مقالات

اعجاز در هماهنگی قرآن

اعجاز در هماهنگی قرآن گفتیم که قرآن از جهات مختلی دارای اعجاز است و اعجاز آن را از نظر معارف عقلی و فلسفی توضیح دادیم. اینک به دومین جنبه اعجاز قرآن می‏پردازیم و آن، هماهنگی کامل و نظم و انسجام حاکم در آیات قرآن است. یعنی کوچک‏ترین اختلاف و تناقضی در میان آیات و مفاهیم آن وجود ندارد. توضیح این که: هر انسان عاقل، مطلع و باتجربه به خوبی می‏داند: کسی که بر پایه دروغ و افترا، تشریع و قانون گذاری کند، یا سخن گوید، قهراً در سخنان و قوانین وی تناقض‏هایی دیده می‏شود مخصوصاً اگر قانون گذاری و دروغ سازی وی در مسائل و موضوعات مهم اعتقادی و اخلاقی و در اصول دقیق زندگی و در نظامات مختلف اجتماعی گسترش داشته باشد و سالیان درازی نیز به طول انجامد. آری! هر انسان دروغگو خواه ناخواه در تناقض گویی و اختلاف در گفتار قرار خواهد گرفت و هیچ گونه راه فراری از آن نخواهد داشت زیرا اقتضای طبیعت بشر این است به طوری که در مثل آمده است که: دروغگو کم حافظه است. ولی قرآن مجید که در تمام شئون و امور زندگی انسان‏ها به طور وسیع و دامنه دار وارد شده در این موارد سخن گفته و تشریع و قانون گذاری نموده است، با این حال کوچک‏ترین اختلاف و تناقض در آن مشاهده نشده است. در موضوع خداشناسی بحث کرده، مسئله نبوت را پیش کشیده و درباره سیاست و اداره کردن مدن و اجتماعات، در مسائل اخلاقی و تمام شئون زندگی قانون گذاری نموده است و به امور دیگر نیز مانند: کیهان‏شناسی، تاریخ و قوانین جنگ و صلح وارد شده، موجودات آسمانی و زمینی را از قبیل ملائکه و ستارگان، بادها، دریاها، نباتات، حیوانات و انسان توصیف کرده است و مثل‏های گوناگون آورده، مناظر هولناک قیامت را بازگو نموده، از هر بابی سخن رانده است ولی با این وصف کوچک‏ترین تضاد و تناقضی در میان گفتار، تشریعات و نظریات آن دیده نشده و در سرتاسر این مباحث از دایره عقل و خرد به دور نرفته است. قرآن گاهی به یک حادثه در دو مورد و یا در موارد بیش‏تر متعرض گردیده ولی در میان این موارد کوچک‏ترین و تناقضی نمی‏توان یافت. برای نمونه داستان موسی را در قرآن مجید ملاحظه کنید که این داستان در قرآن تکرار شده و در چندین مورد آمده است ولی در هر مورد، دارای نکات و امتیازات خاصی بوده که موارد دیگر آن نکات و امتیازها را نداشته‏اند، بدون این که در اصل مطلب و ریشه داستان کوچک‏ترین اختلاف و تناقضی دیده شود. اگر بدین نکته نیز توجه شود که آیات قرآن یک دفعه نازل نگردیده بلکه در مدت بیست و سه سال تدریجاً با مناسبت‏های مختلف و در حوادث گوناگون نازل شده است این حقیقت بیشتر روشن خواهد گردید که قرآن از ناحیه خداوند بزرگ فرود آمده از قدرت بشر خارج می‏باشد؛ زیرا اقتضای طول زمان و فاصله‏های طولانی در نزول آیات قرآن و در عین گستردگی آن این بود که وقتی این آیات در یک جا جمع گردید، در میان آنها ناهماهنگی و اختلاف دیده شود. ولی می‏بینیم که قرآن در هر دو صورت اعجاز خود را حفظ نموده است: آن روز که قطعه قطعه نازل می‏شد در همان متفرق بودنش معجزه بود و زمانی هم که از حالت قطعه قطعه بودن خارج و در یک جا جمع آوری شد، جنبه دیگری از اعجاز به خود گرفت. خود قرآن نیز به این خصوصی و امتیاز اشاره می‏کند، آن جا که می‏گوید:«افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر اللَّه لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً. (1) آیا درباره قرآن نمی‏اندیشید که اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن می‏یافتد». این آیه شریفه انسان را به یک موضوع فطری و وجدانی رهبری می‏کند که: هر کس در ادعا و گفتار خویش بر کذب و دروغ متکی باشد، در نظریاتش اختلاف و در بیانش تناقض، ظاهر و آشکار خواهد شده ولی این اختلاف و تناقض در کتاب آسمانی (قرآن) وجود ندارد، پس بنابراین، قرآن ساخته و پرداخته فکر بشر نبوده بر پایه دروغ و افترا بنیان نشده است. پاک و عاری بودن قرآن از اختلاف و تناقض مطلبی نیست که به دلیل و برهان نیازمند باشد، بلکه حقیقت روشنی است که حتی عرب آن روز نیز این حقیقت را کاملاً درک نموده است و فصحا، بلغا و سخن دانان آن زمان هم بر آن اذعان داشتند. گفتار ولید بن مغیره گواه زنده آن است؛ آن جا که ابوجهل خواست که وی نظر خود را درباره قرآن ابراز نماید، چنین گفت: من درباره قرآن چه بگویم؟ به خدا سوگند در میان شما کسی نیست که به اندازه من با اشعار و قصاید عرب آشنا باشد، در شناخت رموز فصاحت و بلاغت و فنون شعر و رجز کسی به پای من نمی‏رسد، من به هرگونه شعر، حتی به اشعار جنیان نیز آگاهم، ولی به خدا سوگند! این که محمد می‏گوید به هیچ یک از اینها که گفتم شباهت ندارد، آری به خدا قسم! گفتار محمد دارای حلاوت خاصی است که هر سخن بلیغ و شیرینی را درهم می‏شکند و بر تمام گفتارها برتری دارد و برتر از آن سخنی متصور نیست. ابوجهل گفت: به خدا سوگند! اقوام و عشیره تو، از تو راضی نخواهند گردید مگر بر ضد آن چیزی بگویی. ولید گفت: پس صبر کن تا در این باره فکر کنم، پس از فکر و تأمل زیاد چنین گفت: قرآن سحری است که محمد آن را از ساحران گرفته است. (2) و بنابر بعضی نقل‏ها ولید چنین گفت: به خدا سوگند! از محمد سخنی شنیدم که نه انس را چنین سخنی است و نه جن را. کلام او دارای حلاوت و شیرینی فوق العاده‏ای است. سخن تازه، ریشه دار، پر ثمر و بی‏سابقه‏ای است برجسته‏ترین سخن است که برجسته‏تر از آن سخنی نیست و بشر از گفتن آن عاجز و زبون است. و ان له لحلاوه و ان علیه الطلاوه و ان اعلاه لمثمر و ان اسفله لمغدق و انه لیعلو و لا یعلی علیه و ما یقول هذا بشر (3) اگر شما کتب عهدین را که آسمانی قلمداد می‏شود، کاملاً بررسی نمایید، این حقیقت برایتان روشن‏تر خواهد شد و حق و باطل خود را نمایان‏تر خواهد ساخت. اینک قسمتی از تناقضات‏انجیل را بررسی می‏کنیم: 1ـ در انجیل لوقا آمده که مسیح گفت: هر کس با من نباشد مخالف من است. (4) ولی در جای دیگر از همان انجیل، نقیض آن را می‏خوانیم که مسیح گفت: هر کس مخالف ما نباشد، او با ما است. (5) 2ـ در اناجیل می‏خوانیم که وقتی مسیح را معلم صالح خطاب نمودند، گفت: چرا صالح؟ به جز خدا صالحی وجود ندارد. (6) ولی در جای دیگر اناجیل، درست عکس آن را می‏خوانیم که مسیح گفت: «منم نگهبان صالح» و باز گفت: «اما من همان نگهبان صالحم». (7) 3ـ در انجیل متی آمده است: آن دو نفر دزد که با مسیح به دار آویخته شدند، هر دو مسیح را سرزنش می‏نمودند و نیش زبان می‏زدند. (8) و در انجیل دیگر درست ضد آن گفتار آمده است که: یکی از آن دو مجرم به مسیح گفت: «تو اگر مسیح هستی، هم خود و هم ما را از چوبه دار برهان.» و مجرم دوم گفت : «تو از خدا و مجازات وی نمی‏ترسی که مسیح را سرزنش می‏کنی.» (9) 4ـ در انجیل یوحنا چنین آمده است که: اگر من به نفع خودم شهادت دهم، شهادتم درست نخواهد بود. (10) ولی در همین انجیل آمده است که عیسی گفت: اگر من به نفع خودم شهادت دهم شهادتم درست است. (11) این‏ها نمونه‏های مختصری از اختلافات و تناقض‏هایی است که در اناجیل با آن حجم کوچکی که دارد، مشاهده می‏شود و همین نمونه‏ها می‏تواند برای افراد حقیقت‏جو و دور از تعصب و عناد، یک دلیل و راهنمای خوب و روشنگری باشد. 1 ) نساء، 82.
2 ) تفسیر طبری، 98/29.
3 ) تفسیر قرطبی، 72/19.
4 ) متی، فصل 12؛ لوقا، فصل 11.
5 ) مرقس و لوقا، فصل 9.
6 ) متی، فصل 19؛ مرقس، فصل 10؛ لوقا، فصل 18.
7 ) یوحنا، فصل 10.
8 ) متی، فصل 27.
9 ) لوقا، فصل 5.
10 ) یوحنا، فصل 5.
11 ) همان، فصل 8. ترجمه البیان، ص 89 – 93

آبت الله سید ابوالقاسم خویی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا