لغتنامه قرآن
-
مُفْتَرًی
ترجمه مُفْتَرًی : افتراء بسته شده – به دروغ نسبت داده شده (افتراء : کاری را به غیر کننده اش نسبت دادن)
-
مُفْتَرَیَاتٍ
ترجمه مُفْتَرَیَاتٍ : افتراء بسته شده ها – به دروغ نسبت داده شده ها (افتراء : کاری را به غیر کننده اش نسبت دادن)
-
مُفْتَرِینَ
ترجمه مُفْتَرِینَ : افتراء زنندگان – به دروغ نسبت دهندگان (افتراء : کاری را به غیر کننده اش نسبت دادن)
-
مَفْتُونُ
ترجمه مَفْتُونُ : در بلا و هلاکت افتاده (در عبارت “بِأَییِّکُمُ ﭐلْمَفْتُونُ ” منظور از بلا و هلاکت جنون و دیوانگی است و معنی آیه می شود :”که کدام یک از شما دچار جنون اند.کلمه فتن در اصل به معنای…
-
مَفَرُّ
ترجمه مَفَرُّ : گریزگاه – محل فرار
-
مُفْرَطُونَ
ترجمه مُفْرَطُونَ : پیشگامان ( فرط و یا افرط در اصل معنایش تقدم و جلو آمدن است و افراط به معنای اسراف و زیادهروی در آمدن است همچنانکه تفریط کوتاهی در آن است و فـَرَط آن کسی است که پیشاپیش…
-
مَفْرُوضاً
ترجمه مَفْرُوضاً : مقرر شده – تعیین شده (کلمه فرض به معنای قطع هر چیز محکم و جدا کردن بعضی از آن ، از بعضی دیگر است و به همین جهت در معنای وجوب استعمال میشود ، برای اینکه انجام…
-
مُفْسِدَ
ترجمه مُفْسِدَ: فسادگر- تباه کننده
-
مَعِیشَهً
ترجمه مَعِیشَهً : آذوقه و هر چیزی است که با آن زندگی میکنند- زندگی (کلمه معیشت از مشتقات عیش است وکلمه عیش تنها در حیات جانداران استعمال میشود ، و این کلمه اخص از کلمه حیات است چون حیات هم…
-
مَعِیشَتَهَا
ترجمه مَعِیشَتَهَا : زندگیش (معیشت :آذوقه و هر چیزی است که با آن زندگی میکنند.کلمه معیشت از مشتقات عیش است وکلمه عیش تنها در حیات جانداران استعمال میشود ، و این کلمه اخص از کلمه حیات است چون حیات هم…
-
مَعِیشَتَهُمْ
ترجمه مَعِیشَتَهُمْ: زندگیشان (معیشت :آذوقه و هر چیزی است که با آن زندگی میکنند.کلمه معیشت از مشتقات عیش است وکلمه عیش تنها در حیات جانداران استعمال میشود ، و این کلمه اخص از کلمه حیات است چون حیات هم در…
-
مَعِینٍ
ترجمه مَعِینٍ: آب جاری بر روی زمین (در عبارت”وَءَاوَیْنَاهُمَا إِلَیٰ رَبْوَهٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِینٍ:هر دو را به سرزمینی بلند که جایی هموار و چشمه سار بود منزل دادیم “)-زلال (کلمه معین در نوشیدنیها به معنای آن نوشیدنی است که از…
-
مَغَارَاتٍ
ترجمه مَغَارَاتٍ : غارها – نهانگاهها
-
مَغَارِبِ
ترجمه مَغَارِبِ : مغربها – محلهای غروب (چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود از طرفی با همین فرض می…