نبوت در قرآن

آیا در میان تمام انسان ها پیامبرانى برانگیخته شده اند؟

آیا در میان تمام انسان ها پیامبرانى برانگیخته شده اند؟

در پاسخ این پرسش ما به جاى این که به کنکاش تاریخى بپردازیم، به عقل و قرآن و روایات معصومین(ع) روى می آوریم، تا در پرتو این حجت ها به پاسخ برسیم.
دلایل عقلى ضرورت و لزوم بعثت پیامبران ـ که پیش از این مرور کردیم ـ می گوید، باید خداوند براى همه انسان ها پیامبرانى برانگیزد، تا آفرینش آدمی لغو و بیهوده نباشد. دلایل عقلى حد و مرزى از نظر زمان ومکان نمی شناسند؛ یعنى هر کجا زمینه نزول این فیض الهى (نبوت) فراهم بود، حکمت خدا اقتضا می کند که از این فیض دریغ نورزد.
از دیدگاه قرآن می توان گفت که فیض نبوت، عمومی و جهانى بوده است و در هر کجا که «امت» و جمعیتى در کار بوده، پیامبران الهى به سوى آنان مبعوث گردیده اند. به برخى از این آیه ها اشاره می کنیم:
(… واِن مِن اُمَّه اِلاّ خَلا فیها نَذیر )؛[1] … و هیچ امتى نبوده مگر این که در آن، هشدار دهنده اى گذشته است.
(… ولِکُلِّ قَوم هاد )؛[2] … و براى هر قومی رهبرى است.
(ولَقَد بَعَثنا فى کُلِّ اُمَّه رَسولاً اَنِ اعبُدُوا اللّهَ واجتَنِبُوا الطّـغوت …)؛[3] و در حقیقت، در میان هر امتى فرستاده اى برانگیختیم[ تا بگوید:]خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید …
آیه هایى که متضمن نداهاى آغاز آفرینش انسان است، به گونه اى از گستردگى این فیض الهى حکایت دارد، این آیه ها در سوره اعراف، آیه هاى 26 تا 35 آمده است.
امیرمؤمنان على(ع) در این باره می فرماید: (وَ لَمْ یُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِیّ مُرْسَل أَوْ کِتَاب مُنْزَل أَوْ حُجَّه لَازِمَه أَوْ مَحَجَّه قَائِمَه رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّهُ عَدَدِهِمْ وَ لَا کَثْرَهُ الْمُکَذِّبِینَ لَهُمْ مِنْ سَابِق سُمِّیَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِر عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ عَلَى ذَلِکَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ وَ مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاء)؛[4] خدا هرگز بندگان خود را از اعزام پیامبر مرسل و کتاب فرود آمده از سوى او، با دلیل و حجت الزام آور و ارائه راه روشن و استوار، خالى نساخته است. پیامبرانى که نه کمی پیروان و نه فزونى تکذیب کنندگان، آنان را از انجام وظیفه باز نداشت. گاه پیامبر بعدى براى قبلى معرفى گردیده و گاه پیامبر قبلى، پیامبر بعدى را معرفى نموده است و بر این اساس، امت ها پدید آمده و زمان ها سپرى گشته و پدران درگذشته اند و فرزندان جانشین آنان گردیده اند.
هم چنین آن حضرت پس از گفتوگو درباره آدم و هبوط او به زمین، می فرماید: (فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَهِ لِیَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ وَ لِیُقِیمَ الْحُجَّهَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَمْ یُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ مِمَّا یُؤَکِّدُ عَلَیْهِمْ حُجَّهَ رُبُوبِیَّتِهِ وَ یَصِلُ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَعْرِفَتِهِ بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ الْخِیَرَهِ مِنْ أَنْبِیَائِهِ وَ مُتَحَمِّلِی وَدَائِعِ رِسَالَاتِهِ قَرْناً فَقَرْناً حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِیِّنَا مُحَمَّد حُجَّتُهُ وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ عُذْرُهُ وَ نُذُرُه)؛ او را پس از توبه به روى زمین فرود آورد تا با فرزندان (نسل) خود روى زمین را آباد کند و حجت رابه وسیله او بر بندگانش تمام سازد. آن گاه او را قبض روح کرد. مردم را از آن چه حجت پروردگارى خدا را تأیید نمایند و آنان را به معرفت آفریدگار متصل و مرتبط سازند، خالى نگذارد. تنها چنین نکرد، بلکه آنان را با حجت هاى روشن که از زبان بهترین مخلوقات و حاملان رسالت او، بیان می گردید، زمان به زمان مورد عنایت قرار داد. حجت هاى خدا به وسیله پیامبر محمد پایان یافت و دلایل و وسائل بیمِ آنان به آخرین نقطه رسید.
در جاى دیگر آن حضرت می فرماید: «اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِم لِلَّهِ بِحُجَّه إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُه؛[5] خدا شاهد است که زمین از بر پا کنندگان حجت هاى خدا خالى نبوده است. این حجت، گاهى آشکار است و گاهى از بیم مردم، مخفى و پنهان می باشد، تا دلایل خدا باطل نگردد».
این نکته شایان توجه است که قرآن کریم تنها بخشى از سرگذشت پیامبران را باز گو کرده است و قرآن کریم در سوره نساء آیه 164 و سوره غافر آیه 78 به این نکته تصریح می کند.
نکته دیگر این که آن چه براهین عقلى، قرآن کریم و سخنان حضرت على(ع) بر آن تأکید دارند، رسیدن پیام الهى به همه مردم و اتمام حجت است که این کار یا به وسیله پیامبران صورت می گیرد و یا جانشینان و نمایندگان پیامبران انجام می دهند.[6]
نکته سوم درباره محدوده جغرافیایى نبوت پیامبران است. بى تردید، قلمرو نبوت پیامبران یک سان نیست. بیشتر پیامران براى منطقه خاصّى مبعوث شده بودند. پیامبران اولوالعزم قلمرو نبوت شان گسترده بود و همه مردم جهان را فرا می گرفت.[7]
—————
[1] فاطر، آیه 24.
[2] رعد، آیه 7.
[3] نحل، آیه 36.
[4] نهج البلاغه، خطبه اول.
[5] نهج البلاغه، کلمه 147.
[6] درباره این نکته که اگر وجود پیامبر ضرورت دارد، پس چرا با آمدن حضرت محمد، نبوت خاتمه یافت و دیگر تا روز قیامت پیامبرى نخواهد آمد، در بخش خاتمیت از آن گفتوگو می کنیم. جعفر سبحانى، منشور جاوید، ج 10، ص 97 ـ 109.
[7] المیزان، ج 6، ص 278.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا