زنده نگه داشتن مکتب اسلام
ائمه طاهرین علیهم السلام نور واحد هستند و هدف همه آنها یکی است – که عبارت است از تلاش، کوشش، نثار و ایثار برای احیای دین و روشن نگه داشتن چراغ مکتب. از این رو زنده نگه داشتن نام و یاد هر کدامشان، باعث زنده ماندن اصل مکتب الهی است. لیکن سالار شهیدان علیه السلام، خصوصیتی دارد که زنده نگه داشتن نام و یاد او، تأثیر به سزایی در زنده نگه داشتن مکتب اسلام دارد.۱
روضه سید الشهدا(ع) برای حفظ مکتب سید الشهدا(ع) است. آن کسانی که میگویند روضه سید الشهدا(ع) را نخوانید، اصلا نمیفهمند مکتب سید الشهدا(ع) چه بوده و نمیدانند یعنی چه. نمیدانند این گریهها و این روضهها، این مکتب را حفظ کرده (است). الآن هزار و چهارصد سال است که با این منبرها، با این روضهها و با این مصیبتها و با این سینهزنیها، ما را حفظ کردهاند. ۲ آنها که توصیه کردند که عزای حسین بن علی(ع) باید زنده بماند، برای این بود که هدف حسین بن علی مقدس بود(ع). حسین بن علی(ع) یک مکتب (را) به وجود آورد، میخواستند مکتبش زنده بماند.۳ اصلاً حضرت سید الشهدا(ع) ] چه احتیاجی به گریه دارد؟ (اینکه) ائمه اینقدر اصرار کردند به اینکه مجمع داشته باشید، گریه بکنید، چه بکنید، برای این (است) که این، مذهب ما را حفظ میکند.۴
دعوت به دین
سوگواری برای اهل بیت علیهم السلام، دعوتگاهی است به سوی دین به نیکوترین وجه برای برنامه و سلاحی برای اسلام است که خواب آلودگان را بیدار میکند و نادانان را از مستی به هوش میآورد و جانهای تشنه را سیراب میکند و در دلها اثر میگذارد و نشانههای رسالت، آیات اسلام، دلایل دین، حجتهای مسلمانان، روش پیامبر صلی الله علیه و آله، خصلتهای علی(ع) و مصیبتهای اهل بیت علیهم السلام، شکیبایی آنان را بر آزارها و کلمهی اعلای خداوند را به مردم نشان میدهد و میآموزد.۵
اجر رسالت پیامبر(ص)
مجالس عزاداری اهل بیت علیهم االسلام یک مجمع عظیم اسلامی و سمینار عالی شیعه است که به نام پیامبر(ص) و دودمانش علیهم السلام تشکیل میشود و در آن به ریسمان خداوند و کتاب و سنت؛ دو اصل باقیمانده گرانبهای پیامبر(ص) چنگ زده میشود و در این مجامع، شیعیان جمع میشوند تا اجر رسالت را به دوستی و دودمان پیامبر علیهم السلام بپردازند و اهداف عالیه اهل بیت علیهم السلام را زنده سازند.۶
آشنایی و پیوند دلها با ائمه علیهم السلام و فراگیری راه آنها
مجالس عزاداری برای این است که دلهای ما را با حسین بن علی(ع) و اهداف آن بزرگوار، نزدیک و آشنا کند.
