اوضاع مردم در هنگام بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در نهج البلاغه
عربستان بزرگترین شبه جزیره دنیا در جنوب غربی آسیا واقع است و اطرافش را آبهای خلیج فارس،خلیج عمان ،دریای عرب ،خلیج عدن و دریای سرخ فرا گرفته است. و از طرف شمال ریگزارهای وسیع آن را پوشانده و به عراق و اردن محدود می شود.تقریبا یک ششم مردم عربستان شهر نشین بودند . عرب بادیه تابع نظم و فرمانبری در برابر قدرت نیست به خود و افراد قبیله اش متکی است و هر جا که بتواند کشتار ،غارت ،دزدی را نسبت به دیگران مشروع می داند.
امام علی علیه السلام در نهج البلاغه به خوبی به توصیف اعراب دوران جاهلیت قبل از بعثت پرداخته است که در اینجا قسمتی از آن را بیان می کنیم.
زمان جاهلیّت و بعثت حضرت ختمى مرتبت (خطبه اول)
خداوند تعالى پیمبر اسلام را هنگامى برسالت فرستاد. که زمان درازى از (بعثت) پیمبران سابق گذشته،
و بشر در خواب (عمیق) غفلت و گمراهى فرو رفته،
کارها پراکنده،
آتش جنگ و کینه فروزان،
نور (پیمبران و اولیاء) از جهان منکسف و پنهان،
و تاریکى فتنه و غرور نمایان بود،
در هنگامیکه برگهاى درخت (عیش و خوشى) گیتى زرد، و مردم از میوه (دادن آن درخت) مأیوس، آبهاى (سرچشمه علوم و معارف حقّه) آن خشک و فرو رفته،
پرچمهاى هدایت و رستگارى محو و نابود،
علمهاى هلاکت و گمراهى نمایان، (دین و سیادت رخت از میان بر بسته، و بتپرستى و شرک بجاى آن نشسته)
جهان در حالیکه خم بابرو افکنده، با ترش روئى بچهره اهل و طالب خود مینگریست ثمره دنیا فتنه، و طعامش مردار گندیده، (مال غارتى) پوشا کش خوف و ترس (از هم) رداى (دوش) آن شمشیر (جنگ) بود (خلاصه هرج و مرج شرک و بیدینى و فساد و فحشاء و گمراهى بر عالم حکمفرما بود در چنین موقعى خداوند پیمبر اسلام را فرستاد تا آن شرکها، ددمنشیها، کین توزیها، برادر کشیها، غارتها و چپاولها را بخدا پرستى وحدت نوع دوستى، و مساوات تبدیل کرد، و بشر را بوسیله قانون نورانى قرآن و احکام حیاتى نوین بخشید) پس بندگان خدا پند گیرید، و بیاد آرید پدرها و برادرهاى خود را که گرفتار، و در گرو چنان اوضاعى بوده، و در فرداى محشر (از گناهان آن روزگار) بازخواست میشوند،
از خطبه هاى امام على علیه السلام پس از بازگشتن از «صفین»
در این خطابه از وضع مردمان پیش از بعثت و از چگونگى خاندان پیغمبر (ص)، آنگاه از چگونگى دیگر مردمان سخن مىگوید.
محمد (ص) را با دین مشهور و نشانه مأثور و کتاب مسطور، و نور رخشان و روشنى تابان فرستاد
تا شبههها را بزداید
و با بینات حجت آورد
و با آیات بیم دهد
و با عقوبتها بترساند.
حالى که مردمان به فتنههایى گرفتار آمدند
که در آن، رشته دین از هم گسیخت
و ستونهاى یقین از جاى برکنده شد،
و اصل ایمان دگرگون گردید
و کار در هم آشفت و
راه بیرونشو از آن فتنهها تنگ شد
و طریق نجات ناپیدا پس، راهنمایى بىنام و نشان شد و نابینایى جهانگیر،
و به خداى بخشایشگر نافرمانى ورزیدند
و دیو را یارى کردند و ایمان خوار گردید،
پس، پایههاى آن فرو ریخت و نشانههاى آن ناشناخته ماند
و راههاى آن ویران شد و جادههاى آن کور.
مردم پیروى دیو کردند
و رهرو وادى او گردیدند
و به آبشخوار او وارد شدند.
نشانههاى دیو با مدد آنان به کار افتاد
و درفش دیو بر پاى گردید و بر افراشت در فتنههایى که مردم را پایمال و لگدکوب ساخت
و در آن روزگار پر فتنه، مردم سرگردان و سرگشته و نادان و فتنه زده بودند،، در بهترین خانه و با بدترین همسایه، خوابشان بیخوابى بود و سرمه چشمشمان سرشک.
در سرزمینى که در آنجا دانا را دهان بسته بود و نادان گرامى مىنمود
تبار او، پایگاه راز اویند و پناهگاه امر او و گنجینه دانش او و مرجع حکمتهاى او و مخزن کتابهاى او و کوههاى دین او.
خمیدگى پشت دین او به یارى آنان راست شد و دلهرهاى که دین از بیم شکست داشت، به یاورى آنان از میان رفت.
توصیف پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه 26 نهج البلاغه
(ایگروه مردمان) خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه علیه و آله را (به پیامبرى) بر انگیخت
در حالیکه در میان عرب هیچکس خواننده کتابى و مدّعى پیغمبرئى نبوده (عرب کتاب و پیغمبر نداشت)
اقدامات پیامبر صلی الله علیه و آله
پس آن حضرت مردم را بسوى جایگاه اصلى خودشان (فطرت اولیّه که اسلام است) و محلّ رستگاریشان سوق داد
تا آنگاه که نیزهها بایشان راست ایستاد (تشکیل دولتى داده و امورات آن دولت منظّم شد)
و سنگ لغزنده آنان آرامش یافت (دلهاشان که از خوف خصم لرزان بود ساکن گردید)
منبع: نهج البلاغه.