لغتنامه قرآن

  • بدون تصویر

    بِکْرٌ

    ترجمه بِکْرٌ : سالم و دست نخورده

  • بدون تصویر

    بَکَّهَ

    ترجمه بَکَّهَ : مکه – زمین مکه – مسجدالحرام – محل طواف در مسجد الحرام (مراد از کلمه بکه زمین مکه است ، و اگر آن را بکه خوانده ، برای این است که مردم در این سرزمین ازدحام می‏کنند…

  • بدون تصویر

    بِکَ

    ترجمه بِکَ : به تو

  • بدون تصویر

    بَقِیَّهُ

    ترجمه بَقِیَّهُ : باقیمانده – یادگار(منظور از عبارت “أُوْلُواْ بَقِیَّهٍ “صاحبان خرد یا مصلحان دلسوز می باشد)

  • بدون تصویر

    بَقِیَ

    ترجمه بَقِیَ : باقی ماند

  • بدون تصویر

    بَقْلِهَا

    ترجمه بَقْلِهَا : سبزیجاتش

  • بدون تصویر

    بُقْعَهِ

    ترجمه بُقْعَهِ : محلی از زمین

  • بدون تصویر

    بَقَرَهٌ

    ترجمه بَقَرَهٌ : گاو ماده

  • بدون تصویر

    بَقَرَاتٍ

    ترجمه بَقَرَاتٍ : گاوهای ماده

  • بدون تصویر

    بَقَرَ

    ترجمه بَقَرَ : گاو

  • بدون تصویر

    بَغْیِهِمْ

    ترجمه بَغْیِهِمْ: ستمگری آنها (بغی : طلب کردن حق دیگران از راه تعدی بر آنان)

  • بدون تصویر

    بَغْیُکُمْ

    ترجمه بَغْیُکُمْ : ستمگری شما (بغی : طلب کردن حق دیگران از راه تعدی بر آنان)

  • بدون تصویر

    بَغِیّاً

    ترجمه بَغِیّاً : بدکار-زناکار (بغی : طلب کردن حق دیگران از راه تعدی بر آنان)

  • بدون تصویر

    بَغْیَ

    ترجمه بَغْیَ : ستم -طلب کردن حق دیگران از راه تعدی بر آنان

دکمه بازگشت به بالا