لغتنامه قرآن

کَرَّمْتَ

ترجمه کَرَّمْتَ : برتری دادی – تکریم کردی(معنای تکریم با تفضیل متفاوت است، چون تکریم معنائی است نفسی و در تکریم کاری به غیر نیست ، بلکه تنها شخص مورد تکریم مورد نظر است که دارای شرافتی و کرامتی بشود…
کَرَّمْنَا

ترجمه کَرَّمْنَا : برتری دادیم – تکریم کردیم(معنای تکریم با تفضیل متفاوت است، چون تکریم معنائی است نفسی و در تکریم کاری به غیر نیست ، بلکه تنها شخص مورد تکریم مورد نظر است که دارای شرافتی و کرامتی بشود…
کَرَّهَ

ترجمه کَرَّهَ: مکروه کرد – مورد تنفر قرار داد (معنای مکروه کردن کفر و فسوق و عصیان در عبارت “کَرَّهَ إِلَیْکُمُ ﭐلْکُفْرَ وَﭐلْفُسُوقَ وَﭐلْعِصْیَانَ”این است که دلهای شما را طوری کرده که خود به خود از کفر و توابع آن…
کَرِهَ

ترجمه کَرِهَ : خوشش نیامد – خوش نداشت – کراهت داشت (کلمه کره – به فتحه کاف – به معنای مشقتی است که از خارج و به اکراه و اجبار دیگران بر آدمی تحمیل شود ، ولی کلمه کره –…
کَرْهاً

ترجمه کَرْهاً : از روی اکراه – ناخواسته (کلمه کره – به فتحه کاف – به معنای مشقتی است که از خارج و به اکراه و اجبار دیگران بر آدمی تحمیل شود ، ولی کلمه کره – به ضمه کاف…
کُرْهاً

ترجمه کُرْهاً : با تحمل رنج وزحمت (کلمه کره – به فتحه کاف – به معنای مشقتی است که از خارج و به اکراه و اجبار دیگران بر آدمی تحمیل شود ، ولی کلمه کره – به ضمه کاف –…
کَرِهْتُمُوهُ

ترجمه کَرِهْتُمُوهُ : از آن خوشتان نیامد -آن را خوش نداشتید – از ان کراهت داشتید (کلمه کره – به فتحه کاف – به معنای مشقتی است که از خارج و به اکراه و اجبار دیگران بر آدمی تحمیل شود…
کَرِهْتُمُوهُنَّ

ترجمه کَرِهْتُمُوهُنَّ: از آن زنان خوشتان نیامد -آن زنان را خوش نداشتید – از آن زنان کراهت داشتید (کلمه کره – به فتحه کاف – به معنای مشقتی است که از خارج و به اکراه و اجبار دیگران بر آدمی…
کَرِهُواْ

ترجمه کَرِهُواْ : خوششان نیامد – خوش نداشتند – کراهت داشتند (کلمه کره – به فتحه کاف – به معنای مشقتی است که از خارج و به اکراه و اجبار دیگران بر آدمی تحمیل شود ، ولی کلمه کره –…
کَرِیمٌ

ترجمه کَرِیمٌ : بسیارگرامی – بسیار ارجمند و ارزشمند – بسیار صاحب کرم و بزرگوار(معنای تکریم با تفضیل متفاوت است، چون تکریم معنائی است نفسی و در تکریم کاری به غیر نیست ، بلکه تنها شخص مورد تکریم مورد نظر…
کَرِیماً

ترجمه کَرِیماً : بزرگوارانه – با کرامت
کَسَادَهَا

ترجمه کَسَادَهَا : کسادش – بی رونقیش
کُسَالَیٰ

ترجمه کُسَالَیٰ : با کسالتها و سستها
کَسَبَ

ترجمه کَسَبَ : کسب کرد – به دست آورد (کلمه کسب به معنای جلب منفعت به وسیله سعی و عمل است ، با صنعت و یا حرفه و یا زراعت و امثال آن ، و این کلمه در اصل به…