به عقیده من، فرزند ابیطالب اولین عربی بود که ملازمت و مجاورت روح کلی را گزید و با آن دمساز و همراز شب گردید، او نخستین عربی بود که دو لبش آهنگ ترانه روح کلی را به گوش مردمی منعکس ساخت که پیش از آن این نغمه را نشنیده بودند، بدین جهت در میان راههای پر فروغ بلاغت او و تاریکیهای گذشته خود، حیران ماندند. پس هر کس شیفته و دلداده او گشت، شیفتگی و دلدادگیش به رشتههای فطرت بسته است، هر کس با او دشمنی نموده از فرزندان جاهلیت است .علی از دنیا در گذشت در حالی که شهید عظمت خود شد!از دنیا چشم پوشید در حالیکه نماز میان دو لبش بود!درگذشت در حالیکه دلش از شوق پروردگار پر بود! عرب حقیقت مقام و قدرش را نشناخت تا آنکه از همسایگان عرب مردمی از پارس به پا خاستند و فرق میان گوهر و سنگریزه را شناختند.از دنیا چشم پوشید پیش از آنکه رسالت خود را به صورت تام و کامل به جهان رساند، ولی پیش از آنکه چشم از این زمین بپوشد در چهرهاش لبخندی مینگرم!در گذشت، مانند درگذشتن همه پیغمبران بصیر که در کشوری وارد میشوند که کشور آنان نیست، به سوی مردمی میآیند که مردم آنان نیستند، و در زمانی نمودار میشوند که زمانشان نیست، ولی پروردگار ترا در این کار حکمتیست که خود داناتر است!جبران خلیل جبران نویسنده پر شور و مواج مسیحیامام علی بن ابیطالب، بزرگ بزرگان جهان و یکتا نسخه زمان بود که جهان شرق و غرب در عالم قدیم و جدید صورتی بسان این نسخه که مطابق اصل باشد به خود ندیده است !
شبلی شمیل
از پیشوایان منطق مادیاما علی؛ ما را نمیرسد جز آنکه او را دوست بداریم و به او عشق بورزیم، چه او جوانمردی بس عالیقدر و بزرگ نفس بود، از سرچشمه وجدانش خیر ونیکی میجوشید، از دلش شعلههای شور و حماسه زبانه میزد، شجاعتر از شیر ژیان بود ولی شجاعتی ممزوج با لطف و رحمت و عواطف رقیق و رأفت…در کوفه غافلگیر و کشته شد، شدت عدلش موجب این جنایت گردید! چنانکه هر کس را مانند خود عادل میدید!. پیش از مرگش درباره قاتل خود گفت: «اگر زنده ماندم خود میدانم و اگر درگذشتم کار به دست شمااست، اگر خواستید قصاص نمائید در برابر یک ضربت تنها یک ضربت زنید، اگر در گذرید به تقوا نزدیکتر است!»
کارلایل
فیلسوف بزرگ انگلیسیعلی: آن شجاع بی همتا و قهرمان یکه تازی بود که پهلوبهپهلوی پیمبر میجنگید. و به اعمال برگزیده و معجزه آسائی قیام نمود: در معرکه بدر، بیست ساله بود که با یک ضرب دست، یکه سوار قریش را دو نیم ساخت، در احد، شمشیر پیمبر، ذوالفقار را به دست گرفت و برسرها، خود میشکافت و بر تنها جوشن میدرید! و در یورش بر قلعههای یهود خیبر با یک دست دروازه سنگین آهنین را از جای کند و آنرا بالای سر خود سپر ساخت! اما پیمبر او را بسیار دوست میداشت و به او بسی وثوق داشت، روزی به سوی علی اشاره کرد و گفت: من کنت مولاه فعلی مولاه.بارون کارادوو
(B. Carradevaux)
مورخ ومحقق فرانسویقدرت نمائی و قهرمانی امام تنها در حدود میدانهای جنگ نبود، قهرمانی بود در صفای بصیرت و طهارت وجدان وسحربیان و حرارت ایمان، و عمق روح انسانیت و بلندی همت و نرمی طبیعت، و یاری محروم و رهایی مظلوم از چنگال متجاوز و ظالم، و فروتنی برای حق، به هر صورت و مظهری که حق برایش تجلی نماید، این نیروی قهرمانی همیشه محرک و انگیزنده است، گرچه روزگارها از آن بگذرد، امروز و هر روز که شوق ما برای پیریزی بنای صالح و فاضلانه شدید شود به سوی آن باز میگردیم…راستی بر هر مورخی هر چه هوشمند و نابغه باشد محال است که بتواند تصویری کامل از عظیمی مانند علی به دست تو دهد گرچه در هزار صفحه باشد… زیرا آنچه این قهرمان شگفت عرب، تفکر و تأمل نموده، گفته و عمل کرده و در میان خود و پروردگارش بوده است نه گوشی شنیده و نه چشمی دیده و آن بسیار بسیار بیش از آنست که به دستش نمودار یا به زبان و قلمش آشکار ساخته است .پس هر تصوری که از او ترسیم کنیم ناچار صورت ناقصی از آن اصل کامل است…علی آن قهرمان بیمانند فکر و روح و بیان ؛ در هر زمان و در هر مکان است .
میخائیل نعیمه
نویسنده نامی لبناننزد حقیقت و تاریخ یکسان است او را بشناسی یا نشناسی. تاریخ و حقیقت گواهی میدهند که او وجدان بیدار و قهار، شهید نامی، پدر و بزرگ شهیدان، علی بن ابی طالب، صوت عدالت انسانی، شخصیت جاویدان شرق است !ای جهان چه میشد اگر هر چه قدرت و قوه داری به کار میبردی و در هر زمان علیی با آن عقلش، با آن قلبش، با آن زبانش، و با آن ذوالفقارش، به عالم میبخشیدی؟!نقل از کتاب «امام علی صدای عدالت انسانی»
(الامام علی بن ابی طالب (ع)، عبدالفتاح عبدالمقصود، صفحه سیزده تا هیجده).