دانشمندان اسلامی و معرفت سوم (علم غیب)
1- شیخ مفید (متوفای 413) مینویسد: «امامان (علیهم السلام) به ضمائر برخی از مردم آگاه بودند و به حوادث و پیشآمدها، قبل از وقوع آن آگاهی داشتند» .1
2- و در جای دیگر مینویسد:
«یکی از دلیلهای امامت علی (ع) خبرهای غیبی آن حضرت است که از وقوع یک سلسله پیش آمدها و حوادث، پیش از وقوع آنها خبر داده است و پس از چند، صدق و درستی خبرهای او روشن شده است».2
3- و در جای دیگر مینویسد: «امام (ع) اگر از باطن کسی آگاه شود به تعلیم الهی آگاه میشود و تعلیم الهی به امام به چند راه صورت میگیرد: آموختن ازامام پیش از رسول اکرم (ص) و خواب دیدن که دو راه از آن راهها است…» 3
بنابراین اگر نویسندای به شیخ مفید نسبت داده که آن بزرگوار منکر علم غیب امامان (علیهم السلام) است این سخن دلیل بی اطلاعی یا غرض ورزی او خواهد بود.
4- دانشمند بزرگ و عالیقدر ابوالفتح محمد بن علی کراجکی (متوفای 449) در رساله اعتقادات مینویسد:
«از اعتقادات شیعه این است که پس از پیامبر خدا (ص) علی (ع) و یازده فرزند معصوم او امام هستند. و امامت آنها از جانب خدای تعالی تعیین شده است و خدا برای اثبات امامت آنان معجزاتی بدست آنها ظاهر ساخته و آنان را به بسیار از غیبها و موضوعات و حوادث آینده آگاه نموده است…» 4
5- امین الاسلام طبرسی مینویسد:
«همانطور که یکی از معجزات حضرت مسیح این بود که از غیب خبر میداد و میگفت:
«و أُنَبِئّکُمُ و ما تَدّخِرُون فی بُیُوتِکُمْ» 5 = من به شما از آنچه میخورید و در خانههاتان ذخیره میکنید خبر میدهم».
و نیز از معجزههای رسول گرامی اسلام (ص) خبرهای غیبی آن حضرت بود همین طور از معجزات و دلیلهای امامت علی (ع) خبرهای غیبی او است که همه مطابق با واقع درآمده است.» 6
6- محمد بن شهر آشوب مازندرانی در کتاب پر ارج «متشابهات القرآن مینویسد:
«ممکن است پیامبر و امام به تعلیم الهی به قسمتی از چیزهائی که غایب است و بخشی از حوادث گذشته و آینده آگاهی داشته باشند…»7
7- و نیز در کتاب «مناقب» بخشی از خبرهای غیبی امیرمؤمنان (ع) را در حدود بیست صفحه نقل میکند و سپس مینویسد: تمام اینها خبرهای غیبی است که خداوند، رسول گرامی خود را از آنها آگاه ساخته و رسول خدا (ص) هم در پنهانی علی (ع) را بر آنها آگاه کرده است. 8
8- مفسر بزرگ، مرحوم شیخ ابوالفتوح رازی (که در سده ششم هجری میزیسته است) مینویسد:
«از جمله معجزات پیامبر اسلام (ص) نوعی اخبار غیب بود با علام الله تعالی ایاه با آنکه خدای تعالی او را به وحی خبر داد تا دلیل و علامت نبوت او بوده باشد.» 9
9- کمال الدین ابن میثم بحرانی (متوفای سال 679) در چند جای شرح نهجالبلاغه خود به آگاهی امیرمؤمنان علی (ع) از غیب به تعلیم از پیامبر گرامی تصریح کرده و در چگونگی و معنی تعلیم و تعلم رسول اکرم (ص) و علی (ع) توضیحاتی داده است. 10
10- ابن ابی الحدید معتزلی (در گذشت سال 655) در شرح نهجالبلاغه مینویسد:
اینکه علی (ع) میگوید: «هر چه از حوادث آینده از من بپرسید خبر خواهد داد» نه ادعای خدایی است و نه ادعای نبوت، بلکه منظور آن حضرت این است که من این آگاهی از غیب را از پیامبر گرامی اسلام آموختهام سپس مینویسد:
ما علی (ع) را در خبرهای غیبی که از او صادر شده است امتحان کرده و همه خبرهای او را مطابق با واقع یافتهایم و واقع نمائی خبرهای غیبی آن حضرت دلیل این است که جملهای که آن حضرت فرموده است راست و درست است:
«فوالذی نفسی بیده لا تسألونی عن شیئی فیما بینکم و بین الساعه… الا انبأکم…
«سوگند به خدائی که جان من در اختیار اوست (از حوادث آینده خبر دارم) و از هر چه بپرسید آگاهتان خواهم کرد».11
11- علامه حلی (متوفای 726) در کتابهائی که پیرامون اصول عقاید نگاشته یکی از راههای اثبات امامت علی (ع) را خبرهای غیبی آن بزرگوار دانسته است .12
