لغتنامه قرآن
-
فَعَلَهُ
ترجمه فَعَلَهُ : آن را انجام داد
-
فَقْرَ
ترجمه فَقْرَ : فقر – تهیدستی -محتاج -نیازمند
-
فُقَرَاءِ
ترجمه فُقَرَاءِ : فقیران – تهیدستان- نیازمندان – محتاجان
-
فَقَعُواْ
ترجمه فَقَعُواْ: پس بیفتید – پس فرود آیید – پس به رو به زمین بیفتید (در اصل “فوقعوا”:(پس وقوع یابید) بوده که برای سهولت تلفظ به این شکل درآمده است و “وقوع”عبارت است از حدوث و پدید آمدن،اتفاق افتادن، قرار…
-
فَقِیرٌ
ترجمه فَقِیرٌ : فقیر – تهیدست- نیازمند – محتاج
-
فَکُّ
ترجمه فَکُّ : آزاد کردن – باز کردن
-
فَکَّرَ
ترجمه فَکَّرَ: فکر کرد – اندیشید
-
فَکِهِینَ
ترجمه فَکِهِینَ : خوشحالان و شادمانان – مغروران از شادی و خوشی – آنان که باهم می گویند ومی خندند (جمع “فکه” به معنای غرور از خوشحالی است ، و معنای عبارت”وَإِذَا ﭐنقَلَبُواْ إِلَیٰ أَهْلِهِمُ ﭐنقَلَبُواْ فَکِهِینَ ” این است…
-
فُلَاناً
ترجمه فُلَاناً : فلانی
-
فَلَقِ
ترجمه فَلَقِ : سپیده دم (کلمه فلق – به فتحه اول و سکون دوم – به معنای شکافتن و جدا کردن است ، و این کلمه در صورتی که با دو فتحه باشد صفت مشبههای به معنای مفعول خواهد بود…
-
فَلَکٍ
ترجمه فَلَکٍ: فلک -مدارات فضایی که هر یک از اجرام آسمانی در یکی از آن مدارها سیر میکنند (عبارت “کل فی فلک یسبحون ” یعنی هر یک از خورشید و ماه و نجوم و کواکب دیگر در مسیر خاص به…
-
فُلْکِ
ترجمه فُلْکِ : کشتی – کشتی ها (هم یک کشتی را فلک میگویند و هم جمع کشتیها را. جمع فلکه )
-
فَوَاحِشَ
ترجمه فَوَاحِشَ : کارهای زشت – زناها – گناهان کبیره (جمع”فاحشه” به معنای هر عملی است که متضمن فحش یعنی زشتی باشد ، ولی بیشتر در زنا استعمال میشود دراینصورت مراد از ظلم ، سایر گناهان کبیره و صغیره است…
-
فَضَّلْتُکُمْ
ترجمه فَضَّلْتُکُمْ : شما را فضیلت دادم -شما را برتری بخشیدم – شما را فزونی دادم