مقالات

علی بن جعفر، یاور امام سجاد

پاسدار حریم امامتدر روزگاری که ائمه معصومین(علیهم السلام) در اختناق شدیدحکام جور به سر می‏بردند شیفتگان اهل بیت عصمت(ع) به وسیله افرادی آگاه و ازجان گذشته با پیشوای محبوب خود در ارتباط بودند و جواب مسائل و مشکلات‏خویش را بدین طریق از امام(ع) دریافت می‏کردند. یکی از افرادی که با شیوه خاصی توانست ارتباط برادر بزرگوارش امام کاظم(ع)را با مردم حفظ کند و پاسخ سوالات شیعیان را از امام(ع) درافت دارد فرزندبرومند امام صادق(ع) است. گرچه در کتابهای رجالی و تاریخی از تاریخ تولد وی ذکری نشده، با دقت در بعضی‏از روایات (1) آشکار می‏شود که او از برادر والامقامش امام موسی بن‏جعفر(ع) بیش‏از یکی دو سال کوچکتر نبوده است و تولدش نزدیک سالهای‏129 یا 130 هجری‏می‏باشد. پدر ارجمندش امام جعفر صادق(ع) در سال‏83 ه .ق متولد و در سال‏148ه .ق در 65 سالگی به تحریک منصور خلیفه عباسی مسموم و شهید گردید. (2) آن‏حضرت پنج فرزند داشت که علی کوچکترین آنها بود و در همان اوائل زندگی، پدررا از دست داد و در کنار برادرش امام کاظم(ع) رشد نمود و به درجات عالی علمی‏و اخلاقی رسید. (3) القاب ابوالحسن علی بن‏جعفر به سبب انتسابش به خاندان وحی وامامت «حسینی‏»، «هاشمی‏» و «علوی‏» خوانده می‏شد. و به موجب رشد و نمو درمدینه وی را «مدنی‏» می‏خواندند. اما مشهورترین القابش که جز بر او اطلاق نمی‏شود «عریضی‏» است. چون بیشتر عمرشریفش را در قریه «عریض‏» (در یک فرسخی مدینه) سپری نموده و فرزندان وی نیزبه عریضیون معروفند. (4) عصر امام کاظم(ع) در آن ایام، گروههای انحرافی زیادی‏چون اسماعیلیه، سمیطیه، فطحیه(5) به وجود آمدند و نیز جو اختناق شدیدی که‏حاکمان وقت‏به وجود آورده بودند تشخیص حق یعنی امامت‏حضرت موسی بن‏جعفر(ع) رابر بسیاری دشوار ساخته بود. و پیروی از امام بدون گذشت و فداکاری ممکن نبود. از این‏رو شمار انبوهی از مردم حتی بعضی از نزدیکان امام(ع) به دشمنان‏پیوستند. علی بن‏جعفر در گفتاری چنین اظهار می‏دارد: عمره رجب را گزارده و در مکه بودیم. محمد بن‏اسماعیل [نوه امام صادق(ع)] نزدش آمد و گفت: عموجان، می‏خواهم به‏بغداد بروم و دوست دارم با عمویم ابوالحسن [موسی بن‏جعفر] خداحافظی کنم. می‏خواهم تو نیز همراهم باشی! من با او به سوی برادرم که در منزل «حوبه‏»بود رهسپار شدیم. اندکی از مغرب گذشته به آنجا رسیدم. من در زدم، برادرم‏جواب داد و در را باز کرد. … حضرتش پیش آمد در حالی که پارچه رنگ کرده‏ایی به گردنش بسته بود. پایین‏آستانه در نشست. من به جانب او خم شدم و سرش را بوسیدم و گفتم: برای کاری آمده‏ام که اگرتصدیق فرمایی از توفیق خداست [بر ما] و اگر غیر از آن باشد چنین معلوم شودکه ما خطای بسیار داریم. فرمود: چه کار است؟ گفتم: این برادرزاده شماست که می‏خواهد با شما خداحافظی کند و به بغداد رود. فرمود: بگو بیاید. من او را که در کناری ایستاده بود، صدا زدم. نزدیک آمد و سر حضرت را بوسید وگفت: قربانت، مرا سفارشی کن. فرمود: سفارشت می‏کنم که در باره خون من از خدا بترسی! او پاسخ داد: هر کس‏بدی شما را بخواهد خدا آن بدی را به خودش رساند. آنگاه به بدخواه او نفرین کرده و باز سر حضرت را بوسید و گفت: عمویم، مراسفارش کن. فرمود: تو را سفارش می‏کنم که در باره خون من از خدا بترسی! گفت: هر که بدشما را بخواهد، خدا به خودش رساند. باز سرش را بوسید و گفت: ای عمو! مراسفارش کن. فرمود: سفارشت می‏کنم که در باره خون من از خدا بترسی! باز او بربدخواهان حضرت نفرین کرد و به کناری رفت. من نزدیک برادرم رفتم، وی به من فرمود: علی، اینجا باش! من ایستادم. حضرت به‏اندرون خانه رفت و مرا صدا زد، به نزدش رفتم. پس کیسه‏ای که صد دینار در آن‏بود به من داد و فرمود: به پسر برادرت بگو این پول را در سفر کمک خرجش سازد. من آن را گرفتم و در گوشه عبایم گذاشتم. باز صد دینار دیگرم داد و فرمود: این را هم به او بده. سپس کیسه دیگری داد و فرمود: این را هم به او بده. گفتم: قربانت، اگر به آنچه فرمودی از او می‏ترسی چرا او را علیه خود کمک‏می‏کنی؟ ! فرمود: هرگاه من به او بپیوندم و او از من ببرد، خدا عمرش را قطع‏می‏کند. سپس کیسه دیگری که سه هزار درهم خالص در آن بود برگرفت و فرمود: این‏را هم به او بده. من نزد محمد رفتم و صد دینار اول را به او دادم. بسیار خوشحال شد و عمویش رادعا کرد، سپس کیسه دوم و سوم را دادم. چنان خوشحالی کرد که گمان کردم منصرف‏شده و به بغداد نمی‏رود. در آخر سه هزار درهم را نیز به او دادم. ولی او راه‏خود را در پیش گرفت و نزد هارون رفت و با عنوان خلیفه به او سلام کرد و گفت: من گمان نمی‏کردم که در روی زمین دو خلیفه باشد، تا آنکه دیدم مردم به عمویم‏موسی بن‏جعفر به عنوان خلافت‏سلام می‏کنند. هارون صد هزار درهم برایش فرستاد ولی خدا او را به بیماری خنازیر و خناق‏مبتلا کرد و نتوانست‏به یک درهم از آن اموال دست‏برساند. (6) پس از آن بود که‏هارون با شنیدن سخن محمد و امثال او برای از بین بردن امام موسی بن‏جعفر(ع) نقشه کشید و حضرت را به وسیله سم شهید گردانید. اما علی بن‏جعفر هرگز از برادر بزرگوارش امام کاظم(ع) جدا نشد و همیشه همراه‏و پشتیبان وی بود. او می‏گوید: همگام با برادرم در حالی که اهل و عیالش را همراه داشت چهارمرتبه پیاده به عمره مشرف شدم. یک بار26 روز، بار دگر 25 روز، دگربار 24روز و بار آخر 21 روز طول کشید. (7) بعد از شهادت امام کاظم(ع) نیز گروهکهای‏انحرافی چون «واقفه‏» و امثال آن مردم را به سوی گمراهی سوق دادند. اما علی‏بن‏جعفر پیرو هیچ یک از این گروهها نشد و امامت‏بحق فرزند برادرش امام رضا(ع)و بعد از او فرزندش امام جواد(ع) و سپس امام هادی را پذیرفت و از مدافعان‏آنها بود. دو روایت زیر بیانگر این عقیده صحیح و راسخ وی می‏باشند. حسن بن‏فضال می‏گوید: از علی بن‏جعفر شنیدم که می‏گفت: «نزد برادرم موسی‏بن‏جعفر(ع) بودم در حالی که او به خدا سوگند بعد از پدرم حجت‏خدا روی‏زمین بود. ناگاه فرزندش علی [بن‏موسی(ع)] وارد شد. برادرم به من فرمود: ای‏علی! این صاحب [امام] تو است. او نسبت‏به من منزله من است نسبت‏به