بسم الله الرحمن الرحیمدر همه مذاهب اسلامی،حدیث دومین مرجع قانونگذاری اسلام پس از قرآن کریم به شمار میرود و در تقسیم بندی حدیثبه صورتهای گوناگون اتفاق نظر وجود دارد که از آنجمله انواع چهارگانه آن را میتوان نام برد: الف:حدیث صحیح ب:حدیث موثق ج:حدیثحسن د:حدیث ضعیفپیامبر اکرم-درود خدا بر او و بر خاندانش-در دوران رسالتخویش بارها میفرمود: «هر کس عمدا بر من دروغ بندد،جای وی پر از آتش گردد (1) ».دانشمندان مسلمان برای مشخص کردن انواع احادیث مذکور به دانش جرح و تعدیل اهتمام ورزیدند و کتابهای بسیاری در این زمینه تالیف کردند که مهمترین آنها نزد شیعه کتاب«الرعایه فی علم الدرایه»تالیف زین الدین شهید-در گذشته به سال 655 ه.ق-است و نزد اهل تسنن کتاب«تدریب الراوی»تالیف جلال الدین سیوطی-در گذشته به سال 911 ه.ق-میباشد. بنابر این اگر در روایتحدیثسلسله روات ذکر نشود،موازین خود به خود از بین میروند که در این صورت هر کس میتواند حدیث را به هر کسی که بخواهد،نسبتدهد،و تنها در حالاتی خاص عدم ذکر سلسله روات حدیث امکانپذیر است،مانند:احادیث متواتر یا احادیثی که با نص صریح قرآن مغایرت دارد و یا حکمی که به ضرورت ثابتشده است. از این مطلب آشکار میشود که بر هر فقیه و محدث و مورخی رعایت قواعد جرح و تعدیل لازم است تا بدینوسیله بتواند صحت روایات را تضمین کند و روایات را به دور از هر گونه تحریف و تعبیر و تفسیر غلط ثبت نماید. جای بسی تاسف است که مؤلفان جدید بدین نکته مهم توجهی مبذول نداشته و علاوه بر احادیث اصلی صحیح،روایات تحریف شده را نیز در کتابهای خود آوردهاند و بدون رعایت اصول جرح و تعدیل به نقل روایات نادرست و غلط از کتابهای حدیث و تاریخ که خزائن احادیث مختلف اعم از صحیح و نا صحیح به شمار میروند،پرداخته. علم درایتیا«مصطلح الحدیث»عهدهدار بیان اقسام مختلف حدیث است و هر کسی که بخواهد مطلبی رابه یکی از مذاهب نسبت دهد،باید رجال اسناد و سلسله روات را مورد بررسی قرار داده نهایت دقت و اهتمام را در نقل روایات به کار گیرد. اخیرا نوعی اندیشه در مورد حدیث پدید آمده است که محققان را به حذف روایات ضعیف از کتابهای حدیث و اهتمام به نشر بقیه احادیث فرا میخواند. من این طرز فکر را چنین میبینم که بیماری را به-عوض بهبود بخشیدن،به نابودی فرا خوانند، چه همانگونه که دریافتهام،حدیث را اصولی است که باید بر مبنای آن اصول مورد سنجش قرار گیرد،بدین معنی که احادیث معروف و صحیح ضبط گردند و احادیث مشکوک مورد نقد و بررسی قرار گیرند.بنابراین حذف حدیثبدون مطالعه و تحقیق از یکسو خیانتبه پیامبر اکرم-درود خدا بر او و بر خاندانش-است،چنانچه حدیث صحیح باشد،و از سوی دیگر خیانتبه مؤلفان مجموعههای حدیث است،اگر حدیث ظاهرا صحیح نباشد،زیرا بسیارند احادیثی که از نظر ما صحیح نیستند،ولی در واقع و یا از نظر مؤلفان کتابهای حدیث،صحیح هستند. یکی از موارد تاسف بار این است که پیروان مذاهب مختلف اسلامی به بحث و تحقیق پیرامون مآخذ احادیث نبوی از دیدگاه دیگر مذاهب نپرداختهاند و همین سهلانگاری در زمانی که همگان به وحدت و دوستی سخت نیازمندند،موجب تفرقه و جدایی شده است. اگر چه ناآگاهی و عدم شناخت از حقایق در گذشته به جدایی و تفرقه انجامیده است،لیکن امروزه با وجود مصادر و مراجع فراوان و آگاهی متفکران از ضرورت آشنایی و دوستی و برادری میان پیروان مذاهب مختلف اسلامی،دیگر کسی نمیتواند به حمایت از چنان اندیشه پلیدی برخیزد و لازم است که دانشمندان هر یک از مذاهب اسلامی به بحث و تحقیق پیرامون دیگر مذاهب به روش موضوعی و علمی پردازند و از هرگونه تعصب و پیروی کور کورانهای که متاسفانه امت اسلام مدتی مدید با آنها دستبه گریبان بوده است،به-دور باشند. 2- سیر تاریخی حدیث
