پدیده <اینترنت» از پدیدههای مفید و سودمندی است که جهان را به صورت دهکده واحدی بلکه اطاق بزرگتری درآورده که همه انسانها میتوانند در یک زمان با یکدیگر تماس برقرار کنند و چهره یکدیگر را ببینند و سخنانشان را بشنوند. ولی با این اعتراف یک پدیده دو لبه است که در عین مفید بودن میتواند خطرناک نیز باشد. با توجه به این اصل بر دانشمندان بزرگ اسلام وظیفه است که در عین بهرهگیری از این پدیده قرن که عقلها و خردها را مبهوت ساخته، مراقب سمپاشیها و دروغ پردازیهای دشمنان اسلام و تشیع نیز باشند. با این که از عمر این پدیده چند صباحی بیش نمیگذرد، ولی طیف استعمار که بیشتر در متزلزل ساختن باورهای جوانان ماست از طرق مختلف وارد شده و هجوم فرهنگی همه جانبه را آغاز کرده تا آنجا که به فکر افتاده به میدان تحدی قرآن بیاید و به گمان خام، نظیر آن را عرضه بدارد و از این طریق مسلمانان را خلع سلاح کند. افرادی بیمایه، با سر هم کردن جملههای به ظاهر شبیه جملههای قرآن، با اقتباس از جملهها و آیات آن به فکر افتادهاند که 4 سوره مانند سورههای قرآن، تنظیم و ارائه کنند و بگویند ما 4 سوره مانند سورههای قرآن را آوردیم و به تحدی قرآن پایان بخشیدیم! قرآن مجید در سورهای، از منکران میخواهد مانند آن را بیاورند، آنجا که میفرماید: <<فلیاتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین»» (طور/34). <مانند قرآن را بیاورید اگر راستگو هستید». در جای دیگر نرخ تحدی را پایین میآورد ویادآور میشود که فقط ده سوره مانند سورههای قرآن بیاورید، چنان که میفرماید: <<ام یقولون افتراه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات...»» (هود/13). <بلکه میگویند این قرآن به خدا به عنوان دروغ بسته شده، پیامبر به آنان بگو ده سوره مانند سورههای دروغین آن بیاورید». و در آیه سوم نرخ را بیشتر پایین آورده وبه یک سوره اکتفا ورزیده چنان که میفرماید: <<وان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسوره من مثله...»» (بقره/23). <بگو اگر در آنچه که بر بنده خود نازل کردیم تردید دارید، برخیزید مانند سورهای از سوره آن را بیاورید». روی این اساس باید دید مقصود از تحدی با قرآن یا ده سوره یا یک سوره از سورههای آن چیست؟ مقصود از مبارزه با قرآن این است که فردی یا افرادی با صیاغت جدید وانشائی نو، مفاهیم و مقاصد عالی را در جمل و کلماتی بریزد که از نظر شیرینی وحلاوت وجذابیت و کشش بسان آیات قرآن باشد به گونهای که اگر این دو را در کنار هم نهادند میگویند نظیر آن را آورده است. مثلا هرگاه فرضا سوره کوثر جزء قرآن نبود و بشری آن را در زمان پیامبر یا پس از او عرضه میکرد این، یک نوع مبارزه با قرآن بود، و اما اقتباس جملههایی از قرآن و ردیف کردن یک رشته الفاظ و مفاهیم پوچ به سبک ظاهری قرآن، تحدی نیست. اگر بنا بود چنین دست و پاهایی تحدی حساب شود قرنها از این نوع تحدیها صورت گرفته و احدی برای آنها ارزش قایل نشده است. مسیلمه کذاب نخستین کسی است که به فکر مبارزه با قرآن افتاد، او پس از ایمان به پیامبر از این آیین برگشت، و ادعای نبوت نمود و به پیامبر نامهای به شرح زیر نوشت: من مسیلمه رسول الله الی محمد رسول الله. سلام علیک اما بعد، فانی قد اشرکت فی الامر معک، وان لنا نصف الارض و لقریش نصف الارض ولکن قریشا قوم یعتدون. ما خواننده گرامی را از ترجمه این جملهها بینیاز میدانیم، زیرا روی سخن در این مقاله با کسانی است که با زبان عربی آشنایی دارند. حالا ببینیم پیامبر در پاسخ او چه نوشت: پیامبر در پاسخ او نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم من محمد رسو ل الله الی مسیلمه الکذاب. السلام علی من اتبع الهدی. اما بعد، <<...ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعاقبه للمتقین»» (اعراف/128). (1) شما آیهای را که پیامبر برای او نوشتبا جملهای که او به عنوان تحدی آورده است مقایسه کنید فقط یک شباهت ظاهری مختصری دارند و الا چه از نظر مضمون و محتوا و چه از نظر بلاغت و فصاحت و رفعت کلام قابل قیاس نیست. مسیلمه بار دیگر برای تحدی به فکر افتاد تا کلماتی سر هم کند که جمل آن شبیه سوره اعلی باشد، ولی فاصله سخن او با سوره اعلی آن چنان زیاد است که هرگز به هم اشتباه نمیشوند، قرآن میفرماید: <<سبح اسم ربک الاعلی× الذی خلق فسوی× والذی قدر فهدی× والذی اخرج المرعی× فجعله غثاء احوی»» (اعلی/1-5). ولی او در مقابل، این چنین گفت:<لقد انعم الله علی الحبلی، اخرج منها نسمه تسعی، بین صفاق وخشا». (2) آنچه که نویسندگان مسیحی به عنوان تحدی در این سوره یادآور شدهاند دست کم از بافتههای مسیلمه کذاب و دیگر همفکران او نیست. آنان تصور میکنند که تنها وزن و آهنگ و وجود فواصل بین دو جمله در تحدی کافی است، در حالی که از دیگر شرایط تحدی که همان رفعت معانی و شیرینی جمل و جذابیت کلام است کاملا غافلند و لذا این نوع ترهات را نوعی تحدی تلقی میکنند. باز ما در این جا نمونهای به اصطلاح تحدیهای عصر را میآوریم تا روشن شود هر نوع تحدی به صورت حفظ وزن و فواصل، تحدی واقعی نیست. قرآن در بیان واقعه قیامت این جملهها را دارد: <<الحاقه× ما الحاقه× وما ادراک ما الحاقه»» (حاقه/1-3). در جای دیگر میفرماید: <<القارعه× ما القارعه× وما ادراک ما القارعه»» (قارعه/1-3). آنگاه به دنبال این از یک حادثه عظیمی گزارش میدهد و میگوید: روزی که مردم چون پروانههای پراکنده محشور میشوند و کوهها مانند پشم زده رنگین شود. حالا این جملهها را با جملههای زیر که ساخته و پرداخته اندیشه و مغزهای خام پس از درگذشت رسول خدا است مقایسه فرمایید و آن این که: <الفیل، وما ادراک ما الفیل، له ذنب وبیل، وخرطوم طویل». با توجه به این مقدمه کوتاه ما به نقل این سور مجعوله میپردازیم و به روشنی ثابت میکنیم که قسمت اعظم جملههای آنها اقتباس از قرآن و باقیمانده نیز یک رشته جملههای بیمعنا است که به هم وصل شده و خواستهاند از قرآن تقلید کنند. توضیح این که چند ماه قبل یک شرکت آمریکایی به نام <آمریکا آنلاین» با اقدامی شیطنتآمیز، جهت معارضه با قرآن کریم به اصطلاح سورههایی را با نامهای <مسلمون، تجسد، وصایا و ایمان» با تقلید و تحریف آیات قرآن و با مضامین باطل و خرافی بر روی شبکه اینترنت عرضه کرد که ظاهرا با واکنش شدید مجامع اسلامی از جمله دانشگاه الازهر و برخی نویسندگان عرب مسلمان مواجه، و نهایتا تعطیل شد. اخیرا سایت دیگری متعلق به یک شرکت انگلیسی به نام Suralikeit.UK اقدام به ارایه ونشر همان صفحات چهارگانه کرده و در بیانیه موذیانهای با مظلوم نمایی، این اقدام را پاسخی به تحدی قرآن دانسته و ضمن تقسیمبندی مسلمانان به معتدل و افراطی ادعا نموده که معتدلها از این صفحات استقبال و افراطیها با آن شدیدا برخورد کردهاند. چنان که پیش از این اشاره شد، باید توجه داشت که در طول تاریخ حیات اسلام عزیز، افراد پر مدعا لکن جاهل و کم خرد به فکر معارضه با قرآن افتاده و برای عملی ساختن کار خود جملاتی را از خود قرآن تقلید و سرقت نموده و بعضی الفاظش را تغییر داده، یک سری مهملاتی را سر هم کرده به عنوان تحدی با قرآن، عرضه کردهاند و بدین وسیله مقدار ارزش معلومات خویش را آشکار ساختهاند و در نهایتبه شکستخود اعتراف کرده و خود را مفتضح و ذلیل ساختهاند. این صفحات چهارگانه نیز شبیه آنها است، که نویسنده این صفحات با تقلید از قرآن عزیز، و سرقت و مونتاژ ناشیانه و مضحک که بیشتر به یک شوخی و طنز شبیه است تا تحدی عالمانه و علمی، و تغییر الفاظ و ضمیرهای آیات شریفه آن، و با به کار گرفتن آیات و الفاظی که معمولا یک یا دوبار در قرآن آمده است، یک سری مطالب و جملات خرافی و باطلی را سر هم کرده، به خیال باطل خود به عنوان معارضه با قرآن، به شبکه اینترنت عرضه کرده است. لکن هر کس مقداری با قرآن آشنایی داشته باشد ، میفهمد که این تحریف قرآن است نه معارضه. راستی نویسنده این صفحات چهارگانه تا اینجا هم تشخیص نداده است که اگر یک نفر شاعر ویا نویسندهای بخواهد با گفتاری در مقام معارضه بیاید، باید در مقابل آن، کلامی بیاورد که با داشتن استقلال در الفاظ و ترکیب و اسلوب مخصوص به خود، یا حداقل در یک جهت و در یک هدف با آن متحد و یکسان باشد؟! معنای معارضه این نیست که شخص در مقام معارضه با یک کلام فصیح از اسلوب و ترکیب آن، تقلید کند و تنها بعضی از الفاظ و کلمات آن را تغییر دهد و جمله دیگری از آن بسازد ونام این عمل را معارضه بگذارد. اگر معنای معارضه این باشد، میتوان با هر کلامی معارضه نمود، و این آسانترین راه برای اعرابی بود که با پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله و سلم معاصر بودند، ولی چون آنها با اسلوب معارضه آشنا بودند و رموز بلاغت قرآن را درک میکردند به همین جهت زیر بار معارضه با قرآن نرفتند و بر عجز و ناتوانی خویش اعتراف نمودند، عدهای ایمان آورده و عدهای دیگر آن را به سحر و جادو نسبت داده و گفتند: <<ان هذا الاسحر یؤثر»» (مدثر/24)، گذشته از این، چگونه میتوان این جملات را که آثار تکلف و تصنع در آنها نمایان استبا قرآن مقایسه نمود؟!! که بتواند مثل قرآن و یا سورهای از سورههای آن را نیز بیاورد، زیرا قدرت و توانایی بر مواد و الفاظ هیچگاه مستلزم توانایی بر ترکیبات نخواهد بود. چگونه میتوان ادعا نمود که تمام افراد بشر میتوانند کاخهای مجللی را بسازند، به دلیل این که همه آنها توانایی آن را دارند که آجری را در ساختمانی کار بگذارند؟!! و نیز چگونه میتوان گفت، هر عرب زبانی توانایی ایراد خطبهها و انشای قصیدههای فصیح و بلیغ را دارد، زیرا همه عربها میتوانند یکایک کلمات و مفردات این قصاید و خطبهها را تلفظ کنند؟!! خلاصه: در طول تاریخ، دشمنان اسلام بالاخص دستگاه مسیحیت و استکبار جهانی هزینههای سنگینی را متحمل شده و پولهای گزافی را صرف کردهاند تا بلکه بتوانند از عظمت اسلام و مسلمانان بکاهند و مقام الهی و ارجمند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و قرآن مجید را کوچک و حقیر جلوه دهند، این مبارزه همچنان ادامه داشته بلکه با شدت عمل بیشتر به صورت یک برنامه منظم و گستردهای انجام میشود. این تلاشهای مذبوحانه، جز رسوایی آنان، چیزی دیگر را به دنبال نخواهد داشت. اینک بهطور اختصار، در دو زمینه (بافت ظاهری و محتوایی) مطالب مدعیان تحدی!! را نقد میکنیم: 1 - نمونههایی از سرقتها و تغییرهای صفحات چهارگانه از قرآن کریم. لازم به ذکر است در این صفحات مجعوله در بعضی از موارد، از دو آیه و در جایی از سه، چهار، تا پنج آیه ، سرقت نموده و جملات آن را درست کردهاند. اکنون ما به شیوه تحریف و سرقت آن اشاره میکنیم: صفحه مسلمون الصم(1) قل یا ایها المسلمون انکم لفی ضلال بعید(2) ان الذین کفروا بالله ومسیحه لهم فی الآخره نار جهنم وعذاب شدید(3) وجوه یومئذ صاغره مکفهره تلتمس عفو الله والله یفعل ما یرید(4) یوم یقول الرحمن یا عبادی قد انعمت علی الذین من قبلکم بالهدی منزلا فی التوراه والانجیل(5) فما کان لکم ان تکفروا بما انزلت وتضلوا سواء السبیل(6) قالوا ربنا ما ضللنا انفسنا بل اضلنا من ادعی انه من المرسلین(7) واذ قال الله یا محمد اغویت عبادی وجعلتهم من الکافرین(8) قالربی انما اغوانیالشیطان انه کان لبنی آدم اعظم المفسدین(9) ویغفر الله للذین تابوا ممن اغواهم الانسان یبعثبالذی کان للشیطان نصیرا الی جهنم وبئس المصیر(10) وان قضی الله امرا فانه اعلم بما قضی وهوعلی کل شیء قدیر(11) الف)صفحه مسلمون) آیات قرآن کریم 1. <<المص»» (اعراف/1). 2. <<قل یا ایها الناس...»» (یونس/104)،<<انکم لفی قول مختلف»» (ذاریات/8)، <<...لفی ضلال بعید»» (شوری/18). 3. <<ان الذین یکفرون بالله ورسله...»» (نساء/150). 4.<<...ان الذین کفروا بآیات الله لهم عذاب شدید...»» (آل عمران/4)، <<...ولهم فی الآخره...»» (بقره/114)، <<... نار جهنم...»» (فاطر/36). 5. <<وجوه یومئذ خاشعه»» (غاشیه/8). 6. <<...ولکن الله یفعل ما یرید»» (بقره/253). 7.<<قل یا عبادی الذین آمنوا...»» (زمر/10)، <<... اذکر نعمتی التی انعمت...»» (بقره/40)، <<... علی الذین من قبلکم...»» (بقره/184)، <<انزل التوراه والانجیل ×من قبل هدی للناس...»» (آل عمران/4-3). 8. <<...وماکان لهم...»» (هود/20)، <<...ان تکفروا...»» (ابراهیم/8)، <<...بما انزلت...<<بقره/41)، <<... وضلوا عن سواءالسبیل»» (مائده /77). 9. <<...اذا قضی الله ورسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم...»» (احزاب/36). 10. <<...الی اللهمرجعکم وهو علی کل شیء قدیر»» (هود/4). 11.<<وقالوا ربنا انا اطعنا سادتنا وکبراءنا فاضلونا السبیلا»» (احزاب/68). 12. <<واذ قال الله یا عیسی ابن مریم ءانت قلت للناس اتخذونی وامی الهین من دون الله قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیسلی بحق...»» (مائده/116). جملههای مجعوله <الصم».(1) <قل یا ایها المسلمون انکم لفی ضلال بعید».(2) <ان الذین کفروا بالله ومسیحه».