لغتنامه قرآن
-
مَحَبَّهً
ترجمه مَحَبَّهً : محبوبیت
-
مُحْتَضَرٌ
ترجمه مُحْتَضَرٌ : آن کس یا چیزی که نزدش حاضر شده اند (عبارت “کُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ “یعنی : هریک در زمان نوبت خود بر سر آب حاضر شوند)
-
مُحْتَظِرِ
ترجمه مُحْتَظِرِ: روی هم ریخته – روی هم انباشته (کلمه محتظر به معنای صاحب حظیره است ، یعنی چهار دیواری که برای دامداری ساخته میشود و به زبان فارسی آن را قلعه و یا بهاربند گویند و هشیم محتظر درختهای…
-
مَحْجُوبُونَ
ترجمه مَحْجُوبُونَ : آنانکه در حجاب و پرده قرار گرفته اند (مراد از محجوب بودن از پروردگارشان در روز قیامت محروم بودنشان از کرامت قرب و منزلت او است ویا محجوب بودن از رحمت خداست ومعنایش این نیست که از…
-
مَحْجُوراً
ترجمه مَحْجُوراً : ممنوع شده با تحریم (حجرا محجورا عبارتی بوده که برای دفاع از خود در عرب مرسوم بوده یعنی بر تو حرام است که متعرض من شوی ، چون ماه حرام است)
-
مُحْدَثٍ
ترجمه مُحْدَثٍ : جدید و نو
-
مَحْذُوراً
ترجمه مَحْذُوراً : حذر شده – پرهیز شده ( عبارت “إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُوراً” یعنی : عذاب پروردگارت شایسته پرهیز است)
-
مِحْرَابَ
ترجمه مِحْرَابَ : محراب (محراب مسجد را بقول بعضی از این جهت محراب خواندهاند که آنجا جای حرب و ستیز نمودن با دشمن و با هوای نفس است و بعض دیگر گفتهاند : بدین جهت محراب خوانده شده که انسان…
-
مُحَرَّراً
ترجمه مُحَرَّراً : آزاد شده ازقیدوبند(درآیه شریفه 35سوره مبارکه آل عمران مقصوداین است که به جای خدمت به مادرش خدمتکارخانه خداشود)
-
مُحَرَّمٌ
ترجمه مُحَرَّمٌ: تحریم شده – حرام شده
-
مُحَرَّمَهٌ
ترجمه مُحَرَّمَهٌ : حرام شده – ممنوع شده (هم ممنوع حکمی وهم قهری)
-
مَحْرُومِ
ترجمه مَحْرُومِ : محروم
-
مَحْرُومُونَ
ترجمه مَحْرُومُونَ: محرومان
-
مُحْسِنٌ
ترجمه مُحْسِنٌ : نیکوکار(حسن عبارت است از هر چیزی که بهجت و شادابی آورد و انسان به سوی آن رغبت کند )