در برابر فضائل عظیم اهل بیت(ع) و مقامات فوق العاده آنها در درگاه خداوند، همیشه این دغدغه خاطر برای بعضی از افراد که در متن مسائل نیستند وجود دارد که نکند این همه فضائل نتیجه خوشبینی فوق العاده دوستان، و برداشتهای علاقمندان و عاشقان این مکتب باشد.آنها چون به اهل بیت(ع) عشق میورزند، و همه چیز را از همین دریچه میبینند، هر کسی هر فضیلتی را بگوید یا احتمال دهد به آن مؤمن میشوند، خواه سند معتبری داشته باشد یا نه، و از قدیم گفتهاند:اگر بر دیده مجنون نشینیبه غیر از خوبی لیلی نبینی!اینجاست که برای رفع هر گونه سوء ظن از این دور افتادگان، و اطمینان خاطر بیشتر دوستان و نزدیکان، به منابع دیگران مراجعه میکنیم، و اهل بیت پیامبر(ص) را در آئینه افکار و کتابها و نوشتههای معروف و مشهور و دست اول آنها مشاهده میکنیم.و از آنجا که قبلا فضائل بانوی اسلام فاطمه زهرا(س) را در بخش «زندگی فاطمه» مورد بررسی قرار دادهایم، هدف ما در این بخش «بررسی مقامات معنوی بزرگ بانوی اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) دختر گرامی پیغمبر اکرم(ص) در (کتب معروف اهل سنت) است» و قبل از ورود در اصل بحث ذکر «چند نکته» را لازم میدانیم:1- جالب اینکه تقریبا تمام فضائل و مناقب و مقاماتی که در کتب شیعه درباره فاطمه زهرا(س) نقل شده در کتب معروف اهل سنت نیز آمده است، و این راستی عجیب است، زیرا کمتر چیزی میتوان یافت که در منابع معتبر شیعه باشد و در کتب آنها نیامده باشد.2- در تمام این بخش از کتاب که به دست شما است حتی یک روایت از منابع شیعه نقل نشده، و در میان اهل سنت نیز به سراغ کتابهائی رفتهایم که از معروفترین و مهمترین کتب حدیث و تاریخ و تفسیر آنها است.3- از مسائلی که انسان را سخت در تعجب فرو میبرد، اینکه میدانیم بعد از پیامبر(ص) طوفان عجیبی در جامعه اسلامی بر سر مسأله خلافت در گرفت، طوفانی که نتیجه آن تغییر محور خلافت از خاندان پیامبر(ص) به سوی افراد دیگری برد، آنها که از سوی خدا به عنوان جانشینی پیامبر(ص) معرفی شده بودند کنار زده شدند، و دیگران جای آنها را گرفتند.منزوی شدن اهل بیت(ع) سبب شد که مقامات حاکم آنچه از فضائل و مناقب در شأن آنها بود، و طبعا شایستگی و اولویت آنها را برای مسأله خلافت اثبات میکرد، سانسور کنند.زیرا ذکر این مناقب و فضائل برای همه سؤال انگیر بود که اگر آنها دارای چنین مقاماتی بودهاند پس چرا دیگران پیشی گرفتهاند؟!چرا ما کسانی را که خدا و پیامبرش مقدم داشتهاند، مقدم نداریم.آخر چرا مردم مسلمان از این فیض بزرگ محروم بمانند؟!چرا….. و چرا؟!و لذا سانسور کردن این فضائل جزئی از حرکت سیاسی آنها بود.و این مسأله در زمان حکومت «بنی امیه» و «بنی عباس» بسیار اوج گرفت ،تا آنجا که تیغهای سانسور، نه مخفیانه و مرموز، که آشکارا، و برملا به کار افتاد، و نه فقط به محو فضائل اهل بیت: کوشیدند که برای اثبات فضیلت دیگران به جعل و نشر أکاذیب نیز پرداختند، حتی بعضی از صحابه (یا شبه صحابه) را برای این کار خریدند، و بهای سنگینی برای آن پرداختند.