(3) <ان الذین کفروا بالله ومسیحه لهم فی الآخره نار جهنم وعذاب شدید».(3) <وجوه یومئذ صاغره».(4) <والله یفعل ما یرید».(4) <یوم یقوم الرحمن یا عبادی قد انعمت علی الذین من قبلکم بالهدی منزلا فی التوراه والانجیل».(4) <فما کان لکم ان تکفروا بما انزلت وتضلوا سواء السبیل».(6) <وان قضی الله امرا فانه اعلم بما قضی»(11) <وهو علی کل شیء قدیر».(11) <قالوا ربنا ما ضللنا انفسنا بل اضلنا من ادعی انه من المرسلین».(7) <واذ قال الله یا محمد اغویت عبادی وجعلتهم من الکافرین، قال ربی انما اغوانی الشیطان».(8) لازم به یادآوری است که در جملههای مجعوله به نام سوره <مسملون» نود درصد آن، از قرآن است. صفحه تجسد سبحان الذی خلق السموات فلم یجعل لها حدا(1) وخلق الارضوکورها وجعلها ماء وجلدا(2) قل للذین خدعوا بدعوه الشیطان عمیتبصائرکم فافتریتم علی الله کذبا وکنتم للشیطان سندا(3) ان الشیطان کان للانسان عدوا الدا(4) لو شاء ربکم لاتخذ من الحجاره اولادا له اذ هو الذی قال للکون کن فکان وسبحانه ان یستشیر فی امره احدا(5) سبحانه رب العالمین ان یتخذ من خلائقه ولدا.(6) قل للذین یمترون فیما انزل من قبل لیس المسیح خلیقه الله اذ کان مع الله قبل البدء و هو معه ابدا(7) فیه و منه کان مع روح قدسه الها سرمدیا واحدا احدا(8) واذ بعثبه الاب للعالمین کما وعد(9) حل فی بطن عذراء کلمه، وخرج منه جسدا(10) عاشر الانسان، علم الانسان،مات عن الانسان فدی، وکالانسان رقد(11) والی ابیه السماوی بعدثلاثه ایام صعد(12) ان الذین کفروا بآیاته وقالوا قولا ادا(13) لن یجعل الله لهم من امده بدا(14) اما الذین آمنوا بالله ومسیحه فلهم مغفره وجنات نعیم خالدین فیها ابدا(15) ب)صفحه تسجد آیات قرآن کریم 1.<<ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا»» (اسراء/53). 2. <<ولو شاء ربک »» (انعام/112 و یونس/10). 3. <<لو اراد الله ان یتخذ ولدا لاصطفی مما یخلق ما یشاء»» (زمر/4) 4. <<اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون»» (آل عمران/47). 5. <<ولا یشرک فی حکمه احدا»» (کهف/26). 6. <<ماکان لله ان یتخذ من ولد سبحانه...»» (مریم/35). 7. <<سبحان الله رب العالمین»» (نمل/8). 8. <<خلق السماوات والارض بالحق یکور اللیل علی النهارویکور النهار علی اللیل»» (زمر/5). 9. <<والسلام علی یوم ولدت ویوم اموت ویوم ابعثحیا× ذلک عیسی ابن مریم قول الحق الذی فیه یمترون»» (مریم/33- 34). <<لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم...»» (مائده/72). <<ما المسیح ابن مریم الا رسول قدخلت من قبله الرسل وامه صدیقه...»» (مائده/75). 10. <<الها واحدا»» (بقره/133). 11. <<اذ بعث فیهم رسولا»» (آل عمران/164). 12.<<لم یجعل الله له»» (نور/40). 13. <<ان الذین کفروا بآیات الله»» (آل عمران/4). 14.<<وقولوا قولا سدیدا»» (احزاب/32). 15.<<والذین آمنوا وعملوا الصالحات سندخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا»» (نساء/122). 16. <<والذین آمنوا بالله ورسله...»» (نساء/152) 17.<<فتکون للشیطان ولیا»» (مریم/45). جملههای مجعوله <ان الشیطان کان للانسان عدوا الدا».(4) <لو شاء ربکم».(5) <لو شاء ربکم لاتخذ من الحجاره اولادا له».(5) <هو الذی قال للکون کن فکان».(5) <سبحانه ان یستشیر فی امره احدا».(5) <سبحانه رب العالمین ان یتخذ من خلائقه ولدا».(6) <سبحانه رب العالمین».(6) <خلق السماوات فلم یجعل لها حدا.(1) خلق الارض وکورها وجعلها».(2) <قل للذین یمترون فیما انزل من قبل لیس المسیح خلیقه الله اذ کان مع الله قبل البدء وهو معه ابدا».(7) <الها سرمدیاواحدا».(8) <واذ بعثبه الاب للعالمین».(9) <لم یجعل لها».(1) <ان الذین کفروا بآیاته».(13) <وقالوا قولا ادا».(13) <اما الذین آمنوا بالله ومسیحه فلهم مغفره وجنات نعیم خالدین فیها ابدا».(15) <الذین آمنوا بالله ومسیحه».(15) <وکنتم للشیطان سندا».