پدرم. خداوند تو را بر دین او ثابت قدم بدارد. من گریستم و با خود گفتم به خدا سوگند، پیام مرگ خود را می‏دهد. باز فرمود: ای علی، ناچار حکم پروردگار در باره من جاری می‏شود. من نیز به‏راه رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین(ع) می‏روم. آن حضرت سه‏روز قبل از اینکه هارون الرشید دوباره او را جلب نماید این سخنان را با من‏درمیان گذاشت‏». (8) زکریا بن‏یحیی می‏گوید: شنیدم که علی بن‏جعفر به حسن بن‏حسین‏فرزند علی بن‏الحسین(ع) می‏گفت: خداوند ابی‏الحسن، علی بن‏موسی الرضا(ع) را یاری‏نمود زمانی که برادرها و عموهایش بر او ستم روا داشتند … (9) تسلیم ولایت‏برجسته‏ترین فضیلت علی بن‏جعفر این است که نه تنها امر امامت و ولایت را خوب‏شناخت و آن را از دیگر ارزشها ظاهری دنیا بسی والاتر دانست‏خود را تسلیم ولایت‏امامان معصوم(ع) ساخت از این رو با افتخار، امامت‏برادرش امام کاظم(ع) وفرزندش حضرت رضا را پذیرفت و چون کمترین مردمان در مقابل آنها سر اطاعت وتسلیم فرود آورد. تبلور این فضیلت هنگامی است که وی در کهنسالی بعد ازآنکه خود عالمی بزرگ، دارای منزلتی عظیم و شخصیت اجتماعی والایی است درمقابل فرزند فرزند برادرش امام جواد(ع) در حالی که کمتر از هشت‏سال دارد، سرتعظیم فرود آورده است، او امام را چنان معرفی می‏کند که برای دوستانش‏تعجب‏انگیز است و بر او خرده می‏گیرند. اما وی بر صحت رفتار و اعتقاد خویش‏تاکید می‏کند. محمد بن‏حسن بن‏عمار می‏گوید: من دو سال نزد علی بن‏جعفر (عموی امام رضا«ع‏») بودم و هر خبری که او ازبرادرش امام کاظم(ع) شنیده بود، می‏نوشتم. روزی در مدینه به خدمتش نشسته بودم‏که ابوجعفر محمد بن‏علی [حضرت جواد(ع)] در مسجد رسول خدا بر او وارد شد. علی‏بن‏جعفر برجست و بدون کفش و عبا نزد او شتافت و دستش را بوسید و احترامش کرد. ابوجعفر به او فرمود: ای عمو! بنشین. خدایت رحمت کند. او گفت: آقای من، چگونه بنشینم و شما ایستاده باشی؟! چون‏علی بن‏جعفر به جایگاه خود برگشت اصحابش او را سرزنش کرده، گفتند: شما عموی‏پدر او هستید، با او اینگونه رفتار می‏کنید؟! او دست‏به ریش خود گرفت و گفت: خاموش باشید! اگر خداوند متعال [صاحب] این ریش سفید را سزاوار [امامت]ندانست و این کودک را شایسته دانست و به او چنان مقامی داد، من فضیلت او راانکار کنم؟! از سخن شما به خدا پناه می‏برم. من بنده او هستم. (10) نمونه‏ای از احادیث علی بن‏جعفر «علی بن‏جعفر می‏گوید: از برادرم موسی بن‏جعفر(ع) چنین‏شنیدم: کسی که حاجت‏شخص ضعیفی را به صاحب قدرتی برساند، در حالی که خودش به‏تنهایی چنین قدرتی ندارد، خداوند متعال وی را بر صراط ثابت‏قدم می‏دارد.» (11) علی بن‏جعفر می‏گوید: برادرم امام موسی بن‏جعفر(ع) فرمود: پدرم دستم را گرفت وفرمود: پدرم امام سجاد(ع) اینچنین دستم را گرفت و فرمود: پسرجان، هر کس از تو خیری خواست‏بجای آور. اگر از اهل خیر باشد که بجا انجام‏داده‏ای و اگر از اهل خیر نباشد تو از اهل خیر هستی و اگر شخصی از طرف راست‏تو را دشنام داد سپس از طرف چپ قرار گرفت و عذرخواهی کرد، عذرش رابپذیر. (12) در منظر اهل نظر علی بن‏جعفر یکی از راویان بزرگواری است که فقهاو محدثان در فضیلت و ثاقت و اعتماد به روایتش اتفاق نظر دارند. ابوالحسن محمد بن‏احمد بن‏داود (متوفای 378ه .