لغتنامه قرآن
-
فُجَّارِ
ترجمه فُجَّارِ : گنهکاران پرده در – کافران هتاک(کلمه تفجیر به معنای آن است که آب آنقدر زیاد شود که سد و مانع جلو خود را بشکند و گناه را هم اگر فجور میگویند ، برای این است که گناهکار…
-
فَجْرِ
ترجمه فَجْرِ : سپیده دم (در اصل به معنی باز کردن وشکافتن است اگر صبح را فجر میگویند . برای این است که روشنی پرده ظلمت را پاره کرده به همه جا منتشر میشود .کلمه فجر دو مصداق دارد یکی…
-
فَجَرَهُ
ترجمه فَجَرَهُ: گناهکاران (جمع فاجراسم فاعل از کلمه فجر به معنای انفجار و شکاف وسیع برداشتن است ، گناه را هم بدان جهت فجور نامیدند که باعث شکافته شدن و دریده شدن حرمت دیانت و پرده حیا است ، میگوییم…
-
فُجِّرَتْ
ترجمه فُجِّرَتْ : شکافته شوند – آبشان آنقدر بالا بیاید که سد و موانع پیش رویش را بشکند (کلمه تفجیر به معنای آن است که آب آنقدر زیاد شود که سد و مانع جلو خود را بشکند لذا عبارت “وَإِذَا…
-
فَجَّرْنَا
ترجمه فَجَّرْنَا : شکافتیم
-
فَجْوَهٍ
ترجمه فَجْوَهٍ: محل وسیع – ساحت و درگاه
-
فُجُورَهَا
ترجمه فُجُورَهَا: گناهکاریش (از کلمه فجر به معنای انفجار و شکاف وسیع برداشتن است ، گناه را هم بدان جهت فجور نامیدند که باعث شکافته شدن و دریده شدن حرمت دیانت و پرده حیا است ، میگوییم : فلانی مرتکب…
-
فَتَّاحُ
ترجمه فَتَّاحُ : حلال مشکلات- بسیار گشاینده ها- بسیارباز کننده ها(فتّاح صیغه مبالغه از فتح به معنای برداشتن قفل و حل اشکال است)
-
فَتَاهُ
ترجمه فَتَاهُ : خدمتگزارش – غلام جوانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاه به معنای کنیز جوان است )
-
فَتَاهَا
ترجمه فَتَاهَا : خدمتگزارش – غلام جوانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاه به معنای کنیز جوان است )
-
فَتَحَ
ترجمه فَتَحَ : پرده برداشت – حل نمود- گشود- باز کرد( از فتح به معنای برداشتن قفل و حل اشکال است)
-
فَتْحِ
ترجمه فَتْحِ : برداشتن قفل و حل اشکال – پیروزی
-
فُتِحَتِ
ترجمه فُتِحَتِ : باز شد (در اصل “فُتِحَتْ” بوده که به دلیل رسیدن ساکن به تشدید در عبارت “فُتِحَتِ ﭐلسَّمَاءُ ” حرف “ت” حرکت گرفته است )
-
فُتِحَتْ
ترجمه فُتِحَتْ : بازشد