بابل
بابل تنها یک بار در قرآن و به عنوان شهری که هاروت و ماروت در آن به مردم سحر می آموختند، آمده است.(1) مناظره ایراهیم علیه السلام با قوم خویش، شکستن بت ها به دست وی، پرتاب کردنش در آتش، مناظره اش با نمرود و سپس ساختن برجی بلند به دست وی برای رویارویی با خدای ابراهیم علیه السلام، اتفاقاتی است که در بابل رخ داده است.(2) بیشتر مفسران مسلمان، ابراهیم علیه السلام را ساکن بابل و معاصر نمرود شمرده اند.(3) آمدن هاروت و ماروت در میان انسان ها و آموزش های آنان به مردم در این سرزمین رخ داده است که بنا بر نظر مفسران آزمایشی الهی برای مردم بابل بوده است. مفسران بر این باورند که بر اثر گسترش جادوگری در بابل، خداوند این دو را مأمور کرد تا سحر و روش ابطال آن را به مردم بیاموزند تا آزمایشی برای آن ها یاشد و در غیر موارد مجاز مانند ابطال سحر و شناسایی سحر از معجزه، از آن استفاده نکنند.(4) خداوند در آیات ابتدایی سوره اسراء از دو بار طغیان و فسادانگیزی بنی اسرائیل سخن گفته و هر بار گروهی از بندگان پیکارجوی خود را ضد آنان بر انگیخته است.(5) تقربیاً همه مفسران بر این باورند که یکی از این حمله ها به دست بخت نصر صورت گرفته است. گروهی نیز هر دو هجوم را به وی نسبت داده اند. در این حمله صدقیا، حاکم اورشلیم اسیر و کور شد و اشراف و بزرگان شهر کشته شدند و ساکنان شهر به بابل تبعید شدند.(6)
_________________
1. بقره: 102.
2. بقره: 285؛ انعام: 47 و 81؛ شعراء: 73-72؛ انبیا: 54-53 و 58 و 69-68؛ عنکبوت: 16 و24؛ نحل: 26.
3. طبری، جامع البیان، مج 3، ج3، ص34؛ تفسیر قرطبی، ج3، ص184.
4. ابن عاشور، التحریر والتنویر، ج1، ص641؛ المیزان، ج1، ص235.
5. اسراء: 7-5.
6. تفسیر مجاهد، ج1، ص358؛ ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج2، ص103.