الجزء الثانی؛ الباب الثامن فیما نذکره مما یختص بشهر رجب و برکاته و ما نختاره من عباداته و خیراته و فیه فصول، فصل فیما نذکره من فضل صوم أیام متعینه منه أیضا و الشهر کله
جلد دوم؛ باب هشتم: اعمال مخصوص ماه رجب و برکات و خیرات آن، فصل نوزدهم، فضیلت روزهى چند روز معین و تمامی روزهاى ماه رجب:
رُوِّینَا ذَلِکَ فِی عِدَّهِ أَحَادِیثَ مِنْ عِدَّهِ طُرُقٍ مِنْهَا بِإِسْنَادِنَا إِلَى جَدِّی أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ بِإِسْنَادِهِ إِلَى الصَّادِقِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
از چندین طریق، از جمله جدّم «ابو جعفر طوسى» به سند خویش نقل کرده است که امام صادق-علیه السّلام-به نقل از رسول خدا-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-فرمودند:
مَنْ صَامَ ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ مِنْ رَجَبٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ یَوْمٍ صِیَامَ سَنَهٍ وَ مَنْ صَامَ سَبْعَهَ أَیَّامٍ مِنْ رَجَبٍ غُلِّقَتْ عَنْهُ سَبْعَهُ أَبْوَابِ النَّارِ
هرکس 3 روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند در برابر هر روز آن، روزهى یک سال را براى او مینویسد و هرکس 7 روز از آن را روزه بگیرد، درهاى هفتگانه جهنم به روى او بسته میگردد
وَ مَنْ صَامَ ثَمَانِیَهَ أَیَّامٍ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّهِ الثَّمَانِیَهُ وَ مَنْ صَامَ خَمْسَهَ عَشَرَ یَوْماً حَاسَبَهُ اللَّهُ (حِساباً یَسِیراً)[1]
و هرکس 8 روز از آن را روزه بگیرد، درهاى هشتگانهى بهشت به روى او گشوده میگردد و هرکس 15 روز از آن را روزه بگیرد، خداوند به راحتى از او حساب میکشد
وَ مَنْ صَامَ رَجَبَ کُلَّهُ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ رِضْوَانَهُ وَ مَنْ کَتَبَ لَهُ رِضْوَانَهُ لَمْ یُعَذِّبْه
و هرکس کل ماه رجب را روزه بگیرد، خشنودى خود را براى او مینویسد و هرکس که خداوند خشنودى خود را براى او بنویسد، او را عذاب نمیکند.»[2]
فصل فیما نذکره من صوم یوم رجب مطلقا
فصل بیستم؛ روزۀ یک روز از ماه رجب به طور مطلق
رُوِّینَا ذَلِکَ بِإِسْنَادِنَا عَنْ أَبِی جَعْفَرِ بْنِ بَابَوَیْهِ مِنْ کِتَابِ ثَوَابِ الْأَعْمَالِ وَ إِلَى جَدِّی أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ مِنْ کِتَابِ تَهْذِیبِ الْأَحْکَامِ بِإِسْنَادِهِمَا إِلَى أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع أَنَّهُ قَالَ
«ابو جعفر ابن بابویه» در کتاب «ثواب الاعمال» و جدّم «ابو جعفر طوسى» در کتاب «تهذیب الاحکام» آوردهاند که حضرت ابو الحسن موسى کاظم-علیه السّلام-فرمود:
رَجَبٌ نَهَرٌ فِی الْجَنَّهِ أَشَدُّ بَیَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ مَنْ صَامَ یَوْماً مِنْ رَجَبٍ سَقَاهُ اللَّهُ مِنْ ذَلِکَ النَّهَر
«رجب، نام نهرى در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر است، هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند او را از آن سیراب میسازد.»[3]
فصل فیما نذکره من کیفیه النیه فیما یصام من رجب و غیره من الأوقات المرضیه