در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سروسینه زدن و مواکب عزا و دستههای عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر، پرجوش میکند و بسیار خوب است.۷
(از این رو،) ملت عزیز ما باید روح حماسه را، روح عاشورایی را، روح نترسیدن از دشمن را، روح توکّل به خدا را، روح مجاهدت فداکارانه در راه خدا را، در خودشان تقویت کنند و از امام حسین علیهالسّلام مدد بگیرند. مجالس عزاداری برای این است که دلهای مارا با حسینبنعلی، علیه السّلام و اهداف آن بزرگوار نزدیک و آشنا کند. یک عدّه کج فهم نگویند که «امام حسین علیه السّلام شکست خورد.» یک عده کج فهم نگویند که «راه امام حسین علیه السّلام معنایش این است که همه ملت ایران کشته شوند.» کدام انسان نادانی، چنین حرفی را ممکن است بزند؟! یک ملت از حسینبنعلی علیهالسّلام باید درس بگیرد. یعنی از دشمن نترسد؛ به خود متّکی باشد؛ به خدای خود توکّل کند؛ بداند که اگر دشمن با شوکت است، این شوکت، ناپایدار است. بداند اگر جبهه دشمن، به ظاهر گسترده و قوی است، اما توان واقعیاش کم است.۸
منفور شدن فکر و راه یزید و یزیدیانِ عصر
سر این که سفارش کردهاند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل بیت علیهم السلام تولی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبری بجویید، برای آن است که طرز فکر معاندانِ ایشان، منفور شود و گرنه هم اکنون، سخن از معاویه و یزید نیست تا آنان را لعنت کنیم. نام و یاد آنها رخت بربسته و قبرشان نیز، زبالهدانی بیش نیست. الآن سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است.۹ لعن و نفرین از بیداد بنی امیه لعنت الله علیهم، با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شدهاند، فریاد بر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن این فریادِ ستم شکن است.۱۰ زن فرعون وقتی که به درگاه الهی دعا کرد، نگفت خدایا، مرا فقط از فرعون نجات بده، بلکه گفت: «رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین»،۱۱ یعنی مرا از فرعون و فرعونیان که طرفداران سنت سیۀ و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده.۱۲
آنچه مورد اعتقاد سالار شهیدان(ع) بود و بر همان مبنا، مبارزه خود را بنا نهادند و قیام کردند، این بود که در نظام هستی، حق پیروز است؛ خواه از قدرت مادی برخوردار باشد یا نه و نیز باطل، محکوم به شکست است. آنچه مبنای امویان بود و بر همان مبنا، حکومتشان را بنا کردند، این بود که هر که قدرت مادی دارد پیروز است؛ خواه با حق همراه باشد یا نه، وگرنه محکوم به شکست است، هر چند حق باشد.
این دو طرز فکر که همواره بوده و هست، از دو نوع جهانبینی نشأت میگیرد. کسی که جهان را در ماده خلاصه میکند و اصالت را به ماده میدهد، هر جا جریان طبیعت، بیشتر حضور داشت، آنجا محور قدرت تلقی میشود و در آن محور، قیام و قعود و عزل و نصب و عزت و ذلت، دور میزند، ولی کسی که جهانبینی را بر اساس حقیقت هستی تنظیم کرده است، اصالت را به معنا میدهد و در محور حق حرکت میکند. این گروه، حق محورند، در قبال دیگران که ماده محورند.
خلاصه آنکه در جهان هستی، باطل، نه اثری دارد و نه دوامی و سراسر جهان بر اساس حکومتِ حق تنظیم شده است و نیز در جریان حکومتها، حق، باطل را سرکوب میکند و سخن مؤمنانِ جنگجو نیز همین است؛ «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله».۱۳ بر این مبنا اگر حق با کسی بود، وی از تنهایی یا کمی یاری کننده وحشتی ندارد، بلکه همهی تلاشهای او در این خلاصه میشود که حق را بشناسد و نیز در شناخت حق، محقق باشد، نه مقلد و پس از شناخت حق به خود حق، متصف و محقق شود. و اگر متحقق به حق شد، یقیناً ثابت و پیروز است و شکست نمیخورد و باید از باطل بپرهیزد و پس از شناخت باطل، قهراً آن را سرکوب کند.
