشتن وی طرح کرده شبانه خانه اش را از هر سوی بمحاصره درآوردند که آخر شب ریخته در بستر خواب قطعه قطعه اش کنند .
ولی خدای متعال مطلعش ساخته به هجرت یثرب مأ مورش کرد آن حضرت , علی (ع ) را در بستر خواب خودخوابانید شباه بنگهداری خدائی از خانه بیرون آمد و از میان گروه دشمنان بگذشت و در چند فرسخی مکه بغاری پناهده شد و پس از روز که دشمنان بهر سوی گشته و از دستگیری او نومید شده بمکه بازگشتند , از غار بیرون آمده راه یثرب را در پیش گرفت .
اهل یثرب که بزرگانشان پیش از آن بآن حضرت ایمان آورده و بیعت کرده بودندمقدمش را با آغوش باز پذیرفتند و جان و مال خودشان را در اختیارش گذاشتند .
آن حضرت برای اولین بار در شهر یثرب یک جامعه کوچک اسلامی تشکیل داده باطوائف یهود که در شهر و اطراف آن ساکن بودند و همچنین با قبائل نیرومند عرب آن نواحی پیمانها بست و بنشر دعوت اسلامی قیام فرمود و شهر یثرب بمدینه الرسول معروف شد .
اسلام روز بروز بتوسعه و ترقی پیش میرفت و مسلمانانی که در مکه در چنگال بیدادگری قریش گرفتار بودند تدریجا خانه و زندگی خود را ریخته بمدینه مهاجرت نمودندو پروانه وار بدور شمع وجود پیغمبر اکرم (ص ) گرد آمدند و مهاجرین نامیده شدند چنانکه یاوران یثربی آن حضرت به انصار شهرت یافتند .
اسلام با سرعت تمام پیشرفت میکرد ولی با اینحال بت پرستان قریش و طوائف یهود حجاز از کارشکنی و ماجراجوئی هیچگونه فرو گذاری نمیکردند و بدستیاری گروه منافقین که در داخل جمعیت مسلمانان بودند و بهیچ سمت خاصی شناخته نمیشدند هر روز مصیبت تازه ای برای مسلمانان بوجود میآوردند .
تا بالاخره کار بجنگ کشید و جنگهای بسیاری میان اسلام و وثنیت عرب و یهود اتفاق افتاد که در اغلب آنها پیروزی با لشگر اسلام بود شماره این جنگها به هشتاد و چند جنگ بزرگ وکوچک میرسد و در همه جنگهای بزرگ مانند جنگ بدر و احد و خندق و خیبر و غیر آنها پیغمبر اکرم (ص ) شخصا حاضر معرکه جنگ میشد و در همه جنگهای خونین بزرگ و بسیاری از جنگهای کوچک گوی پیروزی بدست علی (ع ) ربوده میشد و تنها کسی بود که هرگز در جنگی از آن همه جنگها پا بعقب نگذاشت و در همه این جنگها که در مدت ده سال پس از هجرت در گرفته از مسلمانان کمتر از دویست و از کفار کمتر از هزار تن کشته شده است .
در اثر فعالیت آن حضرت و فداکاریهای مهاجرین و انصار در مدت دهسال پس از هجرت , اسلام شبه جزیره عربستان را فرا گرفت و نامه های دعوتی به پادشاهان کشورهای دیگر مانند ایران و روم و مصر و حبشه نوشته شد .
آن حضرت در زی فقرا میزیست و با فقر افتخار میکرد و لحظه ای از وقت خودرا بیهوده نمیگذرانید بلکه وقت خود را سه بخش کرده بود .
بخشی اختصاص بخدا داشت و با عبادت و یاد خدا میگذاشت و بخشی بخود و اهل خانه و نیازمندیهای منزل میپرداخت و بخشی از آن مردم بود و در این بخش بنشر و تعلیم معارف دینی و اداره امور جامعه اسلامی و اصلاح مقاصد آن و سعی در رفع حوائج مسلمین و تحکیم روابط داخلی و خارجی و سایر امور مربوطه میپرداخت .
آن حضرت پس از ده سال اقامت در مدینه در اثر سمی که زنی یهودی در غذا به وی خورانیده بود نقاهت پیدا نمود پس از چند روز رنجوری رحلت فرمود و چنانکه در روایاتی وارد است آخرین کلمه ای که از زبانش شنیده شد توصیه بردگان و زنان بود .11 – پیغمبر اکرم (ص ) و قرآن
از پیغمبر اکرم (ص ) نیز مانند سایر پیغمبران معجزه میخواستند و آن حضرت نیز وجود معجزه را در پیغمبران تأ یید میکرد چنانکه در قرآن کریم بالصراحه تأ یید شده .
از آن حضرت معجزات بسیاری رسیده که نقل برخی از آنها قطعی و قابل اعتماد میباشد ولی معجزه باقیه آنحضرت که هم اکنون زنده است همانان قرآن کریم است که کتاب آسمانی اوست قرآن کریم کتابی است آسمانی که به شش هزارو چند صد آیه مشتمل است و بصدو چهارده سوره بزرگ و کوچک تقسیم میشود .
