همه فقهاء اسلام معتقدند که تمام غنایم جنگی میان جهادگران تقسیم میشود، مگر یک پنجم آن که باید در موارد خاصی مصرف شود که در آیه کریمه قرآن وارد شده است چنانکه میفرماید: ‹‹واعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه وللرسول ولذی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل…›› (انفال/41): بدانید آنچه را که به غنیمت میگیرید، یک پنجم آن، از آن خدا و رسول او، و خویشاوندان وی، و یتیمان و تهیدستان و در راه ماندگان است…. تفاوتی که فقیهان شیعه با دیگر فقهاء دارند این است که گروه دوم خمس را منحصر به غنیمت جنگی دانسته و در غیر آن قایل به چنین فریضهای نیستند. و دلیل آنان این است که این آیه در مورد غنیمت جنگی وارد شده است. ولی این مطلب از دو نظر صحیح نیست. اولا: در لغت عرب به هر چیزی که انسان به آن دستیابد، غنیمت گفته میشود، و اختصاص به غنیمت جنگی ندارد، چنانکه ابن منظور میگوید: «الغنم الفوز بالشیء من غیر مشقه» (1) : غنیمت، دستیافتن به چیزی استبدون مشقت. گذشته از این قرآن نیز آن را در نعمتهای بهشتی بکار برده میفرماید: ‹‹فعند الله مغانم کثیره›› (نساء/94): نزد خدا پاداشهای بزرگی است. اصولا «غنیمت» در برابر «غرامت» است، هرگاه انسانی بدون بهره گیری از چیزی محکوم به پرداخت مبلغی شود، نام آن غرامت، و آنگاه که نفعی به دست آورد، غنیمت نام دارد. بنابر این، تخصیص آیه به غنایم جنگی دلیلی ندارد و نزول آیه در غنایم جنگی «بدر» دلیل بر اختصاص نیست، و قانون تخمیس درآمدها قانون کلی است و مورد نزول آیه مخصص نیست. و ثانیا: در برخی از روایات وارد شده است که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم رداختخمس را از هر نوع درآمد واجب کرده است. آنگاه که گروهی از قبیله عبد القیس حضور او رسیدند و گفتند: میان ما و شما، مشرکان حایل و مانعاند، و ما فقط در ماههای حرام (که منیتبرقرار است) میتوانیم نزد شما بیاییم، دستوراتی را که در سایه عمل به آن وارد بهشت گردیم و دیگران را نیز به آن دعوت کنیم، بیان فرما، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: شما را به ایمان فرمان میدهم ، آنگاه در تفسیر ایمان فرمود: «شهاده ان لا اله الا الله، واقام الصلاه، وایتاء الزکاه، وتعطوا الخمس من المغنم» (2) : شهادت بر یگانگی خدا، و برپاداشتن نماز، و پرداختن زکات و اینکه یک پنجم درآمدها را بپردازید. مسلما غنیمت در این حدیث درآمدهای غیر جنگی است، زیرا میگویند: ما درنقطهای هستیم که دسترسی به پیامبر نداریم، یعنی از ترس مشرکان نمیتوانیم به مدینه بیاییم، این گونه افراد که در محاصره مشرکان بودند توانایی جهاد با مشرکان را نداشتند تا خمس آن را بپردازند. علاوه بر این روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام بر لزوم پرداختخمس از هرگونه درآمد تصریح کرده و نقطه ابهامی باقی نگذاشته است. (3) اینها یک رشته از فروع فقهی است که شیعه درباره آنها نظر و رویهای خاص را برگزیده است. البته اختلاف شیعه با دیگران در مسئله فروع منحصر به موارد یاد شده نیست، و فیالمثل در ابواب خمس، وصیت و ارث (4) نیز اختلاف نظر وجود دارد، ولی گذشته از اشتراک شیعه با دیگران در کلیات احکام، تدریس فقه به صورت تطبیقی و بویژه توجه به آرا و نظریات مستدل خاندان وحی علیهم السلام، میتواند از همین مقدار فاصله اهل سنتبا شیعیان نیز بکاهد. پینوشتها 1. لسان العرب، کلمه غنم. قریب به این معناست کلام ابن اثیر درالنهایه، و کلام فیروزآبادی در قاموس اللغه. 2. صحیح بخاری، ج 4 ص 250 3. وسایل الشیعه، ج 6 کتاب خمس، باب اول 4. وصیتبه ارث از نظر شیعه نافذ است ولی از نظر اهل سنت نافذ نیست. عول و تعصیب در احکام ارث در فقه شیعه باطل ومشکل در آن دو مورد، از طرق دیگری حل میشود که مشروح آن در کتابهای فقهی آمده است. منشور عقاید امامیه صفحه 281 استاد جعفر سبحانی