چرا قرآن ابولهب را با ذکر نامش مورد سرزنش قرار داده است؟
با روشن شدن موضع «ابولهب» پاسخ این سوال نیز روشن می شود.
نام او «عبد العزى» (بنده بتِ عُزّى) و کنیه او «ابولهب» بود، انتخاب این کنیه براى او شاید از این جهت بوده که، صورتى سرخ و برافروخته داشت، چون «لهب» در لغت به معنى شعله آتش است.
او و همسرش «ام جمیل» که خواهر «ابوسفیان» بود از سخت ترین و بدزبان ترین دشمنان پیغمبر اکرم(صلى اللهعلیه وآله) بودند.
در روایتى آمده است: شخصى به نام «طارق محاربى» می گوید: من در بازار «ذى المجاز» بودم [«ذى المجاز» نزدیک «عرفات» در فاصله کمی از «مکّه» است] ناگهان جوانى را دیدم که صدا می زند: «اى مردم! بگوئید:لا اله الا اللّه تا رستگار شوید»، و مردى را پشت سر او دیدم که با سنگ به پشت پاى او می زند، به گونه اى که خون از پاهایش جارى بود و فریاد می زد: «اى مردم! این دروغگو است او را تصدیق نکنید»!.
من سوال کردم: این جوان کیست؟ گفتند: «محمّد» است که گمان می کند: پیامبر می باشد، و این پیرمرد عمویش «ابولهب» است که او را دروغگو می داند. ( 1)
در خبردیگرى آمده است: «ربیعه بن عباد» می گوید: من با پدرم بودم، رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) را دیدم که به سراغ قبائل عرب می رفت و هر کدام را صدا می زد و می گفت: من رسول خدابه سوى شما هستم، جز خداى یگانه را نپرستید و چیزى را همتاى او قرار ندهید…
هنگامی که او از سخنش فارغ می شد، مرد احول خوش صورتى که پشت سرش بود صدا می زد: «اى قبیله فلان! این مرد می خواهد که شما بت لات و عزى و هم پیمان هاى خود را رها کنید و به سراغ بدعتو ضلالت او بروید به سخنانش گوش فرا ندهید و از او پیروى نکنید»!
من سوال کردم: او کیست؟ گفتند: عمویش «ابولهب» است. (2)
در خبردیگرى می خوانیم: هر زمان گروهى از اعراب خارج «مکّه» وارد آن شهر می شدند، به سراغ «ابولهب» می رفتند ـ به خاطر خویشاوندیش نسبت به پیامبر (صلى اللهعلیه وآله) و سن و سال بالاى او ـ و از رسول اللّه(صلى اللهعلیه وآله) تحقیق می نمودند، او می گفت: محمّد مرد ساحرى است، آنها نیز بى آن که پیغمبر(صلى اللهعلیه وآله) را ملاقات کنند بازمی گشتند، در این هنگام گروهى آمدند و گفتند: ما از «مکّه» بازنمی گردیم تا او را ببینیم، «ابولهب» گفت: ما پیوسته مشغول مداواى جنون او هستیم! مرگ بر او باد. (3)
از این روایات به خوبى استفاده می شود: او در بسیارى از مواقع همچون سایه به دنبال پیغمبر(صلى اللهعلیه وآله) بود و از هیچ کارشکنى فروگذار نمی کرد، مخصوصاً زبانى زشت و آلوده داشت و تعبیرات رکیک و زننده اى می کرد و شاید از این نظر سرآمد تمام دشمنان پیغمبر اسلام(صلى اللهعلیه وآله) محسوب می شد و به همین جهت، آیات مورد بحث، با این صراحت و خشونت او و همسرش «ام جمیل» را به باد انتقاد می گیرد.
او تنها کسى بود که پیمان حمایت «بنى هاشم» از پیغمبر اکرم(صلى اللهعلیه وآله) را امضاء نکرد و در صف دشمنان او قرار گرفت و در پیمان هاى دشمنان شرکت نمود. با توجه به این حقایق، دلیل وضع استثنائى این سورهروشن می شود. (4)
پی نوشت: (1). «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 559.
(2). «فى ظلال القرآن»، جلد 8، صفحه 697.
(3). تفسیر«الفرقان»، جلد 30، صفحه 503.
(4). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و ششم، ج 27، ص 449.