ق) وی را در ردیف موثقین نام‏برده است و او را ستوده است. (13) شیخ مفید(ره) (متوفای‏413 ه .ق) چنین‏می‏گوید: «علی بن‏جعفر و برادرش اسحاق دو شخصیت‏اند که هیچ کس در فضل وتقوایشان اختلاف نکرده است.» و در جای دیگر از او اینگونه یاد کرده است: «علی بن‏جعفر از کسانی است که حدیث فراوان نقل کرده و روشی استوار داشته‏است. بسیار پارسا و دانشمند و ملازم خدمت‏برادر ارجمندش امام موسی بن‏جعفر(ع)بود و خبرهای زیادی از آن حضرت نقل نموده است.» (14) شیخ طوسی(ره) (460385ه .ق) در باره وی چنین اظهار نظر کرده است: «علی بن‏جعفر برادر موسی بن‏جعفر(ع) شخصیتی بزرگوار و مورد اطمینان است. کتاب مناسک و مسائل از اوست‏». (15) علمای متاخر از اینها نیز همه وی رامورد وثوق دانسته‏اند. (16) اساتید فرزند برومند امام صادق(ع) علی بن‏جعفر عصرپنج امام معصوم(ع) را درک کرده و از محضر سه تن از آن بزرگواران بهره‏مندگردیده است. 1 پدرش امام صادق(ع) 2 برادرش امام کاظم(ع)، که حاصل بهره‏مندی‏وی از حضرتش در کتابی به نام مسائل علی بن‏جعفر جمع‏آوری شده است. 3 فرزند برادرش، امام رضا(ع). وی زمان امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را نیز درک کرد اما مشاهده نشده است که‏از آن دو بزرگوار حدیثی نقل کرده باشد. (17) دیگر مشایخ علی بن‏جعفر عبارتند از: 1 حسین، فرزند زید بن‏علی بن‏الحسین(ع) که تا اندازه‏ای شناخته شده است.کنیه‏اش ابوعبدالله و ملقب به مدنی است. (18) 2 سفیان بن‏عیینه، فرزند عمران‏هلالی است که جدش ابوعمران، از عمال خالد قسری بود. (19) 3 محمد بن‏مسلم، مشهور است. 4 عبدالملک بن‏قدامه. 5 معتب غلام امام صادق(ع) اهل مدینه و مورد وثوق بود. در روایتی آمده است که‏امام صادق(ع) فرمود: ده غلام دارم که معتب بهترین آنهاست. وی مرا از دیگران‏احق می‏داند. (20) معتب از غلامانی است که برای امام صادق(ع) بسیار خدمت‏کرد. (21) 6 ابوسعید مکی. شاگردان چنانچه در کتابهای رجالی و مجموعه‏های روایی آمده است، بیش از چهل‏راوی از خوان نعمت علمی وی بهره‏مند شده‏اند که اسامی بعضی از آنها از این‏قرار است: 1 احمد بن‏علی بن‏جعفر (فرزندش) 2 احمد بن‏محمد بن‏ابی‏نصر بزنطی 3 اسحاق بن‏محمد بن‏اسحاق بن‏جعفر 4 اسحاق بن‏موسی بن‏جعفر (فرزند برادرش) 5 اسماعیل‏بن‏محمد بن‏اسحاق بن‏جعفر (فرزند پسر برادرش) 6 حسن بن‏علی بن‏عثمان بن‏علی‏بن‏حسین بن‏علی بن‏ابیطالب (حسن بن‏علی بن‏عمرو عمرکی) 7 حسین بن‏زید بن‏علی‏بن‏الحسین 8 حسین بن‏موسی بن‏جعفر (پسر برادرش) 9 عبدالعظیم حسنی 10 زیدبن‏علی بن‏الحسین 11 عبدالله بن‏حسن بن‏علی بن‏جعفر (نواده وی) 12 عمرکی بن‏علی‏بوفکی خراسانی 13 محمد بن‏علی بن‏جعفر (فرزندش) 14 نصر بن‏علی جهضیمی. (22) رحلتدر تاریخ وفات علی بن‏جعفر اتفاق نظر وجود ندارد. بعضی رحلت او را درسال 210 ه .