لغتنامه قرآن

  • بدون تصویر

    وَدُودٌ

    ترجمه وَدُودٌ : دوستدار(ود نوع خاصی از حب است و آن حبی است که آثار و پی‏آمدهایی آشکار دارد )

  • بدون تصویر

    وَرَاءِ

    ترجمه وَرَاءِ: پشتِ – آن سوی – دنبال (کلمه ی “وراء” هم به معنی دنبال و هم معنی احاطه می دهد. عبارت “وَﭐللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِیطٌ ” یعنی خداوند از همه سو بر آنان احاطه دارد )

  • بدون تصویر

    وَرَائِکُمْ

    ترجمه وَرَائِکُمْ : دنبالتان – دور تا دورتان – پشتتان (کلمه ی وراء هم به معنی دنبال و هم معنی احاطه می دهد. عبارت “وَﭐللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِیطٌ ” یعنی خداوند از همه سو بر آنان احاطه دارد )

  • بدون تصویر

    وَرَائِهِ

    ترجمه وَرَائِهِ : دنبالش – دور تا دورش – پشتش (کلمه ی وراء هم به معنی دنبال و هم معنی احاطه می دهد. عبارت “وَﭐللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِیطٌ ” یعنی خداوند از همه سو بر آنان احاطه دارد )

  • بدون تصویر

    وَرَائِهِم

    ترجمه وَرَائِهِم : دنبالشان – دور تا دورشان – پشتشان (کلمه ی وراء هم به معنی دنبال و هم معنی احاطه می دهد. عبارت “وَﭐللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِیطٌ ” یعنی خداوند از همه سو بر آنان احاطه دارد )

  • بدون تصویر

    وَرِثَ

    ترجمه وَرِثَ: به میراث برد – ارث برد(ارث تملک مال و یا هر چیز قابل انتفاعی است از کسی که قبلا او مالک بوده و با زوال او ، ملک او به دیگری منتقل شده . در معنی عبارت “أُوْلَـٰئِکَ…

  • بدون تصویر

    وَرَثَهِ

    ترجمه وَرَثَهِ: وارثان(ارث تملک مال و یا هر چیز قابل انتفاعی است از کسی که قبلا او مالک بوده و با زوال او ، ملک او به دیگری منتقل شده . در معنی عبارت “أُوْلَـٰئِکَ هُمُ ﭐلْوَارِثُونَ ﭐلَّذِینَ یَرِثُونَ ﭐلْفِرْدَوْسَ…

  • بدون تصویر

    وَرِثُواْ

    ترجمه وَرِثُواْ : به میراث بردند – ارث بردند(ارث تملک مال و یا هر چیز قابل انتفاعی است از کسی که قبلا او مالک بوده و با زوال او ، ملک او به دیگری منتقل شده . در معنی عبارت…

  • بدون تصویر

    وَرِثَهُ

    ترجمه وَرِثَهُ : از او ارث برد(ارث تملک مال و یا هر چیز قابل انتفاعی است از کسی که قبلا او مالک بوده و با زوال او ، ملک او به دیگری منتقل شده . در معنی عبارت “أُوْلَـٰئِکَ هُمُ…

  • بدون تصویر

    وِرْدُ

    ترجمه وِرْدُ: آبی که انسان و حیوان پس از تلاش و چرخیدنش به دنبال آن به گلویش می‏ریزد – آبی که انسان و حیوانات تشنه به لب آن می‏آیند و از آن می‏نوشند ( کلمه وَرَد در اصل لغت به…

  • بدون تصویر

    وَرَدَ

    ترجمه وَرَدَ: به لب آب رفت ( کلمه وَرَد در اصل لغت به معنای قصد رفتن بسوی آب است و به تدریج در چیزهای دیگر استعمال شده ، مثلا گفته‏اند : وردت الماء – به لب آب رفتم مصدر آن…

  • بدون تصویر

    وِرْداً

    ترجمه وِرْداً : به صورت آمدن تشنگان بر لب آب ( کلمه وَرَد در اصل لغت به معنای قصد رفتن بسوی آب است و به تدریج در چیزهای دیگر استعمال شده ، مثلا گفته‏اند : وردت الماء – به لب…

  • بدون تصویر

    وَرْدَهً

    ترجمه وَرْدَهً : یک شاخه گل سرخ

  • بدون تصویر

    وَرَقِ

    ترجمه وَرَقِ : برگ

دکمه بازگشت به بالا