لغتنامه قرآن

  • بدون تصویر

    فَرِحُونَ

    ترجمه فَرِحُونَ: همیشه شادمانها (صفت مشبهه از فرح وچون لازمه شادمانی همیشگی در دنیا ،بی فکری و سبک مغزی است به معنی خوشگذران ، مست و مغرورو کسی که دچارغفلت و سبک مغزی در اثر سوء استفاده از نعمتهای الهی…

  • بدون تصویر

    فِتْنَتَهُ

    ترجمه فِتْنَتَهُ : عذابش(کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و یا سوزاندنش…

  • بدون تصویر

    فِتْنَتُهُمْ

    ترجمه فِتْنَتُهُمْ : بهانه و عذرشان برای رهایی از عذابشان(البته عبارت بهانه و عذرشان برای رهایی جزء کلمه نیست و به واسطه جمله ای که در آن به کار رفته دریافت می شود .کلمه فتن در اصل به معنای این…

  • بدون تصویر

    فَتَنُواْ

    ترجمه فَتَنُواْ : عذاب کردند – شکنجه و آزار رساندند(کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر…

  • بدون تصویر

    فُتِنُواْ

    ترجمه فُتِنُواْ : مورد شکنجه وآزار قرار گرفتند (کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز…

  • بدون تصویر

    فُتُوناً

    ترجمه فُتُوناً : آزمودنی نگفتنی (کلمه فتن در اصل به معنای این عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبی و بدیش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چیز در آتش و…

  • بدون تصویر

    فَتًی

    ترجمه فَتًی : جوان – غلام جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاه به معنای کنیز جوان است)

  • بدون تصویر

    فَتَیَاتِکُم

    ترجمه فَتَیَاتِکُم : کنیزان جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاه به معنای کنیز جوان است)

  • بدون تصویر

    فَتَیَانِ

    ترجمه فَتَیَانِ: دو غلام – دو غلام جوان (فتی به معنای غلام جوان و فتاه به معنای کنیز جوان است)

  • بدون تصویر

    فِتْیَانِهِ

    ترجمه فِتْیَانِهِ : غلامانش – کارگزارانش – گماشتگانش (فتی به معنای غلام جوان و فتاه به معنای کنیز جوان است)

  • بدون تصویر

    فِتْیَهٌ

    ترجمه فِتْیَهٌ : جوانمردان (فتی به معنای غلام جوان و فتاه به معنای کنیز جوان است)

  • بدون تصویر

    فَتِیلاً

    ترجمه فَتِیلاً: نخ نازکی که در شکاف هسته ی خرما یا درون هسته ی آن است – چرکی که با مالیدن دست بر بدن به صورت فتیله در آمده (کلمه فتیل صفت مشبهه از ماده “فتل” به معنی پیچیدن است…

  • بدون تصویر

    فَجٍّ

    ترجمه فَجٍّ : راه گشاد میان دو کوه – جاده وسیع – درّه –

  • بدون تصویر

    فِجَاجاً

    ترجمه فِجَاجاً : راههای گشاد میان دو کوه – جاده های وسیع – درّه ها (جمع فجّ )

دکمه بازگشت به بالا