-
عدبی کوفی شاعر ولایت و حریت
امام صادق(ع): «ای گروه شیعه! به فرزندانتان شعر «عبدی» رایاد بدهید، چرا که او بر دین و آیین خداست.» «عبدی» کیست؟ در منابع شرح حال، از کسی به نام سیف یا سفیان بنمصعب یادمیشود که امام صادق(ع) او را ستوده و به شیعیان سفارش کردهاست که شعر او را به اولاد خودشان بیاموزند. «سفیان بنمصعب»در زبان راویان و تذکره نویسان با عنوان «شاعر آل محمد» یا«شاعر اهل بیت» یاد شده است. این صفت، درباره جمعی دیگر ازسرایندگان شیعه نیز به کار رفته است که هنر و نبوغ و شعر خودرا در خدمت آرمان والای شیعی و اهداف پیشوایان معصوم قراردادهاند. اما سفیان بن مصعب (عبدی کوفی) در این میان ویژگیخاصی دارد. به نقل برخی: «وی جز درباره اهل بیت، شعر نسرودهاست» و به گفته مولف اعیان الشیعه: «هر چه از اشعار اودیدهایم، همه درباره اهل بیتبوده است.» این نشانه عشق والا وشیفتگی بیحساب و فنای در محبتخاندان عصمت است که توان بیانیو قدرت شعری خود را دربست در اختیار «آل الله» قرار دادهاست. این ویژگی، ما را مشتاقتر میکند که با سیمای این شاعر بلندپایه شیعی آشناتر شویم. گرچه از تاریخ تولد او اطلاع دقیقی دردست نیست، اما درگذشت او در کتب بسیاری در سال 120 هجری نقلشده است. در برخی منابع نیز، مدت عمر او را 70 سال نوشتهاند. از این دو نقل، بر میآید که تولدش حدود سال 50 هجری بوده است. برخی هم درگذشت او را در 90 سالگی گفتهاند. همزمان با «سیدحمیری» میزیسته و روابط ادبی با هم داشتهاند و سید حمیریاشعار خود را بر او عرضه میداشته و از آراء او در نقد و کمالشعر خود بهره میگرفته است. در مدت عمر او و تاریخ درگذشتشاقوال دیگری هم گفته شده است، مثل آنان که وفاتش را در سال160 یا 170 یا 230 هجری هم گفتهاند. هرچند در برخی کتب رجال، کسانی نسبتبه شخصیت فکری و اعتقادیاو، اشکالاتی وارد کرده و به دیده تردید به او نگریستهاند، اماجمع بیشماری از محققان نیز شخصیت او را مثبت، مورد تایید وستوده و والا دانسته و به مدح او زبان گشودهاند. کسی که اشعاراو را مطالعه و بررسی کند، روشنترین دلیل بر «سلامت فکر» و«درستی خط» و تقوا و امانتداری او در نقل و محبت و ولای اونسبتبه امامان و خاندان پیامبر(ص) را خواهد یافت. به تعبیرعلامه امینی در الغدیر: «صدق و صراحت لهجه و استواری در مسیرشعری و ادبی و رسایی بیان در سرودن از دستور امام صادق(ع) بهاو برمیآید که فرمود: نوحهها و مرثیههای بانوان را که درسوگواریها میخوانند، گردآوری کند.» احادیثی که درباره او نقلشده و تعابیر صاحبان کتب رجال، نشان دهنده مرتبه عظیم او دردین است و بیگمان او را در زمره چهرههای مورد وثوق و اطمینانقرار میدهد و شعر او، نوعی روایتحدیث است و در صدر ناقلانحدیث قرار دارد. او همتی عالی و عشق و علاقهای وافر به نشرروایات نقل شده درباره اهل بیت عصمت داشته است. «عبدی» و شعر ولایی درباره شعر «عبدی کوفی» سخن بسیار گفتهاند، هم از جهات فنیو ادبی و اسلوب، هم از لحاظ درونمایه و محتوا و مضمون. در هردو زمینه، سرودههای وی از مفاخر «ادبیات شیعه» و «شعرولایی» به شمار میآید. علامه امینی، که خود از ناقدان برجستهشعر و ادب نیز شمرده میشود، چنین تعبیر میکند: «هر کس که به شعر شاعر ما عبدی کوفی آشنا شود، واستواری، روانی، شیرینی، فخامت، متانت و سرشاری آن را ببیند، به نبوغ شعری او و تسلط کامل به فنون شعر و به پیشتازی و تقدمو استادی وی گواهی خواهد داد و این ستایش سید حمیری را دربارهاو روا و بجا خواهد یافت که با اینکه خودش سیدالشعرای ماست،درباره عبدی گفته است او «شاعرترین مردم» است.» یکی ازویژگیهای بارز شعر عبدی کوفی، دربرداشتن آیات و روایاتی استکه درباره فضایل اهلبیت (ع): و زشتیها و ناهنجاریهای دشمنانخاندان عصمت میباشد. در اشعار او، مناقشه و بحثبا مخالفاننیز به چشم میخورد. عبدی در اشعار خود کوشیده با به نظم کشیدناحادیث، بویژه احادیثی که از رسول خدا(ص) روایتشده و مورداعتراف و پذیرش اهل سنت نیز هست، مجادله مکتبی و کلامی خود رابا مخالفان قوت بخشد. در اینگونه موارد، او بیآنکه بهتصویرسازیهای تخیلی و شاعرانه بپردازد، از الفاظ و تعابیر متناحادیثبهره گرفته است. این شیوه، گرچه گاهی شعر او را از بعدتخیلی و تصویری پایین آورده است، اما از نظر محتوای برهانی ومضامین استدلالی و احتجاجی قویتر ساخته است. ویژگی دیگر شعرش همچنانکه اشاره شد آن است که جز به مدح وثنای اهل بیت و دفاع از آنان و نشر فضایل این خاندان، نپرداخته و هنر شعری خویش را در عرصههای دیگر به کار نگرفتهاست. وقف هنر شعر برای خط اهلبیت، شاخصه بارز و روشن در حیاتادبی و آثار شعری «عبدی کوفی» است. بدیهه سرایی و سرعت درآفرینش شعر، همچنین کوتاهی قصاید و پرهیز از سرودن قصیدههایبلند، به کار گرفتن وزنهای راحت و کوتاه و قابل تقطیع دراشعار، استفاده از شیوه پرسش و پاسخ و استفهام در شعر،استخدام واژههایی مانوس، راحت، روشن، گوشنواز و اجتناب ازتعابیر و الفاظ غریب و نامانوس و پیچیده، از ویژگیهای دیگراشعار اوست. عشق و شیفتگی او نسبتبه خاندان رسول(ص)، در سراسر اشعارش موجمیزند. در یک جا میگوید: «عمری است که پیوسته در راه محبتشما موالات و دوستی میکنم وبا دشمنانتان دشمنی دارم. جز محبتشما خاندان، رهتوشهایبرنداشتم و عشق شما اهلبیت، بهترین رهتوشه است و در روز قیامتو عرصات محشر، تنها تکیهگاهم به همین محبتی است که ذخیرهکردهام.» برخی از آنان که به عمق موضعگیری مکتبی وی پینبردهاند، به او نسبت «غلو» دادهاند. اما اینکه راویان،احادیث او را در کتابها نقل کرده و به آنها استناد نمودهاند،نشانه سلامت فکر و ایمان و اعتقاد اوست. این نکته درباره کسانیدیگر نیز، که عشق و ولای خود را به ساحت امامان نور و اهل بیتآفتاب ابراز کردهاند، گفته شده و گاهی نسبت «غلو»، مرادف باهمبستگی شدید فکری و خطی با «عترت» شمرده شده است. میزان شعر مکتبی همه ارزش و اعتبار شعر، به آن است که در راهصحیح و هدف مقدس و نشر خوبیها و فضیلتها قرار گیرد. در دوره وابستگی شاعران به دربارهای اموی و عباسی، معدودشاعرانی بودهاند که حد و حریم «گوهر شعر» را حفظ کرده و ازآن در نشر فضیلتسود و بهره گرفتهاند. «مکتبی بودن» شعر وشاعر در آن برهه از زمان به پایبندی به «خط اهلبیت» بودهاست. در اینکه کدام شعر، موزون و میزان است و کدام شاعر را باید بهعنوان «الگو» مطرح و ترویج کرد، توجه به پایبندی شاعر بهارزشها و برخورداری شعر از محتوای ارزشی یکی از معیارهاست. امام صادق(ع) درباره عبدی کوفی و شعر او چنین فرموده است: «یا معشر الشیعه! علموا اولادکم شعر العبدی فانه علی دینالله.» ای جماعتشیعه! به فرزندانتان شعر «عبدی» را یاددهید، همانا او بر دین و آیین خداست. امام صادق(ع) با ستایشاز شعر «عبدی» و تشویق شیعه به آموختن شعرهای او بهفرزندانشان، هم «شاعر الگو» را معرفی میکند، هم بعد«مکتبی» و «آیینی» بودن شعر او را مورد تاکید قرارمیدهد. «شعر آیینی»، با تکیه بر محورهای اعتقادی و مفاهیم مذهبی وتعظیم شعائر، پیوسته مورد توجه شاعران مکتبی و علما وفرزانگان آگاه و روشنبین بوده است. امام صادق(ع) وقتی شیعیانرا تشویق میکند که در جهت تامین خلاهای ذهنی کودکان و فرزندانشیعی، به آنان شعر یاد بدهند، آن هم شعر عبدی کوفی. روی اینشاخصه