لغتنامه قرآن

  • بدون تصویر

    مِلَّهَ

    ترجمه مِلَّهَ: دین – کیش – آیین – طریقه‏ای که انتخاب و اتخاذ شده باشد

  • بدون تصویر

    مُلْتَحَداً

    ترجمه مُلْتَحَداً: پناهگاه (اسم مکان و به معنای محلی که شخص مورد آسیب ،خود را به آن محل کنار بکشد ، تا از شری که متوجه او است ایمان بماند)

  • بدون تصویر

    مِلَّتِکُم

    ترجمه مِلَّتِکُم : طریقه‏ی انتخاب و اتخاذ شده شما – آیین شما

  • بدون تصویر

    مِلَّتِنَا

    ترجمه مِلَّتِنَا: طریقه‏ی انتخاب و اتخاذ شده ما – آیین ما

  • بدون تصویر

    مِلَّتِهِمْ

    ترجمه مِلَّتِهِمْ : طریقه‏ی انتخاب و اتخاذ شده آنان – آیین آنان

  • بدون تصویر

    مَلْجَأٍ

    ترجمه مَلْجَأٍ: پناهگاه (کلمه ملجا به معنای آن نقطه‏ای است که آدمی بدان پناهنده و متحصن می‏شود )

  • بدون تصویر

    مِلْحٌ

    ترجمه مِلْحٌ : آبی که طعمش بر گشته باشد

  • بدون تصویر

    مَلْعُونَهَ

    ترجمه مَلْعُونَهَ : لعنت شده (کلمه لعن به معنای دور کردن ملعون از رحمت است )

  • بدون تصویر

    مَلْعُونِینَ

    ترجمه مَلْعُونِینَ : لعنت شدگان (کلمه لعن به معنای دور کردن ملعون از رحمت است )

  • بدون تصویر

    مُلْقُونَ

    ترجمه مُلْقُونَ : افکننده ها – اندازنده ها (عبارت “أَلْقُواْ مَا أَنتُم مُّلْقُونَ ” یعنی هرچه قصد افکندنش را دارید بیفکنید)

  • بدون تصویر

    مُلْقِیَاتِ

    ترجمه مُلْقِیَاتِ : القا کنندگان

  • بدون تصویر

    مُلْقِینَ

    ترجمه مُلْقِینَ : افکننده ها – اندازنده ها

  • بدون تصویر

    مَلِکٌ

    ترجمه مَلِکٌ: شاه – کسی که مقام حکمرانی در نظام جامعه مختص به او است -مالک تدبیر امور مردم و اختیاردار حکومت – پادشاه

  • بدون تصویر

    مُلْکُ

    ترجمه مُلْکُ: حکومت (ملک یعنی اینکه، که انسان در کار خودش و اهلش و مالش استقلال داشته باشد )

دکمه بازگشت به بالا