لغات قرآن با حرف زا
-
لغتنامه قرآن
زَعِیمٌ
ترجمه زَعِیمٌ : ضامن – عهده دار (زعیم کسی است که قائم به امری و متصدی انجام آن باشد)
-
لغتنامه قرآن
زَفِیرٌ
ترجمه زَفِیرٌ : نعره دردناک – ناله حسرت بار(در مجمع البیان گفته زفیر ، به معنی ابتدای عرعر خران و شهیق به معنای آخر آن است . و در کشاف گفته : زفیر به معنای کشیدن نفس و شهیق به…
-
لغتنامه قرآن
زَقُّومٍ
ترجمه زَقُّومٍ : نام درختی است در جهنم میوه هایش همچون سرهای شیاطین است و جهنمیان مجبورند که از آن بخورند (زقوم نام درختی است که برگهایی کوچک و تلخ و بدبو دارد و چون برگ آن را بکنند در…
-
لغتنامه قرآن
زَکَّاهَا
ترجمه زَکَّاهَا : آن را پاک کرد
-
لغتنامه قرآن
زَجْراً
ترجمه زَجْراً: باز داشتنی همراه با اجبار(“زجر”یعنی کسی را با تهدید به مذمت و یا کتک ، از کاری و یا راهی منصرف کنی . )
-
لغتنامه قرآن
زَبَدٌ
ترجمه زَبَدٌ : کف جوشان و کثافتی که روی مایع جوشیده مینشیند
-
لغتنامه قرآن
زُبَرَ
ترجمه زُبَرَ : قطعه ها – جمع زبره و زُبره به معنای قطعه است .
-
لغتنامه قرآن
زُبُرِ
ترجمه زُبُرِ : کتابها – جمع زبور و زبور به معنای زبور به معنای کتابی است که مشتمل بر حکمتها و مواعظ باشد
-
لغتنامه قرآن
زَبُورِ
ترجمه زَبُورِ : کتابی که مشتمل بر حکمتها و مواعظ باشد (در قرآن به کتاب حضرت داوود علی نبینا وعلیه السلام اطلاق شده و زبور مشتمل بر پیشگوییها و حمد و تمجید و دعا بوده است )
-
لغتنامه قرآن
زُجَاجَهٍ
ترجمه زُجَاجَهٍ : شیشه
-
لغتنامه قرآن
زَجْرَهٌ
ترجمه زَجْرَهٌ : نهیب – فریاد (“زجر”یعنی کسی را با تهدید به مذمت و یا کتک ، از کاری و یا راهی منصرف کنی اینکه نفخه دوم را زجره خوانده ، از این جهت بوده که انسان با این نهیب…
-
لغتنامه قرآن
زُحْزِحَ
ترجمه زُحْزِحَ : دور شد (زحزح در اصل به معنای این است که چیزی را به عجله و پیدرپی به سوی خود بکشی )
-
لغتنامه قرآن
زَحْفاً
ترجمه زَحْفاً: نزدیک شدن به آرامی و آهسته آهسته
-
لغتنامه قرآن
زُخْرُفَ
ترجمه زُخْرُفَ : زینت – بهجت- طلا (کلمه زخرف به معنای کمال زیبایی هر چیز است و از همین جهت طلا را هم زخرف میگویند )