آیات کریمه قرآنی در مدت بیست و سه سال ایام بعثت و دعوت پیغمبر اکرم (ص )تدریجا نازل شده و کمتر از یک آیه تا یکسوره تمام , در حالات مختلفه شب و روز , سفر و حضر و جنگ و صلح و روزهای سخت و لحظات آسودگی وحی گردیده است .
قرآن کریم در آیات بسیاری با صراحت لهجه خود را معجزه معرفی میکند و عرب آن روز که بشهادت تاریخ به راقیترین درجات فصاحت و بلاغت رسیده بود و درشیرینی زبان و روانی بیان پیشتازان میدان سخنوری شمرده میشدند بمعارضه و مبارزه میطلبد و میگوید اگر چنین میپندارید که قرآن کریم سخن بشر و ساخته خود محمد (ص ) است یا از کسی یاد گرفته و تعلیم یافته مانند او را یا مانند ده سوره یک سوره از سورهای آن را بیاورند و از هر وسیله ممکن در اینکار استفاده کنند سخنوران نامی عرب پاسخی که در برابر این درخواست آماده کردند این بود که گفتند .
قرآن سحر است و از عهده ما بیرون .
قرآن کریم تنها از راه فصاحت و بلاغت تحدی نمیکند و به معارضه نمیطلبد بکله گاهی از جهت معنی نیز پیشنهاد معارضه مینماید و به نیروی فکری همه جن و انس تحدی مینماید .
زیرا کتابی است که به برنامه کامل زندگی جهان انسانی مشتمل است و اگر بدقت کنجکاوی شود این برنامه وسیع و پهناور که هر گوشه و کنار اعتقادات و اخلاق و اعمال بیرون ازشمار انسانیت را فرا گرفته و بتمام دقایق و جزئیات آن رسیدگی مینماید همانا ( حق ) قرار داده و آن را ( دین حق نامیده ( اسلام دینی است که مقررات آن از حق و صلاح واقعی سرچشمه میگیرد نه از خواست و تمایل اکثریت مردم یا دلخواه یکفرد توانا و فرمانروا ) .
اساس این برنامه وسیع گرامیترین کلمه حق که ایمان بخدای یگانه باشد , قرارداده شده و همه اصول و معارف از توحید استنتاج گردیده است و از آن پس پسندیده ترین اخلاق انسانی از اصول معارف استنتاج و جزء برنامه شده است .
و از آن پس کلیات و جزئیات بیرون از شمار اعمال انسانی و اوضاع و احوال فردی و اجتماعی بشر بررسی و وظائف مربوط بآنها که از یگانه پرستی سرچشمه میگیرد تنظیم گشته است .
در آئین اسلام ارتباط و اتصال میان اصول و فروع بنحوی است که هر حکم فرعی از هر باب باشد اگر تجزیه و تحلیل شود بهمان کلمه توحید تنها برمیگیردد و کلمه توحید نیز با ترکیب همان احکام و مقررات فرعی میشود .
البته گذشته از تنظیم نهائی نین آئین پهناوری با چنین وحدت و ارتباط حتی تنظیم فهرست ابتدائی آن نیز از نیروی عادی یکنفر از بهترین حقوقدانان جهان در حال عادی بیرون است چه برسد بکسی که در زمان ناچیزی در میان هزاران گرفتاری جانی ومالی و شخصی و عمومی و جنگهای خونین و کار شکنیهای خارجی و داخلی قرار گیرد و بالاخره در برابر جهانی تنها بیفتد .
گذشته از اینکه پیغمبر اکرم (ص ) آموزگاری ندیده بود و خواندن و نوشتن یاد نگرفته بود و پیش از دعوت دو سوم زندگی خود را در میان قومی بسر برده بود که از فرهنگ عاری بودند و بوئی از مدنیت و حضارت نشنیده بودند و در زمینی بیآب و علف و هوائی سوزان با پستترین شرائط زندگی میکردند و هر روز زیر تسلط یکی از دول همجوار خود میرفتند .
گذشته از اینها قرآن کریم از راه دیگر تحدی میکند و آن اینست که این کتاب تدریجا با شرائطی کاملا مختلف و گوناگون از گرفتاری و آسودگی و جنگ و صلح و قدرت و ضعف و غیر آنها در مدت بیست و سه سال نازل شده است اگر از جانب خدا نبود و ساخته و پرداخته بشر بود تناقض و تضاد بسیاری در آن پدید میآمد و ناگزیر آخر آن از اولش بهتر و مترقیتر بود چنانکه لازمه تکامل تدریجی بشر همین است و حال آنکه آیات مکی این کتاب با آیات مدنی آن یکنواخت میباشد و آخرش از اولش متفاوت نیست و کتابی است متشابه الاجزاء و در قدرت بیان حیرت انگیز خود بیک نسق .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا