آیا خداوند همه موجودات از جمله انسان را با هدایت تکوینى هدایت نموده است؟ آیا با وجود هدایت تکوینى به هدایت تشریعى نیاز است؟
هدایت اقسام گوناگونى دارد:
الف: هدایت عامه؛ که از طرف خداوند شامل همه موجودات عاقل و غیر عاقل می شود و داراى دو قسم است:
1. هدایت عامه تکوینى؛ مراد از این قسم آن است که خداوند براى هر چیزى هدفى معین کرده، که به سوى آن متوجه و با تجهیزاتى مجهز است که با آن متناسب است؛ به تناسب هدفى که دارد در ساختمان وجودى خود با قوا و ابزارى مجهز است که مبدأ و منشأ فعالیت هاى ویژه آن نوع است، فعالیت هایى که آن را به هدف خود نزدیک و بالاخره پیروز می کند؛ چنان که خداوند می فرماید: (رَبُّنَا الَّذى اَعطى کُلَّ شَىء خَلقَهُ ثُمَّ هَدى )؛[18] خداى ما کسى است که به هر چیز آفرینش ویژه آن را داد سپس [به سوى منافعش]راهنمایى کرد. مثلا به دانه اى که زیر زمین پنهان است در ساختمان وجودى خود به ابزارى مجهز است؛ هم چنین از بیرون نیز عوامل خارجى مثل آب و نور به او کمک می کنند تا تبدیل به درخت میوه دار و کاملى شود. این هدایت بدون هیچ تفاوتى براى همه اشیا است و همه از آن بهره منداند، و اگر اختلافى هست به حسب اختلاف استعدادها و درجات وجودى آنها است.
از جمله چیزهایى که در انسان وظیفه هدایت تکوینى او را به عهده دارد «عقل» است، که او را به سوى خیر و صلاح هدایت می کند. آیاتى که در قرآن کریم به تعقل، تفکر و تدبر دعوت و تشویق می کند، بهترین دلیل بر وجود این هدایت عامه در افراد انسان می باشد، هر چند بعضى افراد از نور عقل خود بهره نمی برند و با تعطیل گذاشتن تفکر و تدبر، هدایت نمی شوند: (… فَاَلهَمَها فُجورَها وتَقوها )؛[19] … سپس پلید کارى و پرهیزگارى اش را به آن الهام کرد.
2. هدایت عامه تشریعى؛ عبارت است از هدایتى که فقط شامل موجود عاقل مدرِک است و به وسیله عوامل خارج از ذاتش به او افاضه می شود؛ هم چنان که این وظیفه را انبیا، رسل، کتاب آسمانى، اوصیا و جانشینان رسولان و علما به عهده دارند. قرآن کریم در این باره می فرماید: (لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنـتِ واَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتـبَ والمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط)؛[20] ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنهاکتاب [آسمانى]و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند.
ب: هدایت خاصه؛ این نوع هدایت به افرادى اختصاص دارد که از نور هدایت عامه تکوینى و تشریعى بهره برده اند و به این وسیله عنایت خاصه خداوند متعال را دریافت کرده اند و نشانه این هدایت آن است که چنین افرادى در زندگى در راه هاى نجات و رستگارى گام برمی دارند و نسبت به انجام «اعمال صالح» توفیق دارند. خداوند متعال درباره این گروه می فرماید: (والَّذینَ جـهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا …)؛[21]کسانى که در راه ما مجاهده کنند، آنها را به راه هاى خود هدایت می کنیم.[22]
با توجه به هدف آفرینش انسان که آشنایى او به مبدأ و معاد و رسیدن به کمال است و انسان فاقد معرفت یک انسان ناقص می باشد که در حد حیوان توقف نموده است. موجودات دیگر، مانند جهان نبات و حیوان با هدایت تکوینى و در پرتو غرایز، به کمال خود می رسند، ولى انسان با این که با دو قوه نیرومند به نام «فطرت» و غریزه و «عقل» و خرد مجهز است، نمی تواند از طریق این دو ابزار به کمال مطلوب خود برسد و گواه آن تاریخ طولانى بشر است که پیوسته در منجلاب انحراف از توحید و معرفت حق دست و پا زده و هنوز هم متجاوز از یک میلیارد انسان با پرستش بت هاى گوناگون از جماد و حیوان دست به گریبان هستند. روى این اساس لازم است در هر عصر و زمانى که بشر قابلیت پذیرش دعوت هاى الهى را داشته است، پیامبرانى برانگیخته شوند که آنان را با این هدف که کمال انسان در آن نهفته است آشنا سازند و در غیر این صورت هدف آفرینش جامه عمل نپوشیده و انسان به آمال خود نرسیده است.
وانگهى، هر چند انسان از طریق عقل می تواند یک سلسله حقایق را درک کند و بخش مهمی از بایدها و نبایدها که از مستقلات عقلیه و ادراکات ضرورى است؛ مانند خوبى انواع احسان و نیکوکارى، زشتى انواع ظلم و فساد را درک کرد، ولى در همین امور مسلم از سوى شیاطین و وسوسه گران ایجاد شک و تردید می شود، این جاست که انبیا(ع) به یارى انسان ها می آیند و بر این ادراکات عقلى صحه می گذارند و وسوسه ها را خنثى می کنند و به تعبیر دیگر یادآورى مجددى نسبت به این امور دارند.[23]
—————
[18] طه، آیه 51.
[19] شمس، آیه 8.
[20] حدید، آیه 25.
[21] عنکبوت، آیه 69.
[22] ر.ک: جعفر سبحانى، الالهیات، ج 2، ص 387 ـ 395 و قرآن در اسلام، ص 125.
[23] ر.ک: جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 10، ص 26ـ29 و پیام قرآن، ج 7، ص 34ـ36.