(3) در حدود 75% صفحه تجسد، از قرآن استفاده و سرقتشده است. صفحه وصایا المذ(1) انا ارسلناک للعالمینمبشرا ونذیرا(2) تقضی بما یخطر بفکرک وتدبر الامورتدبیرا(3) فمن عمل بما رایتفلنفسه ومن لم یعمل فلسوف یلقی علی یدیک جزاءمریرا(4) انا اعطینا موسی من قبلک من الوصیات عشره ونعطیک عشرات اخری اذ قد ختمنا بک الانبیاء وجعلناکعلیهم امیرا(5) فانسخ مالک ان تنسخ مما امرناهم به فقد سمعنا لک ان تجری علی قراراتنا تغییرا(6) قل لعبادی الذین آمنوا ان تثاءبوا یستعیذوا بالرحمن ان لا یضحک منهم الشیطان ولیکبروا الله ان عطسوا تکبیرا(7) وان لا یقتنوا فی بیوتهم کلبا ولا یضعوا علی حیطانهم تصویرا(8) واذا ارادوا انتعالا فلیبداوا بالیمین قبل الشمال وان لم یفعلوا فقد اقترفوا نهبا کبیرا(9) وان تبرزوا فلیمسحوا مؤخراتهم بحجار ثلاثه وینتهوا عن الروث اذ قد جعلناه للجن غذاء وعلی المؤمنین امرامحظورا(10) قللعبادی الذین آمنوا یغزوا من ارادوا ویقتلوا من اجل رزقهم ومن لم یغز منهم او لم یحدث نفسه بغزو مات منافقا منکورا(11) وللذین یخشون سحرا یاکلوا سبع عجوات ینجیهم الله من السحر ویبعد عنهم شرا مستطیرا.(12) قل لعبادی ان ارادوا ان یحلفوا فلیحلفوا بالله ولا یخافوا تبذیرا(13) وان ینکحوا ما طاب لهم من النساء مثنی وثلاث ورباع او ما ملکت ایمانهم انا جعلنا لهم الدین امرا یسیرا(14) واذا فرغت من بین یدیک الوصایا فاطلب الیک جبریل یاتیک ساعیا مامورا(15) وان شغل جبریل عنک فعلیک بورقه بن نوفل واستفذ منه قبل ان نتوفاه فیصبح الوحی علیک امرا عسیرا(16) ج)صفحه وصایا آیات قرآن کریم 1. <<انا ارسلناک شاهدا ومبشرا ونذیرا»» (فتح/8). - <<وماارسلناک الارحمه للعالمین»» (انبیاء/107). 2. <<من عمل صالحا فلنفسه...»» (جاثیه/15). 3. <<قل لعبادی الذین آمنوا یقیموا الصلاه...»» (ابراهیم/31). 4. <<...ولتکبروا الله علی ما هداکم...»» (بقره/185). <<ولم یکن له ولی من الذل وکبره تکبیرا»» (اسراء/17). 5.<<...فانکحوا ماطاب لکم من النساء مثنی وثلاث ورباع فان خفتم الاتعدلوا فواحده اوما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الاتعولوا»» (نساء/3). جملههای مجعوله <انا ارسلناک للعالمین مبشرا ونذیرا».(1) <فمن عمل بما رایت فلنفسه».(2) <قل لعبادی الذین آمنوا ان تثاءبوا».(7) <ولیکبروا الله ان عطسوا تکبیرا».(7) <وان ینکحوا ما طاب لهم من النساء مثنی وثلاث ورباع او ما ملکت ایمانهم انا جعلنا لهم الدین امرا یسیرا».(14) صفحه ایمان واذکر فی الکتابالحواریین اذ عصفت الریاح بهم لیلا وهم یبحرون(1) اذ تراعی علی المیاه لهم طیف المسیح یمشی، فقالوا اهو ربنا یهزا بنا ام قد مسنا ضرب من جنون(2) فجاءهم صوت المعلم ان لا تخافوا انی انا هو افلا تبصرون(3) فهتف هاتف منهم یقولربی مرنی ان کنتحقا هو، آتی علی المیاه الیک، عسی ان یبدل الله شکی بیقین(4) قالفاسع الی ولتکن للناس آیه لعلهم یتذکرون.(5) واذ طفق الحواری یمشی رای شده الریح فخاف وبدا یغرق فصاح بربه یستعین(6) فمد بیمینه له فاخذه بها وقال یا قلیل الایمان هذا جزاء الممترین(7) واذ رکب السفینه معه سکنت الریاح لتوها فسبح الحواریون بحمده، وهتفوا له قائلین(8) انت هو ابن الله حقا، بک نحن آمنا، وامامک نخر ساجدین(9) قالطوبی للذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بشک فاولئک هم المفلحون(10) د)<صفحه ایمان» آیات قرآن کریم 1.<<واذکر فی الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکانا شرقیا»» (مریم/16). 2. <<ویبین آیاته للناس لعلهم یتذکرون»» (بقره/221). 3. <<اذا کنتم فی الفلک وجرین بهم بریح طیبه وفرحوا بها جائتها ریح عاصف وجاء الموج من کل مکان وظنوا انهم احیط بهم دعو الله مخلصین له الدین لئن انجیتنا من هذه لنکونن من الشاکرین»» (یونس/22). جملههای مجعوله <واذکر فی الکتاب الحواریین اذ عصفت الریاح بهم لیلا وهم یبحرون».(1) <ولتکن للناسآیه لعلهم یتذکرون».(5) <واذ رکب السفینه معه سکنت الریاح لتوها فسبح الحواریون بحمده وهتفوا له قائلین. (8)واذ طفق الحواری یمشی رای شده الریح فخاف وبدا یغرق فصاح بربه یستعین».(6) 2. <جملات مهمل، بیهدف و بی محتوای صفحات چهارگانه در این صفحات، در جاهایی که از الفاظ قرآن کریم کمتر استفاده شده است، جملات مهمل و بیمحتوا و خنده آور، شبیه گفتار بذله گویان، رخ نمایان میکند به گونهای که خود، ادعاهای دروغین نویسندگان آن را پوچ جلوه میدهد. به نمونههایی از آن توجه فرمایید; و با دقت قضاوت کنید. صفحه وصایا به ترتیب شمارههای (7، 8، 9، 10، 11، 12 و16). <قل لعبادی الذین آمنوا ان تثاءبوا(خمیازه کردن) یستعیذوا بالرحمن ان لا یضحک منهم الشیطان ولیکبروا الله ان عطسوا تکبیرا(7) وان لا یقتنوا فی بیوتهم کلبا ولا یضعوا علی حیطانهم تصویرا(8) واذا ارادوا انتعالا فلیبداوا بالیمین قبل الشمال و ان لم یفعلوا فقد اقترفوا ذنبا کبیرا(9) وان تبرزوا (ای تغوطوا) فلیمسحوا مؤفراتهم بحجارثلاثه وینتهوا عن الروث(کثافت) اذ قد جعلناه للجنغذاء وعلی المؤمنین امرا محظورا(ای ممنوعا)(10) قل لعبادی الذین آمنوا یغزوا (یعنی جنگ کنند) من ارادوا ویقتلوا من اجل رزقهم ومن لم یغزوا من ارادوا ویقتلوا من اجل رزقهم ومن لم یغز منهم او لم یحدث نفسه بغذو مات منافقا مذکورا(11) وللذین یخشون سحرا یاکلوا سبع عجوات(خرمای عجوه) ینجیهم الله من السحر ویبعد عنهم شرا مستطیرا(12) وان شغل جبریل عنک فعلیک بورقه بن نوفل واستفد منه قبل ان نتوفاه فیصبح الوحی علیک امرا عسیرا(16»). (ترجمه): بگو به ان دسته از بندگان من که ایمان آوردند اگر خمیازه کردند پناه ببرند به خدا که شیطان به آنها نخندد، و تکبیر بگویند خدا را اگر عطسه نمودند تکبیر کردنی(7) و اینکه نگه ندارند در منزلهای خود سگی را و بر روی دیوارهای خود عکسی را نچسبانند.(8) و اگر میخواهند کفش بپوشند، کفش راست را قبل از چپ بپوشند اگر این کار را انجام ندادند گناه بزرگی را مرتکب شدهاند.(9) و اگر تغوط کردند سه سنگ به دبر خود بکشند و دور شوند از آن کثافت، چون قرار دادیم آن را برای جن غذا و بر مؤمنین امری ممنوع(10) بگو به بندگان مؤمن من جنگ کنند با هر کس که میخواهند و بکوشند برای روزی خود، و هر کس جنگ نکند از آنها و بنای جنگ کردن نداشته باشد، منافق و بینام و نشان بمیرد.(11) و کسانی که از سحر میترسند هفت دانه خرمای عجوه بخورند، نجات میدهد خدا او را از سحر و دور میکند از آنها شر پراکنده را.(12) و اگر از تو مشغول شد جبرئیل بر تو باد به ورقه فرزند نوفل و استفاده کن از او قبل از آن که او را بمیرانیم که در این صورت وحی بر تو امر سختی شود.(16). در شماره 8 صفحه تجسد میگوید:<فیه ومنه کان مع روح قدسه الها سرمدیا واحدااحدا» یعنی در او و از او بود با روح قدس او پروردگاری دائم و یکی و یگانه. و در شمارههای 13 و14 میگوید:<ان الذین کفروا بآیاته وقالوا قولا ادا(13) لن یجعل الله لهم من امده بدا»(14). یعنی کسانی که به آیات او کافر شدند، وحرف سخت گفتند(13) خدا برای آنها از قدرت خود چاره قرار نمیدهد(14). و نیز به چند نمونه از صفحه ایمان شمارههای1-9 توجه فرمایید: <واذکر فی الکتاب الحواریین اذ عصفت الریاح بهم لیلا وهم یبحرون(1) اذ تراءی علی المیاه لهم طیف المسیح یمشی فقالوا اهو ربنا یهذا بنا ام قد مسنا ضرب من جنون (2) فجاء هم صوت المعلم ان لا تخافوا انی انا هو افلا تبصرون(3) واذ طفق الحواری یمشی رای شده الریح فخاف وبدا یفرق فصاح بربه یستعین(6) فمد بیمینه له فاخذه بها وقال یا قلیل الایمان هذا جزاء الممترین(7»). <یعنی یاد کن در کتاب حواریین وقتی که بادبانها وزید در شب و آنها در دریا بودند(1) به نظر آنها آمد روی آب خیال مسیح که راه میرود پس گفتند آیا او پروردگار ماست که ما را مسخره میکند( یا با ما شوخی میکند) یا به ما دیوانگی روی داده است(2) پس آمد به آنها صدای معلم این که نترسید من او هستم آیا نمیبینید؟!!(3) و چون حواری به راه رفتن شروع کرد دید باد سختی میوزد، و ترسیدو نزدیک بود غرق شود داد زد به پروردگار و از او استعانت جست(6) پس دست راستخود را به سوی او دراز کرد و به او گفت ای کم ایمان این جزای شک کنندگان است». این جملههای بیمغز و پوچ و مبتذل که شبیه گفتار بذلهگویان بیهدف و داستانهای تخیلاتی غیر واقعی است، و گوینده آنها خواسته است که یک نوع تقلید خنک و مونتاژی از جملههای متین و استوار قرآن به عنوان تحدی و معارضه با قرآن بیاورد لکن فاقد بلاغت و گیرایی تعبیر و شیوایی بیان و عظمت و بلندی معانی است. این جملات نه تنها به پایه یک صدم بلاغت قرآن نمیرسد بلکه به مراتب از کلام عادی که در قلوب مردم جای میگیرد پایینتر است. این جملات شایستگی آن را ندارند که در تمام جوانب مورد بحث و دقت قرار گیرند، زیرا بیمحتوایی و سبکی این جملات با کمترین دقت و توجه بر همگان روشن است. و کسانی که یک رشته الفاظ بیمعنی و مهمل را به هم بافته و خواسته باشند به مقابله با قرآن برخیزند نتیجهای جز رسوایی عاید آنان نمیگردد و بهترین مصداق شعر زیر است: ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود میبری و زحمت ما