لغتنامه قرآن

  • بدون تصویر

    لَبَنٍ

    ترجمه لَبَنٍ: شیر(نوشیدنی)

  • بدون تصویر

    لَبُوسٍ

    ترجمه لَبُوسٍ : همه ی اقسام اسلحه – زره

  • بدون تصویر

    لْتَأْتِ

    ترجمه لْتَأْتِ: باید که بیاید (ترکیب لـِ با فعل مضارع نیز فعل امر می سازد و چنانچه قبل از آن حروف ربط “وَ” ،”ثُمَّ” یا “فـَ” بیاید ، این لام ساکن می شود مثل “وَلْتَأْتِ”)

  • بدون تصویر

    لْتَقُمْ

    ترجمه لْتَقُمْ: باید که بایستد (ترکیب لـِ با فعل مضارع نیز فعل امر می سازد و چنانچه قبل از آن حروف ربط “وَ” ،”ثُمَّ” یا “فـَ” بیاید ، این لام ساکن می شود مثل “فَلْتَقُمْ”)

  • بدون تصویر

    لْتَکُن

    ترجمه لْتَکُن : باید که باشد (ترکیب لـِ با فعل مضارع نیز فعل امر می سازد و چنانچه قبل از آن حروف ربط “وَ” ،”ثُمَّ” یا “فـَ” بیاید ، این لام ساکن می شود مثل “وَلْتَکُن”)

  • بدون تصویر

    لَتَکُونَنَّ

    ترجمه لَتَکُونَنَّ: حتماً و یقیناً می شوی

  • بدون تصویر

    لْتَنظُرْ

    ترجمه لْتَنظُرْ: باید بنگرد(ترکیب لـِ با فعل مضارع نیز فعل امر می سازد و چنانچه قبل از آن حروف ربط “وَ” ،”ثُمَّ” یا “فـَ” بیاید ، این لام ساکن می شود مثل “وَلْتَنظُرْ”)

  • بدون تصویر

    لُجَّهً

    ترجمه لُجَّهً: آبی عمیق و فراوان – جایی که آب در آن موج می زند

  • بدون تصویر

    لَجُّواْ

    ترجمه لَجُّواْ : پافشاری کردند – لجاجت ورزیدند

  • بدون تصویر

    لُجِّیٍّ

    ترجمه لُجِّیٍّ : بسیار عمیق – متلاطم (کلمه بحر لجی به معنای دریای پر موجی است که امواجش همواره در آمد و شد است و لجی منسوب به لجه دریا است که همان تردد امواج آن است)

  • بدون تصویر

    لَحْمَ

    ترجمه لَحْمَ : گوشت

  • بدون تصویر

    لَحْنِ ﭐلْقَوْلِ

    ترجمه لَحْنِ ﭐلْقَوْلِ: شیوه گفتار(کلمه لحن بیشتر به معنای آن است که کلام را از سنتهای جاری‏اش برگردانی ، یا اعراب آن را نگویی و یا نقطه‏ها و کلمات آن را جابجا کنی ، و این عمل ناپسندی است ،…

  • بدون تصویر

    لُحُومُهَا

    ترجمه لُحُومُهَا: گوشتهای آن

  • بدون تصویر

    لَا یَهِدِّی

    ترجمه لَا یَهِدِّی : هدایت نمی یابد

دکمه بازگشت به بالا