وقایع روز 10 جمادی الاول
وقوع جنگ جمل
روز دهم جمادیالاول سال 36 هـ .ق جنگ جمل روی داد که نتیجه آن پیروزی سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) بود.
واقعه جمل از آنجا آغاز شد که پس از قتل عثمان، مردم با امیرمؤمنان امام علی(علیه السلام) بیعت کردند. عایشه پس از آگاهی این موضوع، سخت ناراحت گشت و برای مبارزه با آن حضرت در مکه فریاد مظلومیت عثمان را سر داد. طلحه و زبیر که در حکومت حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به دنبال پست و مقام بودند، بعد از آنکه فهمیدند به مقاصد خود نخواهند رسید ، به بهانه عمره از مدینه خارج شده، به عایشه پیوستند.
عبدالله بن عامر نیز ـ که قبلاً عامل عثمان در بصره بود و امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) او را از سمت خود عزل کرده بودند ـ به مکه آمد و به حمایت از عایشه پرداخت و شتری به قیمت دویست دینار به او هدیه کرد.آنها جملگی به عایشه پیشنهاد دادند که به جانب بصره حرکت کند؛ زیرا مردم آن شهر اگر او را ببینند، همگی به وی خواهند پیوست.
عایشه پیشنهاد آنها را پذیرفت و همراهشان به طرف بصره به راه افتاد. هنگامی که به این شهر وارد شدند شبانه به خانه عثمان بن حُنَیف، نماینده امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) ریختند و او را اسیر و بسیار اذیت کردند؛ حتی نقل شده است که محاسن او را کندند. سپس قصد بیتالمال را نمودند و بعد از آنکه جمع کثیری از نگهبانان و محافظان آن را به قتل رساندند، بیتالمال مسلمانان را غارت کردند!!
زمانی که خبر شورشیان در مدینه به امیرمؤمنان امام (علیه السلام) رسید،آن حضرت سهل بن حُنَیف را به جای خویش گذاشت و به همراه شمار زیادی از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) و سایر مردم مدینه ـ که در نقلی تعداد آنها چهار هزار نفر بیان شده ـ به سرعت به سوی عراق حرکت کردند. بنا به نقل سعید بن جبیر، هشتصد نفر از انصار و چهارصد نفر از کسانی که در بیعت رضوان حضور داشتند، در جمل همراه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) بودند .
حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) که به هیچ وجه به برپایی این جنگ مایل نبود، پس از ورود به بصره به مدت سه روز با فرستادن پیامهای مکرر از آنها خواست که از این شورش دست بردارند؛ ولی آنها هرگز قبول نکردند. بالاخره در روز دهم جمادیالثانی درگیری آغاز شد و از هنگام ظهر تا شب ادامه یافت. بیشتر درگیریها در اطراف شتر عایشه بود (گفته شده بیش از هفتاد دست که خواستند افسار شتر او را بگیرند قطع شد).
در پایان پیروزی نصیب سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) شد و حضرت کنار هودج عایشه آمدند و فرمودند: «ای حمیرا! آیا پیامبر تو را امر کرده بود که به جنگ بیرون آیی؟! آیا تو را امر نفرمود که در خانه خود بنشینی و بیرون نیایی؟ به خدا سوگند! انصاف ندادند آنانکه زنهای خود را پشت پرده پنهان داشتند و تو را بیرون آوردند».
محمد بن ابی بکر، خواهرش عایشه را از هـودج بیـرون کـشید و به دستور امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) او را به خانه صفیه دختر حارث بن ابی طلحه بردند و بعد او را به مکه و سپس به مدینه فرستادند. در این جنگ از لشکر امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) که در حدود بیست هزار نفر بودند،پنج هزار نفر شهید و از لشکر عایشه که سی هزار تن بودند، سیزده هزار نفر کشته شدند.
زید بن صوحان یکی از شیعیان و یاران خاص حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بود که در این جنگ به درجه والای شهادت نایل شد و آن حضرت بالای سر او آمدند و فرمودند: «ای زید! خدا رحمتت کند که تعلقات دنیوی تو اندک و کمک تو برای دین بسیار بود!»