لغتنامه قرآن

  • بدون تصویر

    مَفْعُولًا

    ترجمه مَفْعُولًا: انجام شده (“َانَ أَمْرُ ﭐللَّهِ مَفْعُولاًَ ” : همواره فرمان خداوند شدنی است)

  • بدون تصویر

    مُفْلِحُونَ

    ترجمه مُفْلِحُونَ: رستگار – رها شده – نجات یافته( کلمه فلاح به معنای نجات از هر نوع بدبختی و شقاء است )

  • بدون تصویر

    مُفْلِحِینَ

    ترجمه مُفْلِحِینَ: رستگاران – رها شدگان – نجات یافتگان( کلمه فلاح به معنای نجات از هر نوع بدبختی و شقاء است )

  • بدون تصویر

    مَقَابِرَ

    ترجمه مَقَابِرَ : قبرها (جمع مقبره است ، که – به کسره میم و فتحه آن – به معنای محل قبر است )

  • بدون تصویر

    مَقَاعِدَ

    ترجمه مَقَاعِدَ: محلهای نشستن (جمع مقعد )

  • بدون تصویر

    مَقَالِیدُ

    ترجمه مَقَالِیدُ : کلیدها (این کلمه جمعی است که مفرد ندارد )

  • بدون تصویر

    مَقَامٍ

    ترجمه مَقَامٍ : محل قیام – محل ایستادن – محل ثبوت و پابرجایی هر چیز( به همین جهت محل اقامت را نیز مقام گفته‏اند . )

  • بدون تصویر

    مُقَاماً

    ترجمه مُقَاماً : اقامتگاه

  • بدون تصویر

    مُقَامَهِ

    ترجمه مُقَامَهِ : اقامت (دار المقامه آن منزلی است که کسی از آن بیرون نمی‏رود و از آنجا به جای دیگر کوچ نمی‏کند)

  • بدون تصویر

    مَقَامِعُ

    ترجمه مَقَامِعُ : پتکها – گرزها (جمع مقمعه به معنای پتک و گرز است )

  • بدون تصویر

    مَقَامِکَ

    ترجمه مَقَامِکَ: جایت

  • بدون تصویر

    مَقَامَهُمَا

    ترجمه مَقَامَهُمَا: در جای آن دو (کلمه مقام در اصل ،اسم مکان ( مکانی است در آن جسمی از اجسام بایستد)یا اسم زمان(زمان ایستادن) ویا مصدر میمی (ایستادن) ، ولی در موارد بسیاری ، صفات و احوال چیزی نوعی ایستادن…

  • بدون تصویر

    مَقَامِی

    ترجمه مَقَامِی: مقام من – اقامت طولانی من (کلمه مقام در اصل ،اسم مکان ( مکانی است در آن جسمی از اجسام بایستد)یا اسم زمان(زمان ایستادن) ویا مصدر میمی (ایستادن) ، ولی در موارد بسیاری ، صفات و احوال چیزی…

  • بدون تصویر

    مَقْبُوحِینَ

    ترجمه مَقْبُوحِینَ : زشت رویان

دکمه بازگشت به بالا