داستان
-
داستان – اهل معروف از منظر امام حسن عسکری
ابوهاشم جعفری که از نواده های حضرت جعفر طیار (ع) و از اصحاب مخصوص حضرت امام حسن عسکری و قبل از ایشان نیز از خواص اصحاب پدر بزرگوار ایشان بود، روایت نموده است که روزی در مجلس آن حضرت بود…
-
داستان – سپاسگزاری امام حسن عسکری از خدا
از کافور خادم نقل شده که: «گفت: یونس نقاش، همواره حضور سرورمان امام عسکری علیه السلام می رسید و به خدمتگزاری وی می پرداخت. روزی ترسان و وحشت زده بر آن حضرت وارد شد و عرض کرد: مولای من، خانوادهام…
-
داستان – احترام به سادات در کلام امام حسن عسکری
یکی از نوادگان امام صادق علیه السلام به نام «حسین بن ساکن» در قم مبتلا به شراب خواری بود. روزی برای حاجتی نزد احمد بن اسحاق، وکیل اوقاف در شهر قم، رفت، ولی احمد او را راه نداد و با…
-
داستان – پاسخ امام حسن عسکری به شبهات اسحاق کندی
ابن شهرآشوب، این محدث و تاریخ نگار می نویسد: «اسحاق کندی» فیلسوف اسلام و عراق کتابی به نام «تناقضهای قرآن»! به نگارش آورد وی مدتی در منزل نشست، گوشه نشینی اختیار کرد و خود را به نوشتن آن مشغول داشت.…
-
داستان – سفره امام حسن عسکری
یکی از اصحاب به نام جعفر بن محمد حکایت کند: روزی به همراه علی بن عبیدالله خدمت حضرت ابومحمد، امام حسن عسکری علیه السلام رسیدیم، چند نفر دیگر هم در حضور حضرت بودند و در جلوی امام علیه السلام درخت…
-
داستان – شیعه از منظر امام حسن عسکری
در کتاب تفسیر منسوب به امام حسن عسکری امام عسکری علیهالسلام و نیز در کتاب مرحوم قطب الدین راوندی – به نقل از دو نفر از راویان حدیث به نام یوسف بن محمد و علی بن سیار – آمده است:…
-
داستان – خبرچین زندان امام حسن عسکری
مرحوم راوندی، طبرسی و برخی دیگر از بزرگان به نقل از ابوهاشم جعفری حکایت کنند: در زمان حکومت متوکل عباسی، توسط مأمورین حکومتی دست گیر و به همراه عده ای دیگر از شیعیان زندانی شدم. پس از گذشت مدتی حضرت…
-
داستان – هدیه امام حسن عسکری و شفای بدخوابی
کی از اصحاب حضرت ابومحمد، امام حسن عسکری علیهالسلام به نام احمد، فرزند اسحاق حکایت کند: روزی در محضر شریف آن حضرت وارد شدم و خواهش کردم تا مطلبی را به عنوان نمونهی خط برایم بنویسد. امام علیهالسلام تقاضای مرا…
-
شفا گرفتن بال فطرس توسط امام حسین
روزی محمّد بن سنان،[2] به محضر مبارک امام رضا(ع) مشرّف شد و به حضرت عرض کرد: مدّتی است نور چشمانم از بین رفته و نمیتوانم اطراف خود را به خوبی ببینم، به پزشک هم مراجعه کردم، امّا فایدهای نداشت. امام…
-
داستان – رضا شاه و نماز اول وقت
بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک و کراوات زده ای هم آنجا حضور داشت. چند دقیقه بعد از ورود ما اذان مغرب گفتند. آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و…
-
داستان – دو برادر از لشکر سفیانى
مسافر مکه بهسرعت در حرکت بود، با قیافهای عجیب، لباسهایی خاکی و پارهپاره. دلش آشوب بود. خدا را شکر میکرد که همراه کسانی نیست که با آنها تا مدینه آمده بود. سپاه بزرگ سفیانی اگر نابود نمیشد، حتماً حالا برای…
-
داستان: انکار ثواب گریه بر امام حسین
داستانی در مورد انکار ثواب گریه بر امام حسین علیه السلام مرحوم علامه بزرگوار و عالم جلیل القدر شیعه محدث اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام زنده کننده اسلام مرحوم علامه مجلسى رضوان اللّه تعالى علیه از بعضى از اهل…
-
بخشش قاتل عموی پیامبر (ص)
ماجرای بخشش قاتل عموی پیامبر (ص) عفو «وحشی» غلام «جبیر بن مُطعَم» وحشی غول پیکر یکی از سران شرک به نام مُطعَم بود و عموی جبیر به نام طعیمه در جنگ بدر به دست حمزه سیدالشهدا (ع) کشته شده بود.…