تا آنجا که درباره بعضی از آنها مانند «سمره بن جندب» چنین میخوانیم که معاویه یکصدهزار درهم به او داد که این دروغ بزرگ را جعل کند که آیه.و من الناس من یعجبک قوله فی الحیاه الدنیا و یشهد اللّه علی ما فی قلبه و هو الدّالخصام»:«بعضی از مردم کسانی هستند که گفتار آنها در زندگی دنیا مایه اعجاب تو میشود و خداوند بر آنچه آنها در دل دارند گوا است، در حالی که آنها سختترین دشمنانند» (بقره/204)درباره «علی بن ابیطالب(ع)» نازل شده!و آیه و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اللّه و اللّه رؤوف بالعباد»:«و بعضی از مردم خود را در برابر خشنودی خداوند فدا میکنند، و خدا نسبت به بندگانش مهربان است» (بقره/207)درباره «ابن ملجم» نازل شده است! ولی او به این مبلغ راضی نشد، و معاویه همچنان بر آن افزود تا «چهارصد هزار درهم» شد و قبول کرد!!به این ترتیب گفتن فضائل اهل بیت(ع) در منابر و مجالس ممنوع شناخته شد، و نظام حاکم ذکر آنها را یک جرم بزرگ سیاسی محسوب میکرد، و هر کس برخلاف نظر آنها در این راه گام برمی داشت مغضوب میگشت، یا به سیاه چال زندانش میافکندند، یا زبانش را از کامش بیرون میکشیدند، و یا بر چوبه دار آویزانش میساختند.تا آنجا که وقتی معاویه به مدین آمد صریحا «ابن عباس» صحابی و مفسر معروف را که در میان جامعه اسلامی موقعیت خاصی داشت از ذکر فضائل امیرمؤمنان علی(ع) بر حذر داشت.ابن عباس گفت: تو مانع قرائت قرآن میشوی؟ (یعنی من آیاتی را میخوانم که در شأن علی(ع) وارد شده است) گفت: قرآن بخوان ولی آن را تفسیر مکن!در چنین شرائطی مخصوصا با توجه به اینکه «وسائل ارتباط جمعی» در آن زمان تقریبا منحصر به همین منابر و خطبههای نماز جمعه بود میبایست همه این فضائل محو شده باشد.ولی عجیب این است که فضائل و مناقب و مقامات اهل بیت(ع) در چنان جو خفقان باری نه تنها از بین نرفت، بلکه کتابهای دوست و دشمن را پر کرد، و از همه شگفت آور اینکه در میان اسناد و مدارک این فضائل به اعترافات صریحی در این زمینه، از افرادی همچون «معاویه» و «عمروعاص» و یا بعضی از خلفای پیشین، برخورد میکنیم که در صفحات تاریخی که به دست مورخان خود آنها نگاشته شده، ثبت است! و این نیست مگر مشیت و اراده الهی و یک اعجاز بزرگ از اهل بیت عصمت (علیهم السلام).4- محو کنندگان فضائل اهل بیت(ع) بقدری در این راه تعصب به خرج دادهاند که نه فقط شخص امیر مؤمنان علی(ع) و فرزندانش در لیست سیاه آن سیاه دلان قرار میگرفت، و تا آنجا که میتوانستند در متزلزل ساختن موقعیت اجتماعی آنها کوشش کردند، بلکه هر کسی به نوعی با آنها ارتباط داشت نیز از این حملات کینه توزان مصون و محفوظ نماند.چرا گروهی اینهمه اصرار دارند که علی رغم آنهمه شواهد تاریخی و آثاری که از ایمان ابوطالب عمو حامی پیغمبر اکرم(ص) در دست است بگویند او کافر و مشرک از دنیا رفته؟! و نزول آیه شریفه «و هم ینهون عنه و ینئون عنه» (آنها دیگران را از او باز میدارند و خود از او دوری میکنند) را درباره ابوطالب بدانند؟