ق دانسته‏اند. (23) و عده‏ای سال 220ه .ق و برخی دیگر، طول‏حیات وی را تا سال 252 نیز بعید نشمرده‏اند. (24) اما با دقتی که به عمل آمدروشن شد که تولد وی حدود سال 130ه . ق و وفاتش نزدیک سال 220ه .ق و سن‏شریف وی هنگام وفات حدود 90 سال بوده است. مرقد شریف محدث نوری(ره) می‏گوید: «مرقد شریف علی بن‏جعفر در عریض (حدود یک فرصخی مدینه) است و من در بعضی ازسفرها آنجا را زیارت کرده‏ام. دارای قبه و بارگاه مجللی است.» (25) محدث‏قمی(ره) و جمعی از نسب‏شناسان نیز بر همین عقیده‏اند. (26) مزار علی بن‏جعفر در قم! ملا محمدتقی مجلسی(ره) (1003 1070ه .ق) می‏نویسد: «قبر علی بن‏جعفر درشهر قم مشهور و معروف است. شنیدم که اهل کوفه از او تقاضا کردند به کوفه‏بیاید، علی بن‏جعفر دعوت آنها را پذیرفت و به کوفه رفت و مدتی در آنجا مانده‏مردم کوفه از وی احادیثی آموختند و او نیز از آنها روایاتی نقل کرد. سپس مردم قم از وی خواستند به قم بیاید. او به قم آمد و تا آخر عمر در آن‏جاماند و بعد از رحلت در قم به خاک سپرده شد.» (27) محدث نوری(ره) با چند دلیل‏این نظر را نادرست‏شمرده و مرقد علی بن‏جعفر را در عریض می‏داند. (28) محدث‏قمی(ره): وقتی فرزندان علی بن‏جعفر را می‏شمارد چنین می‏گوید: «از او چهار پسربه نامهای محمد، احمد اشعری، حسن و جعفر باقی ماند. از جعفر اصغر نیز فرزندی‏به وجود آمد که علی نام داشت و حال وی پوشیده است. احتمال دارد این قبری که‏در قم است قبر همین علی بن‏جعفر بن‏علی بن‏جعفر صادق(ع) باشد.» (29) با این‏بیان مزار موجود در قم مقبره نواده امام صادق(ع) و نوه ابوالحسن علی‏بن‏جعفر(ع) است. بعضی نیز این قبر را به نواده دیگر علی بن‏جعفر به نام «علی‏بن‏حسن بن‏عیسی بن‏محمد بن‏علی بن‏جعفر عریضی‏» نسبت داده‏اند. (30) از نوشته روی‏قبر معلوم می‏شود که زیر این بقعه دو تن از نوادگان امام(ع) مدفون می‏باشند. یکی از آنها، از فرزندان امام موسی بن‏جعفر(ع) به نام «محمد» می‏باشد ودیگری همان نواده امام جعفر صادق(ع) به نام «علی‏» می‏باشد. مرقدی در سمنان در خارج شهر سمنان، در وسط باغی سرسبز و خرم، بقعه و بارگاه‏مجللی وجود دارد که به علی بن‏جعفر عریضی منسوب است. اما بعید است که او نیزعلی بن‏جعفر عریضی باشد بلکه شخصی همنام، یا از نوادگانش می‏باشد. (31) آثار یکی از کتابهای معتبری که از مصادر کتاب پر ارج بحارالانوار می‏باشد. کتاب‏«مسائل علی بن‏جعفر» است که از آثار باقیمانده و پربرکت این فرزند برومندامام صادق(ع) می‏باشد. رجال‏شناسان همگی بر این عقیده‏اند که علی بن‏جعفر کتابی دارد که مطالبش را ازبرادرش، امام کاظم(ع) دریافت کرده است. اما در نامگذاری آن بیانات گوناگونی‏دارند. بعضی گمان کرده‏اند وی دارای دو یا سه کتاب است اما در واقع یک کتاب‏بیشتر نیست. نجاشی وی را صاحب یک کتاب می‏داند، اما در یک جا می‏گوید: او کتابی در حلال وحرام دارد. و در جای دیگر آن را «المسائل‏» می‏نامد. (32) شیخ طوسی(ره)می‏گوید: «علی بن‏جعفر دارای کتابی به نام مناسک و مسائل است.» (33) خاندان‏علی