لغتنامه قرآن

  • بدون تصویر

    وَحْدَهُ

    ترجمه وَحْدَهُ: او یکی است – تنها او

  • بدون تصویر

    وُحُوشُ

    ترجمه وُحُوشُ: حیوانات وحشی (کلمه وحوش جمع وحش است ، و این کلمه به معنای حیوانی است که هرگز با انسانها انس نمی‏گیرد ، مانند درندگان و امثال آن )

  • بدون تصویر

    وَحْیٌ

    ترجمه وَحْیٌ : وحی – القا و فهماندن معنی به شخصی به صورتی که از دیگران پوشیده باشد- الهام (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای به صورت رمز . به همین جهت ازاین کلمه در…

  • بدون تصویر

    وَحِیداً

    ترجمه وَحِیداً: به تنهایی

  • بدون تصویر

    وَحْیِنَا

    ترجمه وَحْیِنَا: وحی کردن ما – وحی ما (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای به صورت رمز .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی…

  • بدون تصویر

    وَحْیُهُ

    ترجمه وَحْیُهُ : وحی آن (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای به صورت رمز .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای…

  • بدون تصویر

    وَتْرِ

    ترجمه وَتْرِ: تک – فرد – چیزی که غیر خودش به آن ضمیمه نشده

  • بدون تصویر

    وَتِینَ

    ترجمه وَتِینَ: رگی است که به جگر ، خون وارد می‏کند ، و اگر قطع شود صاحبش می‏میرد . – رگ قلب

  • بدون تصویر

    وَثَاقَ

    ترجمه وَثَاقَ : وسیله ی بستن (مراد از شد وثاق در عبارت “حَتَّیٰ إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّواْ ﭐلْوَثَاقَ “اسیر گرفتن و محکم بستن آنان است )

  • بدون تصویر

    وَثَاقَهُ

    ترجمه وَثَاقَهُ: به بند کشیدن او (وَثاق به وسیله‏هایی که با آنها چیزی را می‏بندند می گویند)

  • بدون تصویر

    وُثْقَیٰ

    ترجمه وُثْقَیٰ: محکم ترین – با اعتماد ترین

  • بدون تصویر

    وَجَبَتْ

    ترجمه وَجَبَتْ: سقوط کرد (کلمه وجوب به معنای سقوط است . وقتی می‏گویند وجبت الشمس معنایش این است که آفتاب غروب کرد و منظور از وجوبِ جنوب(پهلوها) قربانی در عبارت “فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا” این است که با پهلو به زمین…

  • بدون تصویر

    وُجِدَ

    ترجمه وُجِدَ: یافته شده

  • بدون تصویر

    وَجَدَ

    ترجمه وَجَدَ : یافت

دکمه بازگشت به بالا