لغات قرآن با حرف ضاد
-
لغتنامه قرآن
ضَاحِکَهٌ
ترجمه ضَاحِکَهٌ : خندان
-
لغتنامه قرآن
ضَارِّهِمْ
ترجمه ضَارِّهِمْ : ضرر زننده به آنها
-
لغتنامه قرآن
ضَارِّینَ
ترجمه ضَارِّینَ : ضرر زننده ها
-
لغتنامه قرآن
ضَاقَ بـِ
ترجمه ضَاقَ بـِ: تنگ کرد(در عبارت “ضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً “تعبیری است کنایهای و معنایش این است که راه چاره آن امر به رویش بسته شد و یا راهی برای خلاصی از فلان امر نیافت ، و وجه این کنایه این…
-
لغتنامه قرآن
ضَاقَتْ
ترجمه ضَاقَتْ : تنگ شد
-
لغتنامه قرآن
ضَالّاً
ترجمه ضَالّاً : گمراه
-
لغتنامه قرآن
ضَالُّونَ
ترجمه ضَالُّونَ : گمراهان
-
لغتنامه قرآن
ضَالِّینَ
ترجمه ضَالِّینَ: گمراهان
-
لغتنامه قرآن
ضَامِرٍ
ترجمه ضَامِرٍ : لاغری که از زیاد راه رفتن لاغر شده باشد .
-
لغتنامه قرآن
ضَأْنِ
ترجمه ضَأْنِ : میش
-
لغتنامه قرآن
ضَبْحاً
ترجمه ضَبْحاً : درحال نفس نفس زدن (ضبح به معنای صوتی است که از نفس نفس زدن اسبان در حین دویدن شنیده میشود )
-
لغتنامه قرآن
ضُحَاهَا
ترجمه ضُحَاهَا: گستردگی نورش(ضحی به معنای گستردگی نور آفتاب )
-
لغتنامه قرآن
ضَحِکَتْ
ترجمه ضَحِکَتْ : حیض شد (در عبارت “فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ “این حیض شدن نشانهای بود که باعث میشد همسر ابراهیم (علیهالسلام) زودتر بشارت را باور کند و بپذیرد و خود معجزهای بود که دل او را آماده میکرد به اینکه…
-
لغتنامه قرآن
ضُحَیٰ
ترجمه ضُحَیٰ : اوائل روز و موقع پهن شدن نور خورشید