جز اینکه او پدر بزرگوار امیرمؤمنان علی(ع) بود.چرا اصرار دارند «ابوذر غفاری» آن مرد بزرگ و شجاع را «اشتراکی مذهبی» معرفی کنند، و در کتابهای خود او را به داشتن عقائد اشتراکی متهم سازند؟!جز اینکه او از یاران خاص علی(ع) و از معترضان به خلیفه سوم در مورد حیف و میل بیت المال بود.و امثال این چراها بسیار است!آیا با این حال، وجود آنهمه مناقب و فضائل در کتب مخالفان عجیب به نظر نمی رسد؟ و عبور احادیث فضائل اهل بیت(ع) از کانال زمان و محیطی که نهادن نام علی بر فرزند جرمی نابخشودنی محسوب میشد معجزه نیست؟!5- شگفت انگیزتر اینکه حذف سانسور فضائل اهل بیت(ع) منحصر به قرون نخستین اسلام، و عصر خلفای بنی امیه و بنی عباس نبود، در عصر حاضر که به اصطلاح «عصر تحقیق و بررسی دقیق مسائل تاریخی» است، و معمولا کتابهای اسلامی چاپ و در کشورها و بلاد مختلف منتشر میگردد، و هر گونه تغییر و تحریف و سانسور مطالب موجب رسوائی بزرگی است، باز جمعی از «محققان متعصب»! (اگر تحقیق با تعصب قابل جمع باشد) دست از گرایشهای اموی و عباسی برنداشته، و هنوز هم به سانسور و تغییر و تحریف مشغولند که مرحوم «علامه امینی» آن مرد محقق و متتبع بزرگ اسلام نمونه هائی از آن را در «الغدیر جلد 2» آورده است که مثلا چگونه «طبری» مورخ معروف در تاریخ خود مطلبی را که مربوط به داستان یوم الدار و آیه شریفه «و انذر عشیرتک الاقربین» و اعلام آمادگی از سوی علی(ع) برای یاری پیامبر(ص) و اعلام وصی و وزیر بودن او از سوی پیغمبر اکرم(ص) آمده است تحریف کرده، و از آن بدتر تحریف «محمد حسین هیکل» است که در تاریخ خود در یک چاپ حدیث را نقل کرده و در چاپ دیگر قسمت مهمی را به کلی ساقط ساقط کرده است!اکنون با توجه به آنچه در بالا گفتیم سری به منابع معروف و مشهور اهل سنت میزنیم، و مقامات و مناقب بانوی اسلام فاطمه زهرا(س) را از دیدگاه احادیث آنها مورد بررسی قرار میدهیم، و همانگونه که گفتیم بنای ما بر این است که در این کتاب حتی یک حدیث از منابع و طریق شیعه (هر چند بسیار معتبر و دست اول، باشد) نقل نکنیم، و میدان سخن را تنها برای احادیث دیگران باز بگذاریم، تا روشن شود مقامات این بانو چنان روشن است که حتی پرده پوشان نتوانستهاند پرده بر آن بیفکنند.در این نوشتار عمدتاً به سراغ ده مبحث میرویم که محورهای اصلی مطلب را تشکیل میدهد:1- او برترین بانوی جهان بود.2- او بانوی بهشتی بود.3- او محبوب پیغمبر اکرم(ص) و پاره تن او بود.4- او مقرب درگاه خدا بود، رضای او رضای خدا و خشم او خشم خدا بود.5- او ایثار و فداکاری عجیبی داشت.6- مقام علمی فاطمه(س).7- کرامات بانوی اسلام(س).8- نخستین کسی که وارد بهشت میشود او است.9- نامهای پرمعنی فاطمه(س).10- هدیه پیامبر(ص) به دخترش زهراءِ(س).1. شرح نهج البلاغه .
2. درباره این تهمت بزرگ و شواهد بطلان آن در «جلد پنجم تفسیر نمونه» صفحه 191 به بعد مشروحا بحث شده است.
3. به الغدیر ج 2 ص 287 تا 290 مراجعه شود.برترین بانوی جهان فاطمه زهرا(س) ،آیت الله مکارم شیرازی