میداری 3. گفتارهای متناقض در صفحات چهارگانه آنچه مسلم و قطعی است، این است که آیات مبارکه قرآن کریم در مدت 23 سال به تدریجبر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده و در مجموع آن کوچکترین تضاد و اختلافی مشاهده نمیشود و این خود راه دیگر برای تحدی بوده و مبین وجوه دیگر اعجاز قرآن است که غیر از اصل بلاغت، یکنواختی بلاغت آن را در طول تاریخ نزول به اثبات میرساند. لکن این صفحات چهارگانه با توجه به کمی الفاظ و زمان درج آن دارای تناقضات مختلفی است. ذیلا به چند نمونه از آن اشاره میکنیم: 1. در صفحه تجسد فقره (6) میگوید:<سبحانه رب العالمین ان یتخذ من خلائقه ولدا» یعنی منزه است پروردگار عالمیان که قرار دهد از مردمان برای خود فرزندی. این عبارت تصریح دارد به این که برای خداوند هیچگونه فرزندی نیست و از طرفی پدر کسی هم نیست. لکن در همین صفحه فقره 9و12 میگوید:<واذ بعثبه الاب للعالمین کما وعد» و <والی ابیه السماوی بعد ثلاثه ایام صعد». یعنی و زمانی که فرستاد او را پدر برای عالمیان چون وعده داده بود. و به سوی پدر آسمانی خود بعد از سه روز بالا رفت. و در فقره 9 صفحه <ایمان» میگوید: <انت هو ابن الله حقا» تو حقیقتا فرزند خدا هستی. 2. در فقره 7 صفحه <تجسد» میگوید:<لیس المسیح خلیقه الله اذ کان مع الله قبل البدء وهو معه ابدا» یعنی: مسیح مخلوق خدا نیست، چون که او قبل از خلقتبا خدا بود و تا ابد با خدا هست. این عبارت دلالت دارد که خلقت مسیح ابدی و ازلی است و به ناچار باید گفت که نعوذ بالله دو خدا وجود دارد یکی خدا و دیگری مسیح. و در فقره 8 میگوید: <فیه و منه کان مع روح قدسه» در او و از او بود با روح قدس. و در نهایت قایل به تثلیث میشود. و در صفحه< ایمان» فقره 2و3 مسیح را رب توصیف میکند:<فقالوا اهو ربنا...فجاء هم صوت المعلم... انی انا هو».< پس گفتند آیا او پروردگار ماست... پس آمد به آنها صدای معلم... من او هستم». - اما در صفحه < ایمان» شماره 9 میگوید: <انت هو ابن الله حقا». و در شمارههای 9، 10، 11و212 صفحه تجسد میگوید:<واذ بعثبه الاب للعالمین کما وعد. حلفی بطن عذراء کلمه وفرج منه جسدا. عاشر الانسان، علم الانسان، مات عن الانسان فدی وکالانسان رقد». یعنی وزمانی که فرستاد او را پدر برای عالمیان چون وعده داده بود. حلول کرد در شکم عذراء کلمهای و خارج شد از او با جسد. معاشرت کرد با مردمان، تعلیم کرد مردمان را، خدای انسان شد و مرد و مانند انسان خوابید(که اشاره به مرگ است). ونیز فقره 2و5 صفحه وصایا، بلکه مضمون وعبارت تمام آن صفحه دلالت دارد به این که مسیح رسول خدا است، چنان که میگوید: <انا ارسلناک للعالمین مبشرا ونذیرا(2) انا اعطینا موسی من قبلک من الوصیات عشره و نعطیک عشرات اخری اذ قد ختمنا بک الانبیاء وجعلناک علیهم امیرا». ما شما را برای عالمیان بشیر و نذیر فرستادیم. ما دادیم به موسی قبل از تو ده تا وصایا و میدهیم به تو ده تا وصیت دیگر، چون ختم کردیم به تو پیغمبران را و قرار دادیم تو را بر آنها فرماندار. - تمام این عبارات بیانگر آن است که مسیح مخلوق خدا است. خلاصه، از این صفحات چهارگانه استفاده میشود که حضرت مسیح علیه السلام ، هم خدا و هم مخلوق و هم رسول است!! ! راستی چگونه میشود یک موجود هم خالق باشد و هم مخلوق، هم رسول باشد و هم مرسل؟!!! فاعتبروا یا اولی الابصار. چه کسی میتواند این معما را حل کند؟!!!! کدام عاقل میتواند چنین امر محال را قبول کند؟ خداوند خطاب به اهل کتاب میفرماید: <<یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی الله الاالحق انما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله وکلمته القیها الی مریم وروح منه فآمنوا بالله ورسله ولا تقولوا ثلاثه انتهوا خیرا لکم انما الله اله واحد سبحانه ان یکون له ولد له ما فی السماوات وما فی الارض وکفی بالله وکیلا»» (نساء/171). <<یا اهل الکتاب لم تکفرون بآیات الله وانتم تشهدون× یا اهل الکتابلم تلبسون الحق بالباطل وتکتمون الحق وانتم تعلمون»» (آل عمران/70- 71)شگفت این که در صفحه <تجسد» فقره 7و8 قایل به تثلیث (خدا، مسیح و روح القدس) میشود، سپس در توصیف آنها میگوید: <الها سرمدیا واحدا احدا». این عبارت نشان میدهد که نویسنده این فقرات چقدر سر درگم وغافل بوده که حتی عداد و ریاضیات را هم فراموش کرده و به هذیان گویی افتاده است. عدد یک را، سه میخواند، و سه را یک میگوید، سفید را سیاه و سیاه را سفید میبیند، زن را مرد و مرد را زن قلمداد میکند!!! خداوند چه زیبا فرمود: <<ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا»» (نساء/82). چگونه وقتی کلام از انسان است در آن اختلاف پدید میآید؟