لغتنامه قرآن

  • بدون تصویر

    مَعْصِیَتِ

    ترجمه مَعْصِیَتِ : نافرمانی

  • بدون تصویر

    مُعَطَّلَهٍ

    ترجمه مُعَطَّلَهٍ : تعطیل شده (بئر معطله یعنی چاهی که دیگر کسی از اهل آبادی کنار آن نمی‏آید تا آب بردارد ، چون کسی در آبادی نمانده )

  • بدون تصویر

    مُعَقِّبَ

    ترجمه مُعَقِّبَ: باز دارنده – عقب اندازنده

  • بدون تصویر

    مُعَقِّبَاتٌ

    ترجمه مُعَقِّبَاتٌ : مأموران (در اصل به معنی بازدارنده ها و عقب اندازنده ها ست ولی اصطلاحی است برای مأمورانی که از طرف حاکمی مسئول اجرای حکم حاکمند و از هرچه که در حکم حاکم اخلال کند جلوگیری می کنند…

  • بدون تصویر

    مَعَکَ

    ترجمه مَعَکَ: با تو

  • بدون تصویر

    مَعَکُمْ

    ترجمه مَعَکُمْ: با شما

  • بدون تصویر

    مَعَکُمَا

    ترجمه مَعَکُمَا : با شما دونفر

  • بدون تصویر

    مَعْکُوفاً

    ترجمه مَعْکُوفاً : بازداشت شده (اسم مفعول از مصدر عکوف به معنی اقامت در یکجا و ممنوع شدن از رفتن به این طرف و آن طرف است)

  • بدون تصویر

    مُعَلَّقَهِ

    ترجمه مُعَلَّقَهِ : بلاتکلیف – پا در هوا – معلق

  • بدون تصویر

    مُعَلَّمٌ

    ترجمه مُعَلَّمٌ : یاد داده شده

  • بدون تصویر

    مَعْلُومٌ

    ترجمه مَعْلُومٌ : معلوم – مشخص – دانسته شده

  • بدون تصویر

    مَعْلُومَاتٍ

    ترجمه مَعْلُومَاتٍ: معلومها – دانسته شده ها – مشخصها

  • بدون تصویر

    مُعَمَّرٍ

    ترجمه مُعَمَّرٍ : آن کس که عمرش طولانی شده

  • بدون تصویر

    مَعْمُورِ

    ترجمه مَعْمُورِ : آباد – آباد شده (بعضی گفته‏اند : مراد از بیت معمور کعبه مشرفه است ، چون کعبه اولین خانه‏ای بود که برای عبادت مردم بنا شد ، و همواره از اولین روز بنایش (چهار هزار سال پیش…

دکمه بازگشت به بالا