هسته اصلی حدیثصحیفه امام علی-درود بروی-از صدر اسلام تا کنون در میان اهل تسنن و اهل تشیع از آنچنان شهرتی برخوردار بوده است که بخاری در کتاب«الجامع الصحیح (2) »به نقل حدیث از آن پرداخته است و دیگر محدثان نیز احادیثبسیاری از آن را در تالیفات خود آوردهاند. ما این صحیفه را از نقطه نظر شیعی سرآغازی بر تدوین حدیث در اسلام میدانیم.جلال الدین سیوطی-در گذشته به سال 911 ه.ق-گفته است: «صحابه و تابعین در نوشتن حدیثبا هم اختلاف نظر داشتهاند،گروهی این عمل را ناپسند دانسته و گروهی جایز شمردهاند،که از گروه دوم کسانی چون علی و فرزندش حسن-درود بر آنان-بر این مهم جامه عمل پوشانیدهاند (3) ». پس از صحیفه علی-درود بروی-کتابهای و رسالاتی از امامان شیعه-درود بر آنان-صورت تالیف پذیرفتهاند که از آنجمله است: 1-«الصحیفه السجادیه»و«رساله الحقوق»به ملاء امام سجاد،علی بن الحسین-درود بر وی-.2-«تفسیر القرآن»از امام محمد باقر-درود بر وی-.-«رساله الی الشیعه»و«التوحید»از امام جعفر صادق-درود بر وی-و نیز خطبهها و نامهها و سخنان حکیمانه آن بزرگواران. همچنین بزرگان شیعه در این امر مهم شرکت داشته و دستبه تالیف کتابهایی زدهاند که عبارت است از: 1-کتاب«السنن و الاحکام و القضایا»تالیف ابو رافع قبطی مصری-در گذشته به سال 30 ه.ق-که از یاران پیامبر اکرم-درود خدا بر او و بر خاندانش-بود. 2-کتاب«منسک فی الحج»تالیف جابر بن عبد الله انصاری-در گذشته به سال 78 ه.ق-.3-کتاب«السقیفه»تالیف سلیم بن قیس هلالی-عامری و نیز کتابها و رسالات دیگر (4) .
اصول چهارصدگانهدر قرن دوم هجری که فشار سیاسی حاکم بر شیعیان به هنگام انتقال حکومت از امویان به عباسیان به کلی از بین رفته بود،بسیاری از راویان به جمع و تدوین احادیثی که خود آنها را از امامان شیعه-درود بر آنان-به ویژه از امام صادق-درود بر وی-روایت کرده بودند،پرداختند. در این دوره چهار صد رساله که به«اصول چهار صدگانه»معروف بود،تدوین یافت که این امر خود، سر-آغازی در گسترش تدوین حدیث نزد شیعه به شمار میرفت (5) .
مجموعههای حدیثپس از این اصول چهار صدگانه کتابهایی مرسوم به«جوامع الحدیث»تالیف گردید که مؤلفان آنها اصول فوق الذکر را مبنای کار خود قرار دادند و به تهذیب و تنقیح آنها پرداختند و سپس مجموعههایی از احادیث ترتیب دادند که معروفترین آنها عبارت است از: 1-کتاب«الجامع»تالیف ابو نصر بزنطی.2-کتاب«الجامع»تالیف ابو طاهر وراق حضرمی،محمد بن ابی تسنیم.3-کتاب«الجامع»تالیف محمد بن احمد بن یحیی اشعری.4-کتاب«الجامع»تالیف ابو جعفر محمد بن حسن بن احمد بن ولید-در گذشته به سال 343 ه.ق(6) -. تالیف چنین مجموعههای حدیث تا اواخر قرن چهارم هجری نزد شیعیان معمول بوده است.
کتابهای چهارگانهآنگاه سه تن از دانشمندان شیعه کتابهایی در علم حدیث تالیف کردند که به«کتابهای چهارگانه»معروف شد.آنان در این تالیفات،اصول چهارصدگانه و مجموعههایحدیث را اساس کار خویش قرار داده به تنظیم و تدوین احادیثبه وجهی پسندیده همت گماردند که همین کتابهای چهارگانه از آن روزگار تا به امروز مورد توجه خاص بوده و در حوزههای علمیه شیعه تدریس میشده است.پس از مؤلفان کتابهای چهارگانه دانشمندانی آمدند و به شرح و تعلیق آن کتابها پرداختند که ما در جای خود بدانها اشاره خواهیم کرد.