بن‏جعفر فرزندانی داشته است که به عریضیون مشهور بوده‏اند و اسامی آن‏هابدین شرح است: 1 محمد اکبر، 2 محمداصغر،3 حسن، 4 احمد شعرانی، 5 علی،6 جعفر اصغر،7 کلثوم (ام کلثوم)، 8 ملیکه،9 خدیجه، 10 حمدونه، 11زینب، 12 فاطمه، و بعضی فرزندی به نام عبدالله نیز برای وی شمرده‏اند. (34) از فرزندان و نوادگان علی بن‏جعفر عریضی خانواده بزرگی شکل گرفته که بیشترشهرها به سبب مهاجرت این بزرگواران بدان سرزمین از برکت وجودشان بهره‏مندگردیدند. امروز نیز مراقد شریف آنها در دورافتاده‏ترین نقاط عالم چشم و چراغ‏آن دیارند. اسامی بعضی از آنها از این قرار است. 1 ابوالحسین احمد بن‏قاسم بن‏احمد شعرانی فرزند علی بن‏جعفر عریضی، که ازامامزادگان مشهور قم می‏باشد.(35) 2 سید کمال‏الدین، که مزارش در قریه «سین‏خوار» در استان اصفهان زیارتگاه مومنان است. عالم بزرگوار سید مجدالدین حلبی نیز که از اساتید محقق حلی(ره) است ازنوادگان وی می‏باشد. (36) 3 سید علی امامی عالم متقی سید علی فرزند سید محمداصفهانی از شاگردان برجسته علامه مجلسی است که به خطار انتسابش به امامزاده‏ابوالحسن علی زین‏العابدین بن‏نظام‏الدین احمد بن‏شمس‏الدین عیسی. ابن‏جمال‏الدین‏محمد بن‏علی عریضی فرزند امام صادق(ع) به امامی مشهوری است و قبر این‏امامزاده ابوالحسن علی زین‏العابدین، در محله جملان اصفهان می‏باشد. (37) درشهرهای دیگر نیز افراد این خاندان بزرگوار دارای مراقدی هستند که زیارتگاه‏مؤمنین است. 4 در نائین سلطان سیدعلی فرزند عبیدالله بن‏احمد اشعری. 5 در یزد، امامزاده ابوجعفر محمد، فرزند علی بن‏عبیدالله بن‏احمد بن‏علی‏بن‏جعفر.6 امامزاده، سید جعفر، فرزند علی بن‏عبدالله بن‏احمد بن‏علی بن‏جعفر. 7 و 8 و سید رکن‏الدین و سید شمس‏الدین که برای آشنایی با این بزرگان به کتب‏مفصلی که در تاریخ نائین و یزد نوشته شده مراجعه شود. پی‏نوشت‏ها: 1 ر.ک: اختیار معرفه‏الرجال، المعروف برجال الکشی، ص 355، روایت فیض‏یعقوبی، ترجمه ابراهیم آیتی. ج 2. ص‏373. 2 اصول کافی، کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج 2، ص‏377; تاریخ بن‏مختار. 3 ر.ک: معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خویی، ج 11، ص 291 و 292; تاریخ‏قم، محمد بن‏حسن قمی، ص 224و … 4 ر.ک: رجال النجاشی، ص‏176; مسائل علی بن‏جعفر و مستدرکاتها، موسسه آل‏البیت، ص‏17 و شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، عبدالحی ابن‏العماد، ج 2، ص 24;تاریخ الاسلام وفیات المشاهیر و «الاعلام‏» ذهبی، ج 14، ص‏263. 5 اسماعیلیه; لقبی است‏برای همه فرقه‏هایی که به امامت اسماعیل پسر امام‏جفعر صادق(ع) و پسرش محمد بن‏اسماعیل قایل بودند. شعبه‏هایی از ابن‏فرقه به‏نامهای دیگری چون: قرامیطه، تعلیمیه، باطنیه، ملاحده نیز خوانده شده‏اند. (فرق‏الشیعه، نوبختی، ترجمه و تعلیقات محمدجواد مشکور، ص 101، زیرنویس)سمطیه: گروهی که بعد از امام صادق(ع) امامت محمد بن‏جعفر ملقب به دیباج وفرزندانش را گردن نهادند به نام پیشوای خود، یحیی بن‏ابی سمیط نامیده شدند. (فرق الشیعه، ص 112) فطحیه، گروهی که بعد از امام صادق(ع) امامت فرزند بزرگ‏وی عبدالله بن‏جعفر را پذیرفتند و چون وی سری پهن یا پاهای پهنی داشت او راافطح می‏گفتند و پیروان او را افطحی می‏نامیدند. (فرق الشیعه، ص‏113) 6 اصول کافی، ج 2، ص 400 402; اختیار معرفه الرجال، ص‏263 و 264. 7 قرب الاسناد، عبدالله بن‏جعفر حمیری، ص 122. 8 کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 38. 9 سفینه البحار، محدث قمی، ج 2،ص 244. 10 اصول کافی، کلینی، ترجمه سیدجواد مصطفوی، ج 2، ص‏106 و107 و روایات‏دیگر. ر.ک: بحارالانوار، ج 50، ص 104; اختیار معرفه الرجال، ص‏429. 11 قرب الاسناد، ص 122; مسائل علی بن‏جعفر، ص 342. 12 الکافی، ج 8، ص 152; تنبیه الخواطر، ج 2، ص‏147; مسائل علی بن‏جعفر، ص‏342. 13 رجال ابن‏داود، ص 238. 14 الارشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ج 2، ص‏206 و 208. 15 الفهرست، شیخ طوسی، ص‏87. 16 ر.ک: مناقب ابن‏شهرآشوب، ج 4، ص 325; رجال العلامه الحلی، ص‏93;بحارالانوار، ج 48، ص 300. 17 ر.ک: رجال البرقی، ص 25; الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص‏29 و287; رجال شیخ‏طوسی، س 241 و353; مناقب ابن‏شهرآشوب، ج 4، ص 380; رجال ابن‏داوود، ص 238;مستدرک الوسائل، ج‏3، ص‏626; مسائل علی بن‏جعفر و مستدرکاتها، ص‏56 و57;رجال العلامه، ص 92. 18 مجمع الرجال، القهپابی، ج 2، ص 175. 19 همان، ج‏3، ص‏133. 20 همان، ج‏6، ص‏103. 21 همان. 22 مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج‏3، ص‏627; مسائل علی بن‏جعفر ومستدرکاتها، ص 65 68. 23 ر.ک: العبر فی خبر من غیر، ذهبی، ج 1، ص 358; تهذیب التهذیب، ابن‏حجر، ج‏2، ص‏33; الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 20، ص 360. 24 ر.ک: معجم رجال الحدیث، خویی، ج 21، ص 291 و 292; عمده الطالب،ابن‏عنبه، ص 231. 25 تنقیح المقال، مامقانی، ج 2، ص‏273. 26 مستدرک الوسائل، ج‏3، ص‏627 و 628. 27 ر.ک: اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 8، ص‏177; اختران تابناک، ج 1، ص‏336; گنجینه آثار قم، عباس فیض، ج 2، ص 324; تربت پاکان، ج 2، ص‏43; انجم‏فروزان، عباس فیض، ص 181. 28 روضه المتقین، محمدتقی مجلسی، ج 14، ص 191. 29 مستدرک الوسائل، ج‏3، ص‏626 و627. 30 منتهی‏الامال، ج 2، ص‏186 ،187; ر.ک: انجم فروزان، عباس فیض، ص‏183. 31 گنجینه آثار قم، عباس فیض، ج 2، ص 322; تربت پاکان، ج 2، ص 42. به نقل‏از ترجمه کتاب تاریخ قم، ص 224. 32 رجال النجاشی، ص‏176 و 21. 33 فهرست، طوسی، ص‏87 و 88. 34 منتهی‏الامال، ج 2، ص‏187; مهاجران آل ابیطالب، ابی‏طباطبا، ترجمه محمدرضاعطایی، ص‏303. 35 مهاجران آل ابیطالب، ص‏337; گنجینه آثار قم، ج 2، ص 374. 36 روضه المتقین، ج 14، ص 191; ریحانه الادب، ج 5، ص‏186; منتهی‏الامال، ج‏3،ص‏187. 37 منتهی‏الامال، ج 2، ص 188; ریحانه‏الادب، ج 1، ص‏173. ماهنامه کوثر شماره 16

احمد محیط اردکانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا