«ابن حجر» و دیگران نقل می کنند: «بعد از نزور آیه «ان الذین آمنوا و عملوالصالحات اولئک هم خیرالبریّه…([1])» رسول خدا (صلی الله علیه وآله)به علی (علیه السلام)فمود: مقصود آیه، تو شیعیان تو هستند.([2]) «طبرانی»، از رسول خدا (صلی الله علیه وآله)نقل می کند که به علی (علیه السلام)فرمود: «اولین چهار نفری که وارد بهشت می شوند، من و تو و حسین، هستیم و ذرّیه ما پشت سر ما و شیعیان ما در طرف راست و چپ ما هستند.»([3]) «ابن عساکر»، از «جابر بن عبدالله»، نقل می کند: «ما نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله)بودیم، که علی آمد پیامبر فرمود: قسم به کسی که جانم در دست اوست. همانا این (علی) و شیعه او، در روز قیامت به فوز سعادت خواهد رسید، سپس این آیه نازل شد: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه»، اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله)، بعد از نزول آیه، هرگاه علی (علیه السلام)را می دیدند، می گفتند: خیرالبریّه ،آمد.»([4]) «ابن عساکر»، از علی (علیه السلام)، نقل می کند: «در پیامبر به من فرمود: تو و شیعیان تو در بهشتند.»([5]) «سبط بن جوزی»، از «ابی سعید خدری» نقل می کند: «رسول خدا (صلی الله علیه وآله)به علی نظر کرده و فرمود: این علی و شیعه او در روز قیامت به فوز سعادت، خواهند رسید.»([6]) «طبری»، از «ابی الجارود»، از «محمد بن علی»، در ذیل آیه «اولئک هم خیر البریه» نقل می کند، که پیامبر فرمود: «یا علی، تو و شیعیان تو، مقصود این آیه هستند.»([7]) «خطیب بغدادی»، از رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، نقل می کند: «به علی فرمود: تو و شیعیان تو در بهشت هستند.»([8]) «هیثمی»، از رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، نقل می کند، که به علی فرمود: «از امتم، اولین کسی که وارد بهشت می شود، تعو هستی. و شیعیان تو بر منبرهایی از نور قرار دارند، آنان مسرورند و با صورتهای سفید، نزد من می آیند، آت نها را شفعات می کنم و در روز قیامت در بهشت با من هستند»([9]) علامه «مناوی» از «ام سلحه» نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه وآله)فرمود: «علی و شیعه او در روز قیامت، به فوز سعادت خواهند رسید.»([10]) «ذهبی»، از «فاطمه زهرا (علیها السلام)» نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به علی فرمود: «ای اباالحسن آگاه باش! هر آینه تو و شیعه تو در بهشت هستند.»([11]) تعدادی از راویان عامه، این حدیث را نقل کرده اند، مانند: ـ ابن عساکر: ـ ابن هجر هیثمی، در الصواعق المرحقه ـ ابو نعیم اصفهانی، در ما نزل من القرآن فی علی ـ ابن اثیر، در النهایه ـ حاکم حسکانی، در شواهد التنزیل ـ دیلمی، در الفردوس بمأثور الخطاب ـ طبرانی، در المعجم الکبیر ـ هیثمی، در مجمع الزوائد ـ زرندی، در نظم درر السمطین ـ حاکم، در المستدرک علی الصحیحین ـ احمد بن حنبل، در المناقب ـ سیوطی، در الدرر المنثور ـ قندوزی، در نیابیع الموده ـ ابن المغازلی، در المناقب ـ گنجی شافعی، در کفایه الطالب ـ حموینی، در فرائد السمطین ـ خوارزمی، در المناقب ـ ابن حجر، در انساب الاشراف ـ بلاذری، در انساب الاشراف ـ سبط بن جوزی، در تذکره الخواص ـ سمهودی، در جواهر العقدین ـ طبری، در جامع البیان ـ ابن صباغ مالکی، در الفصول المهمه ـ خطیب بغدادی، در تاریخ بغداد ـ مسعودی، در مروج الذهب ـ میر سید علی همدانی، در مودّی القربی ـ منای، در کنز الحقایق ـ ذهبی، در میزان الاعتدال ـ ابوالفرج الصفهانی، در الاغانی ـ شبلنجی، در نورالابصار ـ مستقی الهندی، در کنزالعمال ـ محب الدین طبری، در ریاض النضره ـ الوسی، در روح المعانی، در تفسیر سوره «بیّنه» ـ شوکانی، در فتح القدیر [1] ـ البیّنه، ص7. [2] ـ الصواعق المحرقه، ص96 و… [3] ـ المعجمه الکبیر طبرانی، ج1، ص319 و مجمع الزوائد، ج9، ص131و… [4] ـ الدرر المنثور، ج6، ص589. [5] ـ ترجمه الامام علی بن ابی طالب، تاریخ دمشق، ج2، ص345. [6] ـ تذکره الخواص، ص54. [7] ـ جامع البیان، ج30.ص 264. [8] ـ تاریخ بغداد، ج12، ص289. [9] ـ مجمع الزوائد، ج9، ص131 و کفایه الطالب، ص265. [10] ـ کنز العمال، مناوی، ص98 و الاغانی، ج18، ص90. [11] ـ میزان الاعتدال، در ترجمه تلید بن سلیمان