داستان

داستان – احترام به سادات در کلام امام حسن عسکری

یکی از نوادگان امام صادق علیه ‏السلام به نام «حسین بن ساکن» در قم مبتلا به شراب خواری بود. روزی برای حاجتی نزد احمد بن اسحاق، وکیل اوقاف در شهر قم، رفت، ولی احمد او را راه نداد و با غم و اندوه برگشت.
در همان سال احمد بن اسحق به حج رفت و در میان راه به سامرا رسید. اجازه خواست تا خدمت امام عسکری علیه‏السلام برسد، ولی امام به او اجازه نداد.
احمد بسیار گریه کرد تا امام اجازه داد. همین که علت را جویا شد، امام فرمود: چرا تو پسرعموی ما را راه ندادی؟
گفت: به خدا قسم! او را رد نکردم مگر به سبب گناه او
حضرت فرمود: راست می‏گویی، اما چاره‏ای نیست جز آن که به سادات احترام بگذاری.
احمد بن موسی به قم برگشت و مردم به دیدن او آمدند، حسین بن ساکن نیز همراه آنان بود. تا چشم احمد بن اسحاق به او افتاد، او را در آغوش گرفت و او را بسیار احترام کرد. حسین از او پرسید: چرا روش تو درباره‏ی من عوض شده است؟
احمد بن اسحق داستان دیدارش با امام عسکری علیه‏السلام را بیان کرد، از این رو، حسین نیز توبه کرد و از گناه خود دست برداشت. [1] .
منبع: آیینه کمال،سیری گذرا در سیره امامان معصوم در عراق،اکبر دهقان انتشارات زائر آستانه مقدسه،ص228

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا