سعید نسیمی
-
شعر
سعید نسیمی – دلی که سوخت وشد دود
دلیکه سوخت وشد دود وگشت خاکستر خزان لگد زدوشد یاس دیگری پرپر دوباره پیکر پاکی کبود شد از زهر دوباره تیغ عطش پارهپاره کرد جگر سرای سوخته را باز هم عدو سوزاند دوباره تازه شده داغ دود وآتش و در…