لغتنامه قرآن
-
بَعِدَتْ
ترجمه بَعِدَتْ : دور شد
-
بَعُدَتْ
ترجمه بَعُدَتْ: دور بود (بَعُدَتْ عَلَیْهِمُ ﭐلشُّقَّهُ : پیمودن راه طولانی پر مشقت به نظرشان طاقت فرسا آمد)
-
بُعْداً
ترجمه بُعْداً : دوری
-
بَعْدِ
ترجمه بَعْدِ : بعد
-
بَعَثَهُ
ترجمه بَعَثَهُ : اورا برانگیخت – او را بر پا داشت (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)
-
بَعَثْنَاهُمْ
ترجمه بَعَثْنَاهُمْ : آنان را برانگیختیم – آنان را بر پا داشتیم (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)
-
بَعَثْنَاکُم
ترجمه بَعَثْنَاکُم : شما را برانگیختیم – شما را بر پا داشتیم (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)
-
بَعَثْنَا
ترجمه بَعَثْنَا : برانگیختیم – برپا داشتیم (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)
-
بَعَثَنَا
ترجمه بَعَثَنَا: ما را برانگیخت – ما را برپا داشت (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)
-
بَعْثُکُمْ
ترجمه بَعْثُکُمْ : برانگیخته شدنتان – برپا داشتنتان (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)
-
بُعْثِرَتْ
ترجمه بُعْثِرَتْ: زیرو رو شد – باطنش ظاهر شد (مؤنث)
-
بُعْثِرَ
ترجمه بُعْثِرَ : زیرو رو شد -باطنش ظاهر شد
-
بَعْثِ
ترجمه بَعْثِ : برانگیختن- چیزی را به طرفی سوق دادن (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)
-
بَعَثَ
ترجمه بَعَثَ : برانگیخت- چیزی را به طرفی سوق داد (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)