فصل بیست و یکم؛ کیفیت نیت روزۀ روزهای ماه رجب و اوقات فرخندۀ دیگر
اعلم أنا کنا ذکرنا فی کتاب المضمار من تحریر النیات للصیام ما فیه کفایه لذوی الأفهام و نقول هاهنا إن من شروط الصیام و المهام أن تکون ذاکرا قبل دخولک فی الصیام أن المنه لله جل جلاله علیک فی استخدامک فی الشرائع و الأحکام و تأهیلک لما لم تکن له أهلا من الإنعام و الإکرام و سعاده الدنیا و دار المقام فأنت تعرف من نفسک أنه لو استحضرک بعض الملوک المعظمین و شغلک بمهماته و کلامه یوما طول النهار بین الحاضرین سهل علیک ترک الطعام و الشراب فی ذلک الیوم لأجله و اعتقدت أن المنه له علیک حیث أدخلک تحت ظله و شملک بفضله مع علمک أن الملک ما خلقک و لا رباک و لا خلق لک دنیاک و لا أخراک فلا یحل فی العقل و النقل أن یکون الله جل جلاله دون أحد من عباده و قد قام لک بما لم یقدر علیه غیره من إسعاده و إرفاده و متى نقصت [نقضت] الله جل جلاله فی صومک عما تجده فی خدمه الملک من نشاطک و سرورک و اهتمامک و اعتقاد المنه له فی إکرامک و الذنب لک إن ضاع منک صوم نهارک و تکون أنت قد هونت بالله جل جلاله و عملت ما یقتضی هجرانه لک و غضبه علیک و استعاده ما وهبک من مسارک و مبارک و طول أعمالک أقول و إن اشتبه علیک صوم إخلاص النیات بصوم الریاء و الشبهات فاعتبر ذلک بعده إشارات منها أن تعرض على نفسک حضور الإفطار فی ذلک النهار بمحضر الصائمین من الأخیار فإن وجدت نفسک تستحیی [مستحیا] من مشاهدتهم لإفطارک بین الصیام فاعلم أن فی صومک شبهه ترید بها التقرب إلى قلوب الأنام و منها أن تعتبر نفسک أیما أسر لها و أحب إلیها أن یطلع الله جل جلاله وحده علیها أو ترید أن یعلم بها و یطلع علیها مع الله تعالى سواه ممن یمدحها أو [و] ینفعها اطلاعه فی دنیاه فإن وجدت نفسک ترید مع اطلاع الله عز و جل على صیامک معرفه أحد غیر الله تعالى بصومک لیزید فی إکرامک أو وجدت اطلاع أحد على صومک أحلى فی قلبک من اطلاع ربک فاعلم أن صومک سقیم و أنک عبد لئیم و منها أنک تعتبر نفسک فی صومها [فی یومها] هل تجدها مع کثره الصائمین هی أنشط فی الصوم لرب العالمین و مع قله الصائمین أو عدمهم هی أضعف و أکسل عن الصوم لمالک یوم الدین فإن وجدتها تنشط للصوم عند صومهم و تتکاسل عند إفطارهم فاعلم أنک تصوم طلبا لموافقتهم و تبعا لإرادتهم و صومک سقیم بقدر اشتغالک باتباعهم عن اتباع مالک ناصیتک و ناصیتهم و منها أن تعتبر هل صومک لأجل مجرد الثواب أو لأجل مراد رب الأرباب فإن وجدت نفسک لو لا الثواب الذی ورد فی الأخبار و أنه یدفع أخطار النار ما کنت صمت و لا تکلفت الامتناع بالصوم من الطعام و الشراب و المسار فأنت قد عزلت الله جل جلاله عن أنه یستحق الصوم لامتثال أمره و عن أنه جل جلاله أهل للعباده لعظیم قدره و لو لا الرشوه و البرطیل ما عبدته و لا راعیت حق إحسانه السالف الجزیل و لا حرمه مقامه الأعظم الجلیل و منها أن تعتبر صومک إذا کان لک سعه و ثروه فی طعام الفطور نشطت لسعته و طیبته و إذا کان طعام فطورک یکفیک و لکنه ما هو بلحم و لا ألوان مختلفه فی لذته فتکون غیر نشیط فی الصوم لعباده الله جل جلاله به و طاعته فأنت إنما نشطت لأجل الطعام