و حکمت و فلسفه این اختلاف چیست؟ و چرا بشر نمیتواند مثل کلام خدا را بیاورد؟ اولا انسان مثل سایر موجودات مادی در این عالم محدود و دایما در حال تغییر و تحول است، یک موجود متغیر و محدود نمیتواند نقش موجود نامتناهی وغیر محدود را به عهده بگیرد. توضیح این که تغییرات محیط و تغییرات درونی انسان ، در حالات روحی و آثاری که از آنها ظاهر میشود مؤثر است او پیوسته در حال تکامل است، چیزهایی را یاد میگیرد که قبلا نمیدانسته است. این دانش جدید میتواند در نفس و جان او اثر گذاشته و دگرگونش سازد. همچنین در اثر کارهای جدیدی که میکند، آماده میشود تا کارهای بعدی را بهتر انجام دهد. و از طرفی حالات انسان از قبیل غم و شادی، ترس ، امید ... تحت تاثیر عوامل خارجی و احیانا درونی، تغییر میکند و در کلام او اثر میگذارد به طوری که انسان در اوج شادی یک جور سخن میگوید و در موقع حزن و اندوه طوری دیگر. او به واسطه این که یک موجود مادی است و تحت تاثیر عوامل مختلف قرار میگیرد. بنابراین یک فرد نمیتواند در طول عمر، آن چنان سخن بگوید که همهاش از نظر بلاغتیکنواختباشد و به ناچار سطح کلامش در مواقع گرسنگی و سیری، غم و شادی، سلامتی و ناخوشی، اضطراب واطمینان، شکست و پیروزی و ... تفاوت فاحشی خواهد داشت. قرآن کریم در تمام این موارد سخن گفته است، آن وقتی که پیامبر در نهایتسختی و پیروزی، فقر مالی و نیروی انسانی، در حال صحت و سلامتی وبالاخره در طول 23 سال از لحاظ بلاغتیکنواختسخن گفته استبه طوری که اولین آیات نازل شده به همان اندازه محکم و شامل حقایق علمی است که آخرین آنها همان اعتبار و ارزش را دارد. ثانیا: خدای متعال هدفش را بهتر از همه میشناسد، و حال بندگانش را هم در تمام ابعاد بهتر از همه میداند، و احاطه او بر ترکیبات الفاظ از همه بیشتر است، لذا فقط خداست که میتواند هدف خود را براساس مقتضای حال به بهترین وجهی بیان کند. اما دیگران نمیتوانند چنین احاطهای داشته باشند، و نمیدانند دقیقا چه نکتههایی را باید رعایت کنند، و چگونه حال همه مخاطبان را در نظر بگیرند و بر اساس چنین فرمول پیچیدهای سخن بگویند. سراین که کسی نمیتواند مثل قرآن را بیاورد همین است چون انسان هر قدر بخواهد نکتههای مختلفی را در نظر بگیرد، بالاخره ذهنش محدود است و توجه او به یک یا چند مطلب خاص معطوف میشود و بر همه جهات مسلط نیست لذا آوردن مثل قرآن برای کسی ممکن نمیباشد. به راستی در جهانی که همه موجودات آن دستخوش تغییر و تحول هستند، آیا ممکن است انسانی که خود جزو این جهان طبیعت و محکوم به تغییر و تحول در آن میباشد، و با این وصف بتواند در همه شئون عالم بشری دخالت نموده و کتابی مشتمل بر معارف، علوم، قوانین، مواعظ، امثال و قصص، به دنیا عرضه نماید، که در آن از تمام ابعاد زندگی سخن گفته شده و در هر رشتهای از علوم و معارف اظهار نظر شده باشد و حق سخن درهمه موارد، یکسان و درسطحی اعلی ادا شده باشد و مطالب آن در مدت طولانی (23سال) و در اوضاع مختلف القاء گردیده باشد، و در عین حال، حتی یک حرف آن هم باطل نشده باشد؟ با این که هیچ انسانی در این مدت به یک حال باقی نمیماند، خواه ناخواه دستخوش تغییر وتحول میشود! خلاصه اشکالات و تناقضات دیگر نیز در این صفحات وجود دارد لکن به جهت اطاله کلام از آن صرف نظر میکنیم. زیرا بطلان این عبارات و بیمحتوایی و عدم بلاغت آنها برای اهل علم و انصاف روشن است. (2) پینوشتها: 1. سیره ابن هشام:2/600; تاریخ طبری: 2/399. 2. تاریخ طبری:2/394. 2. برای توضیح بیشتر در معجزه بودن قران کریم و مساله3ی تحدی قرآن و مباحث مربوط به آن، به مصادر فارسی زیر مراجعه شود: البیان، آیت الله خوئیرحمه الله; شناخت اعجاز قرآن،; تفسیر المیزان ج1; رسالت جهانی پیامبران،آیت الله سبحانی; راه و راهنما شناسی، آیت الله مصباح یزدی; اعجاز قرآن علامه طباطبائی رحمه الله ; قرآن در اسلام; ماهیت و منشا دین، فضل الله کمپانی. اکبر اسد علیزاده