هم تاکید میکند که «انه علی دین الله»، او بر دینخداست. یعنی معتقدات او سالم و پسندیده و دور از انحراف است. این تاکید، نشان میدهد که در معرفی الگوهای شعری، باید به«سلامت فکر» و «صحت اعتقاد» طرف هم توجه کرد و معیار، تنهاقوت شعری و ابداعات هنری و قله بودن در صنایع شعری و ادبیخلاصه نمیشود. تعبیر امام صادق(ع) نسبتبه او، در مورد هیچ کس دیگر دیدهنشده است و همین ستایش عظیم است که برخی را به تامل ژرف ونگارش اثر درباره اشعار و شخصیتشعری «سفیان بن مصعب عبدیکوفی» واداشته است. میسزد که شیوه عبدی در شعر، اسوهسرایندگان مذهبی و شاعران مکتبی گردد و روی کردی جدیتر بهارائه مفاهیم عقیدتی و مکتبی در قالب شعر و هنر داشته باشند وماندگاری آثار ادبی خود را در جاودانگی مکتب و دین بجویند. یک جرعه «ولاء» گفتیم که شعر عبدی کوفی منحصرا در مدح آفتاب و ثنای اهلبیتبوده است و قصیدههایش کوتاه کوتاه و روان و سهل و ممتنعبه شمار میآید. اما قصیده بلندی در مدح خاندان پیامبر(ص) داردکه بسیار بلند است و دارای97 بیت است. از این شعر که به«قصیده بائیه» شهرت یافته و در منابع مختلف آمده است، بهترجمه برخی ابیات برگزیده اکتفا میکنیم، تا هم مشتی از خروارو نمونهای از گهرهای دریای موجخیز شعر مکتبی او باشیم، همجرعه نوش جام ولا، که عبدی کوفی در سرودههایش به شیفتگان وپیروان ولایت تقدیم داشته است. قصیده با این بیت آغاز میشود: هل فی سوالک رسم المنزل الخرب برء لقلبک من داء الهوی الوصب آیا در اینکهاز نشانههای منزل ویران میپرسی، درد و داغ عشقسوزان تو را درمانی است؟ اینک ترجمه برخی از ابیات: «پاکترین سرزمین، پاکترین جهانیان را در بر گرفته است. آن شخص، بهترین مردان و این خاک، خوبترین خاکها و تربتهاست(نجف). اگر به غیب، از چشم پوشیده است، اما هرگز از قلبم پوشیده وپنهان نیست. هر عضو عضو من، مشتاق بار یافتن به آن تربت پاک است. سلام مرا در نجف به قبری برسان که مزار باوفاترین مردم از عربو عجم است. شعار خود را، خشوع برای خدا قرار بده و آن برترین وصی را نداکن. به اباالحسن برسان که: آنان که از حکم و حکومت تو رویبرتافتند، از بهترین سرنوشت، روی گردان شدند. آنان را چه شد که از راه نجات که تو گشودی و روشن کردی بهراهی دشوار و تیره گرویدند؟ و تو را از حکومتی کنار زدند که دستی غاصبانه از قریش بر آنچنگ انداخت؟ تو، محور آسیاب اسلام بودی نه آنان و هیچ آسیابی جز بر گردمحور نمیچرخد! در جنگها، شاخ گردنکشان را شکستی و نیزه در دلمخالفان زدی و شمشیر بر سرهای پوشیده فرود آوردی. مثل روز خیبر، که از کسی جز فرار و گریز چارهای نبود، ولیپیامبر پرچم به دست تو داد که خیبر را گشودی. تو آن قدر فضیلت و منقبت داری که حسابگران و کاتبان از شمارشو نگارش آن خسته میشوند، مثل رد الشمس، سوره برائت، لیلهالغار، همسری زهرا و … تو همسر زهرایی و پدر فرزندان نجیب وپاک او، که همه هدایتگر و راهنما و دشمنکوب بودند. مرا به خاطر عشقم به این خاندان، «رافضی» لقب دادند و اینبهترین لقب من است. درود پیوسته خدا بر دو دردانه زهرا، مسموم به زهر و خفته بهخاک و خون. و بر عابد سجاد و شکافنده علم، بر «جعفر» و پسرش«موسی» که پس از او «رضا» و «جواد». و بر امام هادی و عسکری و «قائم» آنان مهدی، که پوشنده جامههدایت است. آنکه زمین را از عدل و داد، پر خواهد کرد و تبهکاران ستمگر رانابود خواهد ساخت. و با یاران همراه، با طغیانگرانی خواهد جنگید که دین خدا رابه دنیا و درجه و رتبه دنیوی فروختند. ای صاحب کوثر سرشار و جوشان! ناصبیها را از زلال گوارای کوثردور کن …» ماهنامه کوثر شماره 24
جواد محدثی