فذلک النشاط الزائد لغیر الله المالک الأنعام شبهه فی تمام الصیام و منها أن تراعی عقلک و قلبک و جوارحک فی زمان الصیام فتکون مستمر النیه الخالصه الموصوفه بالتمام و مثال العوارض المانعه من استمرار النیات کثیره فی العبادات و منها أن تصوم بعض النهار بإخلاص النیه ثم یعرض لک طعام طیب أو زوجه قد تجملت لک و أنت تحبها أو سفر فیه نفع أو ما جرى هذه الأمور الدنیویه یصیر [فصیر] إتمام صیام ذلک النهار عندک مستثقلا ما تصدق متى تخلص منه و توعد [ترعد] عنه و أنت تعلم أنک لو أخدمک غلامک و هو مستثقل لخدمتک و مستقیل من طاعتک کان أقرب إلى طردک له و هجرانک و تغیر إحسانک و منها أنه إذا عرض لک من فضل الإفطار ما یکون أرجح من صیام المندوب فلا تستحیی [یستحق] من متابعه مراد علام الغیوب و أفطر بمقتضى مراده و لا تلتفت إلى من یأخذ ذلک علیک من عباده و مثال هذا أن تکون صائما مندوبا فیدعوک أخ لک فی الله جل جلاله إلى طعام قد دعاک إلیه فأجب داعی الله جل جلاله و امتثل أمر رسوله [رسول الله] ص فی ترجیح الإفطار على الصیام و مثال آخر أن تکون صائما مندوبا فترى صومک فی بعض النهار و قد أضعفک عن بعض الفروض الواجبه أو ما هو أهم من صوم المندوب فابدأ بالأهم إلى ترک الصیام و عظم ما عظم الله جل جلاله و صغر ما صغر من شریعه الإسلام و لا تقل إن الذین رأونی صائما ما یعلمون عذری فی الإفطار یکون صومک فی ذلک النهار لأجلهم ریاء و کالعباده لهم من الذنوب الکبار و منها أنه متى عرض لک صارف عن استمرار النیه من الأمور الدنیویه التی لیست عذرا صحیحا عند المراضی الإلهیه فبادر إلى استدراک هذا الخطر بالتوبه و الندم و إصلاح استمرار نیه الإخلاص فی الصیام و الاستغاثه بالله جل جلاله على القوه و التوفیق للتمام فإنک متى أهملت تعجیل استدراک الصلاح [الإصلاح] صارت تلک الأوقات المهمله سقما فی تلک العباده المرضیه أقول و إذا عرض لک ما یحول بینک و بین استمرار نیتک فتذکر أن کلما ینقلک عن طاعتک فإنه کالعدو لک و لمولاک فکیف تؤثر عدوک و عدوه علیه و سیدک یراک و إذا آثرت غیره علیه فمن یقوم لک بما تحتاج إلیه فی دنیاک و أخراک أقول و یکون نیه صومک أنک تعبد الله جل جلاله به لأنه عز و جل أهل للعباده فهذا صوم أهل السعاده
دربارهى نیت روزه مطالبى در کتاب «المضمار»[1] یادآور شدهایم که براى اهل درک و فهم کافى است. با این حال، در اینجا میگوییم: یکى از شروط مهم روزه آن است که پیش از ورود در روزه متذکر شوى که خداوند-جلّ جلاله-منّت خویش را بر تو ارزانى داشته و تو را در شرایع و احکام خویش به کار گرفته و شایستگى انعام و اکرام و نیکبختى دنیا و سراى جاودانه را که تو زیبندهى آن نبودى، به تو ارزانى داشته است؛ زیرا خود میدانى که اگر در نزد برخى از پادشاهان بزرگ حضور بیابى و آن پادشاه در طول روز از میان افراد حاضر به تو روى آورده و به امور مهم در نزد خود سرگرم ساخته و به گفتوگو بپردازد، قطعا ترک غذا و نوشیدنى در طول آن روز براى تو آسان خواهد بود و بر این باور خواهى بود که او منّت بر تو گذاشته که تو را در زیر سایهى عنایت و شمول فضل خویش وارد کرده است، با وجود اینکه میدانى آن پادشاه تو را نیافریده و تربیت نکرده