لغتنامه قرآن
-
مُوَاقِعُوهَا
ترجمه مُوَاقِعُوهَا: واقع شوندگان در آن
-
مَوَاقِیتُ
ترجمه مَوَاقِیتُ : وعده گاهها یشان (جمع میقات و میقات به معنی وقت معین شده برای عمل است و این کلمه بر مکان معین برای عمل نیز اطلاق میشود )
-
مُنِعَ
ترجمه مُنِعَ : منع شد – باز داشته شد
-
مَنَعَهُمْ
ترجمه مَنَعَهُمْ : منعشان کرد – بازشان داشت
-
مُنفَطِرٌ بـِ
ترجمه مُنفَطِرٌ بـِ: شکافته شده با(معنی اصلی کلمه فطر چاک زدن چیزی است از طرف درازای آن )
-
مُنفِقِینَ
ترجمه مُنفِقِینَ : انفاق کنندگان (کلمه انفاق به معنای بذل مال و صرف آن در رفع حوایج خویشتن و یا دیگران است )
-
مُنفَکِّینَ
ترجمه مُنفَکِّینَ : جدا شده ها (کلمه منفکین از ماده انفکاک است ، که به معنای جدایی دو چیز است که به شدت به هم متصل بودهاند ، و عبارت “لَمْ یَکُنِ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ ﭐلْکِتَابِ وَﭐلْمُشْرِکِینَ مُنفَکِّینَ حَتَّیٰ…
-
مَنفُوشِ
ترجمه مَنفُوشِ: زده شده (کلمه منفوش از مصدر نفش است ، که به معنای شیت کردن پشم است یا با دست و یا با کمانچه حلاجی ، و یا با چیز دیگر)
-
مُنقَعِرٍ
ترجمه مُنقَعِرٍ : از ریشه کنده شده
-
مُنقَلَباً
ترجمه مُنقَلَباً: محل بازگشتن – بازگشتن (کلمه منقلب اسم مکان و یا مصدر میمی از انقلاب است)
-
مُنقَلِبُونَ
ترجمه مُنقَلِبُونَ : بازگردنده ها
-
مَنقُوصٍ
ترجمه مَنقُوصٍ : ناقص شده
-
مِنکَ
ترجمه مِنکَ : از تو
-
مُنکَرَ
ترجمه مُنکَرَ : کار زشت – انکار و کراهت (کلمه منکر در عبارت “تَعْرِفُ فِی وُجُوهِ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ ﭐلْمُنکَرَ “مصدر میمی به معنای انکار است و مراد از شناختن انکار در روی کفار شناختن اثر انکار و کراهت است .…