لغتنامه قرآن

  • بدون تصویر

    وَفْداً

    ترجمه وَفْداً: شرفیاب شدنی نگفتنی (وفد به معنای قومی است که به منظور زیارت و دیدار کسی و یا گرفتن حاجتی و امثال آنها بر او وارد شوند ، و این قوم وقتی به نام وفد نامیده می‏شوند که سواره…

  • بدون تصویر

    وَفَّیٰ

    ترجمه وَفَّیٰ : به طور کامل وفا کرد

  • بدون تصویر

    وُفِّیَتْ

    ترجمه وُفِّیَتْ: تمام و کامل داده شد (ازمصدر توفیه به معنای رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندنی بطور کامل)

  • بدون تصویر

    وَقَاراً

    ترجمه وَقَاراً: عظمت

  • بدون تصویر

    وَقَانَا

    ترجمه وَقَانَا : ما را حفظ کرد – ما را نگه داشت

  • بدون تصویر

    وَقَاهُ

    ترجمه وَقَاهُ : او را حفظ کرد – او را نگه داشت

  • بدون تصویر

    وَقَاهُمُ

    ترجمه وَقَاهُمُ : آنان را حفظ کرد – آنان را نگه داشت (حرف میم به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است)

  • بدون تصویر

    وَقَاهُمْ

    ترجمه وَقَاهُمْ : آنان را حفظ کرد – آنان را نگه داشت

  • بدون تصویر

    وَقَبَ

    ترجمه وَقَبَ : داخل شد

  • بدون تصویر

    وَقْتِ

    ترجمه وَقْتِ: وقت – زمان

  • بدون تصویر

    وَقْتِهَا

    ترجمه وَقْتِهَا : وقتش – زمانش

  • بدون تصویر

    وَقْرٌ

    ترجمه وَقْرٌ: سنگینی گوش (کلمه وقر به معنای بار سنگین است ، و در عبارت “َکَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْراً “(:گویا در دو گوشش وقر است) این است که گویا چیزی به گوشهایش بسته که از شنیدن جلوگیری می‏کند . بعضی…

  • بدون تصویر

    وِقْراً

    ترجمه وِقْراً : بارسنگین (کلمه وِقر به معنای سنگینی بار در پشت و یا شکم است)

  • بدون تصویر

    وَقَعَ

    ترجمه وَقَعَ : واقع شد – به وقوع پیوست – فرا رسید (ترکیب “وقع علی” معنی “لازم شد” می دهد .عبارت “فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلی ﭐللَّهِ “یعنی پاداش دادن به او بر خدا لازم شد(البته لزومش از این جهت است…

دکمه بازگشت به بالا