و نیز دنیا و آخرت را نیافریده است. بنابراین، از دیدگاه عقل و نقل روا نیست که با خداوند -جلّ جلاله- کمتر از یکی از بندگانش رفتار کنی، در حالی که خداوند بخششها و هدایایی را به تو عطا کرده است که در توان هیچ کس نیست. بر این اساس، اگر دیدی روزهات از خدمت تو در محضر پادشاه از لحاظ نشاط و شادمانی و اهتمام به آن و اعتقاد به منّت او در اکرام تو و وجود گناه در صورت ترک روزه داری، ناقص تر است، قطعاً خداوند-جلّ جلاله- را خوار و کوچک شمرده و عملی را مرتکب شده ای که مقتضای آن دوری و خشم خدا و باز پس گرفتن خوشی ها و نیکی ها و طول عمری است که به تو عطا کرده است. تفاوت روزۀ خالصانه و روزۀ ریایی؛ اگر تفاوت روزۀ همراه با نیت خالصانه با روزۀ آمیخته به ریا و شبهه در نزد تو مشتبه گردید، این مطلب را با چندین اشاره بیازما، که عبارت اند از: 1 . ملاحظه کن و ببین اگر در پایان روز در حضور روزه داران نیک و برگزیده افطار می کردی، آیا از این که آنان نحوۀ افطار کردن تو در میان روزه داران را می دیدند شرم می کردی، یا نه؟ اگر جواب مثبت بود، بدان که در روزۀ تو شبهۀ ریایی وجود دارد که بدان وسیله می خواهی به مردمان نزدیکی بجویی. 2 . نَفس خویش را آزمون کن و ببین کدام یک از این دو مطلب بیشتر موجب شادمانی آن و نزد آن دوست داشتنی تر است: این که تنها خداوند -جلّ جلاله- از آن اطلاع حاصل نموده و از آن آگاه باشد؛ یعنی کسانی که تو را می ستایند یا اطلاع آنها به نفع دنیوی تو است؟ اگر دیدی نفست با وجود اطلاع خداوند -جلّ جلاله- خواهان آن است که غیر او نیز از روزۀ تو آگاه گردد تا بیشتر به تو اکرام و احترام نماید، یا دیدی اطلاع غیر در قلب تو شیرین تر و گواراتر از اطلاع خدا است، بدان که روزه ات ناقص است و تو بندۀ پستی هستی. 3 . نَفس خویش را امتحان کن و ببین آیا در صورت زیادی تعداد روزه داران نشاط بیشتری داری و در صورت اندکی تعداد آنان یا نبود همراهی روزه داران، در روزه برای همراهی آنان برای روزه گرفتن نشاط داری و هنگام روزه نگرفتن آنان نشاط نداری، بدان که مقصود تو از روزه گرفتن، همراهی با آنان و متابعت از ارادۀ آنان است و به هر اندازه که به واسطۀ تبعیت از آنان، از متابعت خداوندی که زمام اختیار آن ها و دیگران به دست او است باز می مانی، روزه ات ناقص است. 4 . امتحان کن و ببین آیا روزه ات فقط برای ثواب است یا برای متابعت از ارادۀ ربّ الارباب. اگر دیدی در صورت عدم وجود ثواب هایی که برای روزه ذکر شده و اگر روزه خطرهای آتش جهنم را دفع نمی کرد، روزه نمی گرفتی و خود را مکلف به خودداری از غذا و نوشیدنی و دیگر تمتع های خوشی آور نمی کردی بدان که بر این باور هستى که خداوند-جلّ جلاله-به لحاظ امتثال امرش زیبندهى آن نیست که انسان براى او روزه بدارد و به واسطهى عظمتش براى او عبادت کند و اینکه اگر رشوهى ثوابهاى وارده و دورى از آتش جهنم نبود، او را عبادت ننموده و حق نیکى گذشته و بزرگ و فراوان او و حرمت مقام معظم و جلیل او را مراعات نمیکردى. 5 . امتحان کن و ببین آیا اگر پولدار و ثروتمند بودى و غذاى خوبى براى افطارى فراهم میکردى، به واسطهى گستردگى و گوارا بودن غذا نشاط پیدا میکردى، و در صورتى که غذاى افطارىات به اندازهى کفایت بود، نه گوشت و غذاهاى متنوع و لذیذ دیگر، در روزهدارى بر عبادت و طاعت خدا نشاط نداشتى؟ اگر چنین بود، بدان که تو براى غذا نشاط پیدا کردهاى و نشاط براى غیر خدا-که مالک نعمتها و بخششها است-موجب شبهه و نقصان در تمام و کمال روزه است. 6 . در زمان روزهدارى، عقل و قلب و اعضا و جوارحت را بپا، تا همواره به نیت خالصانه و کامل آراسته گردد. موانع استمرار نیّت خالصانه در انجام عبادات ؛ الف. بخشى از روز را با اخلاص نیت روزه بدارى، سپس غذاى گوارایى بر تو عرضه گردد یا همسر محبوبت خود را بیاراید و خود را بر تو عرضه کند، یا سفرى که به نفع تو است و یا امور دنیوى دیگر مشابه اینها براى تو پیش بیاید و به واسطهى آن از اتمام روزهى آن روز احساس تنبلى و سنگینى نموده و آرزو کنى که زود از آن رهایى یابى، در حالى که میدانى اگر غلامی به خدمت تو میپرداخت و از خدمت و اطاعت تو احساس تنبلى مینمود، تو او را طرد نموده و از نزد خود رانده و از نیکى به او خوددارى میکردى. ب. اگر دیدى افطار و خوددارى از ادامهى روزه مستحبى فضیلت بیشترى دارد، از پیروى از ارادهى خداوند آگاه به غیب شرم مکن و براساس خواست خدا افطار کن و به خردهگیرى و ایراد بندگان او توجه مکن. مثلا اگر روزهى مستحبى گرفته بودى و برادر دینىات تو را به خوردن غذایى دعوت کرد، دعوت خدا را اجابت کن و فرمان رسول او-صلوات اللّه علیه و آله-را در زمینهى ترجیح افطار بر روزهدارى، امتثال کن. مثال دیگر این است که اگر هنگامی که روزهى مستحبى گرفته بودى، دیدى در بخشى از روز، روزه داشتن تو را از انجام برخى امور واجب یا امور مستحب مهمتر از روزه باز میدارد، به ترک روزه اقدام کن و حکم اسلامیاى را که خداوند-جلّ جلاله-بزرگ شمرده است بزرگ بدان و آنچه را که خداوند-جلّ جلاله-کوچک شمرده است، کوچک بشمار و مگو کسانى که از روزه داشتن من اطلاع دارند، از عذر من در اقدام به ترک روزه اطلاع ندارند. اگر چنین کنى، روزهى تو ریایى و نوعى عبادت آنان و از گناهان کبیره است. ج. هرگاه یکى از امور دنیوى که نزد خشنودى خداوند عذر صحیح محسوب نمیشود، پیشآمد کرد و از استمرار نیت جلوگیرى نمود، بشتاب و با انجام توبه و پشیمانى و اصلاح استمرار نیت خالصانه در روزهدارى و درخواست یارى از خداوند -جلّ جلاله-بر نیرو بخشیدن و توفیق اتمام روزهى همراه با نیت خالصانه، این خطر را جبران کن؛ زیرا اگر سستى ورزى و جبران و اصلاح آن را به تأخیر بیندازى، اوقاتى که در آن سستى ورزیدهاى، نقص در عبادت مورد پسند خداوند محسوب میشود. نیز هرگاه مانعى از استمرار نیت خالصانه پیش آمد، متذکر باش هر چیزى که تو را از طاعت خداوند باز دارد، همانند دشمن تو و مولاى تو است. بنابراین، تو چگونه دشمن خود و مولایت را ترجیح میدهى، در حالى که سرورت، تو را میبیند. نیز اگر دشمن خود و مولایت را مقدم بدارى، چه کسى خواستههاى دنیوى و اخروى تو را برآورده خواهد کرد و به طور کلى، نیت تو از روزه این باشد که با انجام روزه، خداوند -جلّ جلاله-را از آن جهت که زیبندهى پرستش است، عبادت کنى، که اینگونه روزه، روزهى نیکبختان است.
فصل فیما نذکره من العمل لمن کان له عذر عن الصیام و قد جعل الله جل جلاله له عوضا فی شریعه الإسلام
فصل بیست و دوم؛ عمل براى آنانکه در ترک روزه معذورند و عوض روزه قرار دادن خداوند در شریعت اسلام
اعلم أننا کنا قد ذکرنا و نذکر فضلا عظیما لصوم شهر رجب و لیس کل أحد یقدر على الصوم لکثره أعذار الإنسان و فی أصحاب الأعذار من یتمنى عوضا عن الصوم لیغتنم أوقات الإمکان فینبغی أن نذکر ما یقوم مقام الصیام عند عدم التمکن منه فإن الله جل جلاله بالغ فی ترکیب الحجه و طلب إقبال عباده علیه و صیانتهم عن الإعراض عنه و روینا فی الأخبار عوضا عن الصوم المندوب یحتمل أن یکون عوضا لأهل الیسار و عوضا آخر یحتمل أن یکون عوضا لأهل الإعسار أقول فأما العوض الذی یحتمل أن یکون [لأهل الیسار]
پیش از این یادآور شدیم و نیز در آینده ذکر خواهیم کرد که روزهى ماه رجب داراى فضیلت بزرگى است، ولى به خاطر کثرت عذرها، همگان توان روزه گرفتن را ندارند و برخى از افرادى که عذر دارند، خواهان آن هستند که عملى به جاى روزه وجود داشته باشد که با انجام آن، اوقاتى را که امکان عمل در آن براى آنها فراهم است، مغتنم بشمارند. از اینرو، شایسته است در اینجا عملى را که هنگام عدم تمکن از روزه، جانشین آن است، یادآور شویم؛ که خداوند-جلّ جلاله-در اتمام حجت بر بندگان و روى آوردن آنها به خود و نگاه داشتن آنها از روى گرداندن از خود، بسیار کوشیده است.در روایات مربوط به عوض روزهى مستحب، دو عوض ذکر شده است: 1 . عوضى که احتمال دارد ویژهى ثروتمندان باشد؛ 2 . عوضى دیگر که بنابر احتمال براى تنگدستان ذکر شده است. عوضى که احتمالا براى ثروتمندان ذکر شده، عبارت است از این که
فَقَدْ رَأَیْنَا وَ رُوِّینَا بِإِسْنَادِنَا إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیِّ وَ غَیْرِهِ عَنِ الصَّادِقِینَ ع
«محمد بن یعقوب کلینى» و دیگران به نقل از ائمهى صادقین-علیهم السّلام- آوردهاند:
أَنَّ الصَّدَقَهَ عَلَى مِسْکِینٍ بِمُدٍّ مِنَ الطَّعَامِ یَقُومُ مَقَامَ یَوْمٍ مِنْ مَنْدُوبَاتِ الصِّیَامِ وَ رُوِیَ عُوِّضَ عَنْ یَوْمِ الصَّوْمِ دِرْهَمٌ
«پرداخت صدقه به اندازهى مدّ طعام[5] به افراد تنگدست، جانشین یک روز روزهى مستحبى است.»[6] البته در روایت دیگر، پرداخت یک درهم در عوض یک روز روزهى مستحبى نیز ذکر شده است.
و لعل التفاوت بحسب سعه الیسار و درجات الاقتدار و سیأتی روایه فی أواخر رجب أنه یتصدق عن کل یوم منه برغیف عوضا عن الصوم الشریف و لعله لأهل الإقتار تخفیفا للتکلیف أقول و أما ما یحتمل أن یکون عوضا عن الصوم فی رجب لأهل الإعسار
شاید این تفاوت به حسب مقدار گشادهدستى و توان صدقهدهنده باشد. در اواخر اعمال ماه رجب نیز حدیثى ذکر خواهد شد مبنى بر اینکه مستحب است انسان در عوض هر روز روزهى مستحبى که با اهمیت است، مقدار یک گرده نان صدقه بدهد. شاید این مقدار صدقه که کمتر از همه است، تخفیفى براى تنگدستان باشد. اما عوضى که به عنوان عوض روزهى ماه رجب و احتمالا براى تنگدستان ذکر شده، عبارت است از اینکه
فَإِنَّنَا رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَى جَدِّی أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ ره أَنَّهُ قَالَ وَ رَوَى أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِیُّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
جدّم «ابو جعفر طوسى» -رحمه اللّه-به نقل از «ابو سعید خدرى» آورده است که رسول خدا-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-فرمود:
أَلَا إِنَّ رَجَبَ شَهْرُ اللَّهِ الْأَصَمُّ وَ ذَکَرَ فَضْلَ صِیَامِهِ وَ مَا لِصِیَامِ أَیَّامِهِ مِنَ الثَّوَابِ ثُمَّ قَالَ فِی آخِرِهِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى هَذِهِ الصِّفَهِ یَصْنَعُ مَا ذَا لِیَنَالَ مَا وَصَفْتَ قَالَ یُسَبِّحُ اللَّهَ تَعَالَى فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ إِلَى تَمَامِ ثَلَاثِینَ بِهَذَا التَّسْبِیحِ مِائَهَ مَرَّهٍ
هان! رجب، ماه پربرکت خدا است. و در ادامه فضیلت روزهى این ماه و ثواب خاص روزهى هریک از روزهاى آن را برشمرد. در پایان این روایت آمده است: عرض شد: اى رسول خدا، اگر کسى توان روزه گرفتن را نداشت، چه کارى انجام دهد تا به ثوابهایى که ذکر فرمودید، برسد؟ رسول خدا-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-فرمود: در هر روز از ماه رجب تا پایان 30 روز، این تسبیح را 100 بار بگوید:
سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَنْبَغِی التَّسْبِیحُ إِلَّا لَهُ
پاکا معبود بزرگ، پاکا خدایى که جز او زیبندهى تسبیح نیست،
سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَکْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّهَ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ
پاکا خداى سرافراز و گرامیتر، پاکا خدایى که جامهى عزت را به تن کرده و زیبندهى آن است.
أقول فلا ینبغی للمؤسر [من الموسر] أن یترک الاستظهار بإطعام مسکین عن کل یوم من أیام الصیام المندوبات و یقتصر على هذه التسبیحات بل یتصدق و یسبح احتیاطا للعبادات
بنابراین، براى مؤمنان ثروتمند شایسته نیست که ترک احتیاط نموده و در برابر هر روز از روزهاى مستحبى، یک مدّ طعام به افراد تنگدست صدقه ندهند و فقط به گفتن تسبیح یاد شده بسنده کنند، بلکه احتیاطا هم صدقه دهند و هم تسبیح یادشده را بگویند.
——————————
پینوشت:
[1]) سوره الانشقاق، آیه 8.
[2]) مصباح المتهجد، ص 797.
[3]) تهذیب، ج 4 ، ص 306؛ ثواب الاعمال، ص 78.
[4]) ر. ک: مقدمهى مترجم بر جلد اول ترجمهى «اقبال الاعمال»
[5]) حدودا 750 گرم گندم، جو و. . .
[6]) کافى، ج 4 ، ص 144