12- دانشمند بزرگ شیعه مرحوم فاضل مقداد (در گذشت سال 826) در کتاب «ارشاد الطالبین» تعدادی از خبرهای غیبی علی (ع) را نقل کرده و مینویسد: خبرهای غیبی آن حضرت بیش از آن است که به شمار آید و همین آگاهی آن حضرت از غیب یکی از دلایل افضلیت او از دیگران و امامت او است. 13
13- محدث عالیقدر شیخ حر عاملی (در گذشت سال 1104) مینویسد:
احادیثی که مفاد آن این است: خداوند به پیامبر و امامان (علیهم السلام) علم گذشته وآینده را تعلیم کرده است،
متواتر میباشد. 14
14- و در جای دیگر مینویسد: امام به جمیع زبانها آگاه است. 15
15- و باز مینویسد:
پیامبر و امامان (علیهم السلام) بسیاری از غیبها را به تعلیم الهی میدانستند… و هرگاه اراده میکردند چیزی را بدانند میدانستند (و از طرف خدا به آنان تعلیم میشد.) 16
16- عالم بزرگوار سید علی قزوینی (در گذشت سال 1298) در حاشیه کتاب «قوانین الاصول» مینویسد:
«از روایات مستفیض استفاده میشود که آگاهی امام از گذشته و حال و آینده از نشانههای امامت او است و میتوان گفت این مطلب از اعتقادات و ضروریات مذهب شیعه است». 17
17- علامه بزرگوار حاج میرزا محمد حسن آشتیانی (متوفای 1319) مینویسد:
«حق این است که امامان (علیهم السلام) از گذشته و حال و آینده آگاهی دارند و هیچ چیز از آنان پنهان نیست جز آنچه علم به آن، مختص به خدای تبارک تعالی است.» 18
18- نگارنده رساله «علم الساعه» (متوفای 1312) در آن رساله مینویسد:
«پس ما حصل مطلب که حق مذهب است این است که جناب پیغمبر و ائمه (علیهم السلام) عالمند به جمیع ماکان و مایکون…» 19
19- علامه مرحوم شیخ محمد حسین مظفر مینویسد:
«اینکه میگوییم امامان (علیهم السلام) از غیب آگاه هستند مقصود علمی است که خداوند علام به آنان از راه الهام یا آموختن از رسول گرامی اسلامی یا راههای دیگر میآموزد» 20.
20- علامه طباطبائی در رساله «علم الامام» مینویسد:
«از اخبار کثیرهای که از رسول اکرم و ائمه هدی رسیده است بر میآید که خداوند «علم ماکان و ما یکون و ما هو کائن» را به رسول گرامی اسلام داده و ائمه هدی (علیهم السلام) هم همان علم را از آن حضرت به ارث بردهاند.» 21پی نوشتها:
1- اوائل المقالات ص 38، بحارالانوار، ج 26، ص 104و ج 42، ص 258.
2- ارشاد شیخ مفید، ص 148 چاپ آخوندی.
3- الفصول المختاره، ص 80 چاپ سوم .
4- کنزالفوائد کراجکی، ج 1، ص 245.
5- سوره آل عمران، آیه 49.
6- اعلام الوری،ص 172 چاپ اسلامیه.
7- متشابهات القرآن، ص 211.
8- مناقب، ج 2، ص 112، چاپ نجف.
9- تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 3، ص 268، چاپ 12 جلدی.
10- شرح نهجالبلاغه ابن میثم، ج 1، ص 82 – 85 و ج 2، ص 390 و ج 3، ص 139 – 141.
11- شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج 2، ص 175 چاپ 4 جلدی.
12- شرح تجرید، ص 219 چاپ اصفهان، نهج المسترشدین، ص 70 چاپ جدید، کشف الیقین، ص 24 چاپ نجف منهاج الکرامه، ص 80 چاپ سنگی.
13- ارشاد الطالبین، ص 180 چاپ بمبئی.
14- وسائل الشیعه، ج 13، ص 92.
15- همان کتاب، ج 12، ص 385.
16- اثبات الهداه، ج 7، ص 441 و فصول المهمه، ص 48 چاپ سنگی .
17- حاشیه قوانی، ص 148 البته مقصود مرحوم قزوینی از علم امام به گذشته و حال و آینده، علم او به بخشی از موضوعات و حوادث گذشته و حال و آینده است، به اصل گفتار ایشان مراجعه شود.
18- بحر الفوائد فی شرح الفرائد، ج 2، ص 60.
19- رساله «علم الساعه»، ص 130 چاپ سنگی.
20- علم الامام، ص 6.
21- رساله علم الامام، عربی نسخه خطی ص3، در این دو بخش که گفتار گروهی از دانشمندان اسلامی از باب نمونه نقل شد سعی کردیم مقصود و مضمون گفتههای آنان را بیاوریم گرچه از ترجمه تحت اللفظی کلمات آنها قدری دور باشد.تفسیر منشور جاوید، آیت الله سبحانی، ج 8، ص 313 – 318.