تفکر مردان حق این است که جهان در محور طبیعت خلاصه نمیشود و نیز اگر بطلانی است، فقط در قلمرو و حرکت و ماده است. اما کسانی که میگویند: «ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیی و مایهلکنا الا الدهر»،۱۴ محصول معرفتشناسی حسی و تجربی آنها این که جهان آفرینش، جز ماده و طبیعت، چیز دیگری نیست.۱۵
حسینی منش شدن؛ ظلم نکردن و نپذیرفتن ظلم
مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق(ع) و به سفارش ائمه علیهم السلام (بر پا شده است). ما که این مجالس عزا را به پا میکنیم، داریم همان مسأله را میگوییم؛ (ایستادگی در) مقابل ظلم. ما (قضیهی کربلا را) زنده نگه داشتیم، خطبای ما قضیه کربلا را زنده نگه داشتند، زنده نگه داشتند قضیه مقابله یک دسته کوچک، اما با ایمانِ بزرگ را در مقابل یک رژیم طاغوتی بزرگ. اینکه سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نمودهاند، برای آن است که اشک بر شهید، اشتیاق به شهادت را در جان او گوارا میگرداند، چون اشک، رنگ کسی را میگیرد که برای او ریخته میشود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز میدهد. از این رو انسانِ حسینی منش، نه ستم میکند و نه ستم میپذیرد. اینکه عدهای به فکر ظلم کردن یا ظلمپذیری هستند، برای آن است که خوی حسینی در آنها نیست وگرنه شیعه خاص حسین بن علی(ع)، نه ظلم میکند و نه ظلم میپذیرد. آن کسی که ظلمپذیر است، اموی مسلک است، چنانکه ظالم هم اموی صفت است، هرچند که زمزمهی «امام حسین(ع)» بر لب داشته باشد.۱۶
فراموش نکردن ارزشها
پس اگر از ما بپرسند شما در روز عاشورا که هی حسین حسین میکنید و به سر خودتان میزنید ، چه میخواهید بگویید؟ باید بگوئیم: ما میخواهیم حرف آقایمان را بگوئیم . ما هر سال میخواهیم تجدید حیات بکنیم؛ «یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم ».۱۷ باید بگوئیم عاشورا روز تجدید حیات ماست ، در این روز میخواهیم در کوثر حسینی شستشو بکنیم ، تجدید حیات بکنیم ، روح خودمان را شستشو بدهیم ، خودمان را زنده کنیم، از نو مبادی و مبانی اسلام را بیاموزیم ، روح اسلام را از نو به خودمان تزریق بکنیم . ما نمیخواهیم حس امر به معروف و نهی از منکر، احساس شهادت ، احساس جهاد، احساس فداکاری در راه حق در ما فراموش بشود ، نمیخواهیم روح فداکاری در راه حق در ما بمیرد. این ، فلسفه عاشورا است، نه گناه کردن و بعد به نام حسین بن علی(ع) بخشیده شدن! گناه بکنیم بعد در مجلسی شرکت بکنیم و بگوئیم خوب دیگر گناهانمان بخشیده شد. گناه آنوقت بخشیده میشود که روح ما پیوندی بخورد با روح حسین بن علی . اگر پیوند بخورد ، گناهان ما قطعا بخشیده میشود ، ولی علامت بخشیده شدنش اینست که دو مرتبه دیگر دنبال آن گناه نمیرویم. اما اینکه گناه بکنیم، از مجلس حسین بن علی(ع) بیرون برویم و دو مرتبه دنبال آن گناهان برویم، نشانه اینست که روح ما با روح حسین بن علی پیوند نخورده است.۱۸
پینوشتهاـــــــــــــ
حماسه و عرفان/آیت الله جوادی آملی/نشر اسراء/چاپ چهارم/ص ۳۱۰.
صحیفه نور/ج ۸/ص ۶۹.
حماسه حسینی/استاد شهید مرتضی مطهری/ج ۱/ص ۸۱.
صحیفه نور/ج ۱۰/ص ۲۱۷.
فلسفه شهادت و عزاداری حسین بن علی(ع)/علامه مجاهد سید شرف الدین/مترجم علی صحت/انتشارات مرتضوی/خرداد ۱۳۵۱، ص ۱۱۲.
همان/ص ۱۱۰ و ۱۱۱.
فرازهایی از بیانات امام خامنهای در تاریخ ۱۳۷۳/۳/۱۷.
فرازهایی از بیانات امام خامنهای در تاریخ ۱۳۷۱/۰۴/۱۰.
حماسه و عرفان/آیت الله جوادی آملی/نشر اسراء/چاپ چهارم/ص ۳۱۰ و ۳۱۱.
صحیفه نور/ج۲۱/ص۱۷۳.
التحریم/۱۱.
حماسه و عرفان/آیت الله جوادی آملی/نشر اسراء/چاپ چهارم/ص ۳۱۱.
البقره/۲۴۹.
الجاثیه/۲۴.
شکوفایی عشق در پرتو نهضت حسینی/آیت الله جوادی آملی/نشر اسرا/چاپ اول/چاپ اول/۱۳۸۱/صص۶۰-۵۵.
حماسه و عرفان/آیت الله جوادی آملی/نشر اسراء/چاپ چهارم/ص ۳۱۱ و ۳۱۲.
الانفال/۲۴.
حماسه حسینی/مرتضی مطهری/ج ۱/صص ۱۸۹-۱۸۷؛ منبع: آیین عزاداری، بایستهها و نبایستههای عزاداری در کلامِ بزرگان دین/ابراهیم ابراهیمی/تهران/نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج/چاپ اول/۱۳۸۴هـ.ش/صص ۴۳-۳۵.