لغتنامه قرآن
-
مُسْلِماً
ترجمه مُسْلِماً : تسلیم کننده (مسلم کسی است که امرش را تسلیم خدا کرده(کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع اوست)
-
مُسْلِمَاتِ
ترجمه مُسْلِمَاتِ : زنان مسلمان(مسلم کسی است که امرش را تسلیم خدا کرده(کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع اوست)
-
مُسْلِمَهً
ترجمه مُسْلِمَهً: تسلیم کننده (مسلم کسی است که امرش را تسلیم خدا کرده(کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع اوست)
-
مُسَلَّمَهٌ
ترجمه مُسَلَّمَهٌ : تسلیم شده – پرداخت شده
-
مُسْلِمُونَ
ترجمه مُسْلِمُونَ: تسلیم کنندگان (مسلمون کسانیند که امر را تسلیم خدا کردند(کار خود را به خدا واگذار کرده اند ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع او هستند)
-
مُسْلِمِینَ
ترجمه مُسْلِمِینَ : تسلیم کنندگان – مسلمین(مسلمین کسانیند که امر را تسلیم خدا کردند(کار خود را به خدا واگذار کرده اند ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطیع او هستند)
-
مُسْمَعٍ
ترجمه مُسْمَعٍ: شنوایی داده شده (“اسمع غیر مسمع “یعنی بشنو که (خدا) شنوائیت ندهد )
-
مُسْمِعٍ
ترجمه مُسْمِعٍ : آن کس که به گوش دیگری حرفی را برساند
-
مُسَمًّی
ترجمه مُسَمًّی : مشخص و قطعی شده – نام گذاری شده – نشان دار شده (از “اسم ” گرفته شده و”اسم”بر لفظ دلالت کننده بر چیزی یا اوصاف آن چیز که نشانه ای برای آن شده اند،می گویند .اصل این…
-
مَسَّنَا
ترجمه مَسَّنَا: به ما رسید – با ما تماس پیدا کرد (کلمه مس که در لغت به معنای تماس گرفتن دو چیز با یکدیگر است)
-
مُسَنَّدَهٌ
ترجمه مُسَنَّدَهٌ: تکیه داده شده (اسم مفعول از مصدر تسنید ، به معنای آن که چیزی را طوری نصب کنی که بر چیز دیگری نظیر دیوار و مثل آن تکیه داشته باشد . )
-
مَسْنُونٍ
ترجمه مَسْنُونٍ : تغییر یافته – متعفن – گندیده
-
مَسْجِدِ ﭐلْأَقْصَى
ترجمه مَسْجِدِ ﭐلْأَقْصَى: نام مسجدی در شهر بیت المقدس یا قدس که قبله اول مسلمانان بوده و از احترامی هم تراز با مسجدالحرام برخوردار است(علت اینکه خدای تعالی در آیه اول سوره مبارکه إسرا، مسجد بیت المقدس را مسجد الاقصی…
-
مَسْجِدِ ﭐلْحَرَامِ
ترجمه مَسْجِدِ ﭐلْحَرَامِ : نام مسجد پیرامون کعبه