دیگر مجموعههاپس از تالیف کتابهای چهارگانه،مجموعههای دیگری از احادیث نیز صورت تدوین پذیرفت که حکم دائره المعارف را دارند و متضمن معارف شیعی در باب روایات منقول از امامان-درود بر آنان-هستند و همگی از کتابهای چهارگانه و دیگر کتب مربوط به علم حدیث اقتباس و گردآوری شدهاند. به همین منظور گروهی از بزرگان شیعه،هر یک با اسلوب و روش خاص خود،در این زمینه ستبه کار تدوین و تالیف شدند و مجموعههایی از احادیث ترتیب دادند که مشهورترین آنها عبارتند از:-کتاب«تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل احکام الشریعه»تالیف شیخ محمد بن حسن،معروف به«حر عاملی»که به سال 1104 هجری قمری در گذشته است (7) . 2-کتاب«الوافی»تالیف شیخ محمد محسن،معروف به فیض کاشانی-در گذشته به سال 1091 ه.ق(8) -که پس از وی کتاب«النوادر»به عنوان مستدرکی بر آن تالیف شد. 3-کتاب«بحار الانوار»تالیف شیخ الاسلام محمدباقر مجلسی که به سال 1111 ه.ق در گذشته است (9) . مجموعههای دیگری از این قبیل نیز وجود دارند که تا کنون به صورت خطی باقی مانده و هنوز به چاپ نرسیدهاند که از آنجمله میتوان کتابهای زیر را نام برد: 1-کتاب«عوالم العلوم»تالیف شیخ عبد الله بن-نورالدین بحرانی که در بیست و پنج مجلد چاپ شده است (10) . 2-کتاب«جامع الاحکام»تالیف سید عبد الله شبر که در بیست و پنج مجلد به چاپ رسیده است.3-کتاب«جوامع الاحکام»تالیف سید محمد بن-شرف الدین جزائری (11) .دانشمندان شیعه از آغاز تا امروز برای گشایش باب اجتهاد در مذهب شیعه اثنی عشری همواره به بحث و تحقیق پیرامون حدیث از نظر نقلی و عقلی پرداخته و به ذکر اسناد و ادله اهتمام ورزیدهاند. به همین سبب میان مجتهدان در صدور فتاوی از جهت مفاد و معنی روایات یا صحت اسناد آنها به راویان حدیث اختلاف نظر وجود دارد. پینوشتها:1- به کتاب«صحیح مسلم»،ج 8،ص 229،چاپ محمد علی صبیح در قاهره و کتاب«وسائل الشیعه»،ج 8،ص 576 که به سال 1380 ه.ق در تهران به چاپ رسیده است،رجوع کنید. 2- به مجلد اول این کتاب،باب کتابه العلم که به سال 1314 ه.ق در قاهره به چاپ رسیده است، رجوع کنید. 3- به کتاب«تدریب الراوی»،ج 1،ص 69،چاپ قاهره به سال 1383 ه.ق رجوع کنید.4- به کتاب«تاسیس الشیعه»-تالیف سید صدر،ص 279 و کتاب«اعیان الشیعه»-تالیف سید محسن امین،ج 1،ص 147 رجوع کنید. 5- در این باره به بحث مفصل ما در کتاب«دائره المعارف الشیعه»،ج 5،ص 33 و در بخشهای دیگر همین کتاب که به سال 1393 ه.ق در بیروت به چاپ رسیده است،رجوع کنید. 6- به کتاب«الذریعه الی تصانیف الشیعه»،ج 5،ص 29 رجوع کنید.7- کتاب«وسائل الشیعه»در سه مجلد بزرگ چندین بار با چاپ سنگی انتشار یافت و نیز در فاصله سالهای 1376 تا 1389 ه.ق در بیست مجلد در تهران به زیور طبع آراسته شد و چاپ دیگری از آن در سال 1391 ه.ق در بیروت صورت پذیرفت.شیخ میرزا محمد حسین نوری-در گذشته به سال 1320 ه.ق-بسیاری از احادیث این کتاب را تصحیح و اصلاح کرد و مستدرکی در سه مجلد بزرگ به نام«مستدرک الوسائل»ترتیب داد که پس از وی به سال 1321 ه.ق در تهران به چاپ رسید و همین کتاب«مستدرک الوسائل»به همراه کتاب«وسائل الشیعه»با نام«وسائل-الشیعه و مستدرکاتها»به ترتیبی نیکو در قاهره چاپ شد که پنج جلد آن در سال 1377 ه.ق 1958 م به اهتمام آقای سید مرتضی رضوی،سرپرست مؤسسه انتشاراتی«النجاح»در قاهره چاپ و منتشر گشت. 8- کتاب«الوافی»در سه مجلد بزرگ چندین بار با چاپ سنگی در تهران به زیور طبع آراسته شد و بعدا کتابخانه اسلامیه در تهران نیز به چاپ افست آن همت گمارد. 9- کتاب«بحار الانوار»یکبار در بیست و پنج مجلد با چاپ سنگی منتشر شده و بار دیگر نیز در فاصله سالهای 1376 تا 1393 ه.ق در 110 جلد با چاپ حروفی در تهران انتشار یافته است. 10- به کتاب«تاسیس الشیعه»،ص 290 رجوع کنید.11- به کتاب«الذریعه»،ج 5،ص 253 رجوع کنید.ماخذ حدیث از دیدگاه شیعه صفحه 5علامه محمد حسین جلالی