لغات قرآن با حرف فا
-
لغتنامه قرآن
فَتًی
ترجمه فَتًی : جوان – غلام جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاه به معنای کنیز جوان است)
-
لغتنامه قرآن
فَتَیَاتِکُم
ترجمه فَتَیَاتِکُم : کنیزان جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاه به معنای کنیز جوان است)
-
لغتنامه قرآن
فَتَیَانِ
ترجمه فَتَیَانِ: دو غلام – دو غلام جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاه به معنای کنیز جوان است)
-
لغتنامه قرآن
فِتْیَانِهِ
ترجمه فِتْیَانِهِ : غلامانش – کارگزارانش – گماشتگانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاه به معنای کنیز جوان است)
-
لغتنامه قرآن
فِتْیَهٌ
ترجمه فِتْیَهٌ : جوانمردان (فتی به معنای غلام جوان و فتاه به معنای کنیز جوان است)
-
لغتنامه قرآن
فَتِیلاً
ترجمه فَتِیلاً: نخ نازکی که در شکاف هسته ی خرما یا درون هسته ی آن است – چرکی که با مالیدن دست بر بدن به صورت فتیله در آمده (کلمه فتیل صفت مشبهه از ماده “فتل” به معنی پیچیدن است…
-
لغتنامه قرآن
فَجٍّ
ترجمه فَجٍّ : راه گشاد میان دو کوه – جاده وسیع – درّه –
-
لغتنامه قرآن
فِجَاجاً
ترجمه فِجَاجاً : راههای گشاد میان دو کوه – جاده های وسیع – درّه ها (جمع فجّ )
-
لغتنامه قرآن
فُجَّارِ
ترجمه فُجَّارِ : گنهکاران پرده در – کافران هتاک(کلمه تفجیر به معنای آن است که آب آنقدر زیاد شود که سد و مانع جلو خود را بشکند و گناه را هم اگر فجور میگویند ، برای این است که گناهکار…
-
لغتنامه قرآن
فَجْرِ
ترجمه فَجْرِ : سپیده دم (در اصل به معنی باز کردن وشکافتن است اگر صبح را فجر میگویند . برای این است که روشنی پرده ظلمت را پاره کرده به همه جا منتشر میشود .کلمه فجر دو مصداق دارد یکی…
-
لغتنامه قرآن
فَجَرَهُ
ترجمه فَجَرَهُ: گناهکاران (جمع فاجراسم فاعل از کلمه فجر به معنای انفجار و شکاف وسیع برداشتن است ، گناه را هم بدان جهت فجور نامیدند که باعث شکافته شدن و دریده شدن حرمت دیانت و پرده حیا است ، میگوییم…
-
لغتنامه قرآن
فُجِّرَتْ
ترجمه فُجِّرَتْ : شکافته شوند – آبشان آنقدر بالا بیاید که سد و موانع پیش رویش را بشکند (کلمه تفجیر به معنای آن است که آب آنقدر زیاد شود که سد و مانع جلو خود را بشکند لذا عبارت “وَإِذَا…
-
لغتنامه قرآن
فَجَّرْنَا
ترجمه فَجَّرْنَا : شکافتیم
-
لغتنامه قرآن
فَجْوَهٍ
ترجمه فَجْوَهٍ: محل وسیع – ساحت و درگاه