لغات قرآن با حرف فا

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فَسَدَتِ

    ترجمه فَسَدَتِ : تباه شد – فاسد شد (در عباراتی نظیر “لَّفَسَدَتِ ﭐلْأَرْضُ “فَسَدَتْ” بوده که به دلیل رسیدن دو ساکن به هم کسره گرفته است)

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فَسَدَتَا

    ترجمه فَسَدَتَا : آن دو تباه شدند – آن دو فاسد شدند

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فَسَقَ

    ترجمه فَسَقَ : نافرمانی کرد – از محدوده اطاعت خارج شد(فسق در اصل به معنای بیرون شدن هسته خرما از پوسته است، لذا “فاسق ” به کسی می گویند که از بندگی پروردگار بیرون رفته است )

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فِسْقٌ

    ترجمه فِسْقٌ : نافرمانی – خروج از محدوده اطاعت (فسق در اصل به معنای بیرون شدن هسته خرما از پوسته است، لذا “فاسق ” به کسی می گویند که از بندگی پروردگار بیرون رفته است )

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فَسَقُواْ

    ترجمه فَسَقُواْ : نافرمانی کردند – از محدوده اطاعت خارج شدند(فسق در اصل به معنای بیرون شدن هسته خرما از پوسته است، لذا “فاسق ” به کسی می گویند که از بندگی پروردگار بیرون رفته است )

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فُسُوقَ

    ترجمه فُسُوقَ: خروج از طاعت و گرایش به معصیت – بیرون رفتن از بندگی – سرپیچی کردن از فرمان پروردگار ( کلمه فسق به معنای بیرون شدن است ، وقتی می‏گویند : فسقت التمره که خرما از پوست خود بیرون…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فَشِلْتُمْ

    ترجمه فَشِلْتُمْ : سستی و ترس نشان دادید (اصل آن فشل : ضعف توأم با ترس)

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فِصَالًا

    ترجمه فِصَالًا: از شیر جدا شدن و شیر ندادن به بچه – فاصله انداختن بین طفل و شیر خوردن

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فِصَالُهُ

    ترجمه فِصَالُهُ : از شیر جدا شدنش شیر ندادن به او- فاصله انداختن بین او و شیر خوردنش

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فَصْلِ

    ترجمه فَصْلِ : جدایی (فصل به معنی تمیز بین دو چیز است ، و اگر روز قیامت را روز فصل خوانده ، بدین دلیل است که آن روز، روز جدا شدن حق از باطل است ، روزی که به حکم…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فَصَلَ بـِ

    ترجمه فَصَلَ بـِ: بیرون برد (عبارت “فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِـﭑلْجُنُودِ ” یعنی طالوت سپاهیانش را (از مقرّشان)بیرون برد)

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فَصَلَتِ

    ترجمه فَصَلَتِ: جدا شد – بیرون رفت (در عبارت “لَمَّا فَصَلَتِ ﭐلْعِیرُ ” یعنی کاروان از مبدأ جداشد یا به راه افتاد. کسره “ت” نیز به دلیل رسیدن دو ساکن به هم می باشد)

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فُصِّلَتْ

    ترجمه فُصِّلَتْ: جزء جزء شده – مفصلاً بیان شده -در نهایت روشنی بیان شد(و مراد از تفصیل آیات قرآن در عباراتی نظیر “کِتَابٌ فُصِّلَتْ ءَایَاتُهُ “این است که اجزای آن از یکدیگر به حدّی جدا و متمایز شده ، و…

  • لغتنامه قرآنبدون تصویر

    فَصَّلْنَا

    ترجمه فَصَّلْنَا : جزء جزء کردیم – مفصل بیان کردیم – در نهایت روشنی بیان کردیم(و مراد از تفصیل آیات قرآن در عباراتی نظیر “کِتَابٌ فُصِّلَتْ ءَایَاتُهُ “این است که اجزای آن از یکدیگر به حدّی جدا و متمایز شده…

دکمه بازگشت به بالا