به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى کسانى که ایمان آوردهاید! به پیمانها (و قراردادها) وفا کنید! چهارپایان (و جنین آنها) براى شما حلال شده است; مگر آنچه بر شما خوانده میشود (و استثنا خواهد شد). و به هنگام احرام، صید را حلال نشمرید! خداوند هر چه بخواهد (و مصلحت باشد) حکم میکند. (۱)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! شعائر و حدود الهى (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهاى بىنشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد خانه خدا براى به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودى او میآیند! اما هنگامی که از احرام بیرون آمدید، صیدکردن براى شما مانعى ندارد. و خصومت با جمعیتى که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حدیبیه) بازداشتند، نباید شما را وادار به تعدى و تجاوز کند! و (همواره) در راه نیکى و پرهیزگارى با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدى همکارى ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است! (۲)
گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتى که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفهشده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرتشدن از بلندى بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگرى مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتى که روى بتها (یا در برابر آنها) ذبح میشوند، (همه) بر شما حرام شده است; و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبههاى تیر مخصوص بخت آزمایى; تمام این اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مایوس شدند; بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- اما آنها که در حال گرسنگى، دستشان به غذاى دیگرى نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعى ندارد که از گوشتهاى ممنوع بخورند;) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (۳)
از تو سؤال میکنند چه چیزهایى براى آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، براى شما حلال گردیده; (و نیز صید) حیوانات شکارى و سگهاى آموخته (و تربیت یافته) که از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها یاد دادهاید، (بر شما حلال است;) پس، از آنچه این حیوانات براى شما (صید میکنند و) نگاه میدارند، بخورید; و نام خدا را (به هنگام فرستادن حیوان براى شکار،) بر آن ببرید; و از (معصیت) خدا بپرهیزید که خداوند سریع الحساب است!» (۴)
امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده; و (همچنین) طعام اهل کتاب، براى شما حلال است; و طعام شما براى آنها حلال; و (نیز) آنان پاکدامن از مسلمانان، و آنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند; هنگامی که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید; نه زناکار، و نه دوست پنهانى و نامشروع گیرید. و کسى که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه میگردد; و در سراى دیگر، از زیانکاران خواهد بود. (۵)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامی که به نماز میایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل ( برآمدگى پشت پا) مسح کنید! و اگر جنب باشید، خود را بشویید (و غسل کنید)! و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکى از شما از محل پستى آمده ( قضاى حاجت کرده)، یا با آنان تماس گرفته (و آمیزش جنسى کردهاید)، و آب (براى غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکى تیمم کنید! و از آن، بر صورت ( پیشانى) و دستها بکشید! خداوند نمیخواهد مشکلى براى شما ایجاد کند; بلکه میخواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید; شاید شکر او را بجا آورید! (۶)
و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، و پیمانى را که با تاکید از شما گرفت، آن زمان که گفتید: سخللّهشنیدیم و اطاعت کردیم»! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که خدا، از آنچه درون سینههاست، آگاه است! (۷)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى عدالت،گواهى دهید! دشمنى با جمعیتى، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگارى نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است! (۸)
خداوند، به آنها که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، وعده آمرزش و پاداش عظیمی داده است. (۹)
و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، اهل دوزخند. (۱۰)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! نعمتى را که خدا به شما بخشید، به یاد آورید; آن زمان که جمعى (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوى شما دراز کنند (و شما را از میان بردارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهیزید! و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند! (۱۱)
خدا از بنى اسرائیل پیمان گرفت. و از آنها، دوازده نقیب ( سرپرست) برانگیختیم. و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یارى کنید، و به خدا قرض الحسن بدهید ( در راه او، به نیازمندان کمک کنید)، گناهان شما را میپوشانم ( می بخشم); و شما را در باغهایى از بهشت، که نهرها از زیر درختانش جارى است، وارد میکنم. اما هر کس از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف گردیده است. (۱۲)
ولى بخاطر پیمانشکنى، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم; و دلهاى آنان را سخت و سنگین نمودیم; سخنان (خدا) را از موردش تحریف میکنند; و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند; و هر زمان، از خیانتى (تازه) از آنها آگاه میشوى، مگر عده کمی از آنان; ولى از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد! (۱۳)
و از کسانى که ادعاى نصرانیت (و یارى مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم; ولى آنها قسمت مهمی را از آنچه به آنان تذکر داده شده بود فراموش کردند; از این رو در میان آنها، تا دامنه قیامت، عداوت و دشمنى افکندیم. و خداوند، (در قیامت) آنها را از آنچه انجام میدادند(و نتایج آن)، آگاه خواهد ساخت. (۱۴)
اى اهل کتاب! پیامبر ما، که بسیارى از حقایق کتاب آسمانى را که شما کتمان میکردید روشن میسازد، به سوى شما آمد; و از بسیارى از آن، (که فعلا افشاى آن مصلحت نیست،) صرف نظر مینماید. (آرى،) از طرف خدا، نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد. (۱۵)
خداوند به برکت آن، کسانى را که از خشنودى او پیروى کنند، به راههاى سلامت، هدایت میکند; و به فرمان خود، از تاریکیها به سوى روشنایى میبرد; و آنها را به سوى راه راست، رهبرى مینماید. (۱۶)
آنها که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است»، بطور مسلم کافر شدند; بگو: «اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانى را که روى زمین هستند هلاک کند، چه کسى میتواند جلوگیرى کند؟ (آرى،) حکومت آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست; هر چه بخواهد، میآفریند; (حتى انسانى بدون پدر، مانند مسیح;) و او، بر هر چیزى تواناست.» (۱۷)
یهود و نصارى گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستیم.» بگو: «پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات میکند؟! بلکه شما هم بشرى هستید از مخلوقاتى که آفریده; هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، میبخشد; و هر کس را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات میکند; و حکومت آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست، از آن اوست; و بازگشت همه موجودات، به سوى اوست.» (۱۸)
اى اهل کتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتى میان پیامبران، به سوى شما آمد; در حالى که حقایق را براى شما بیان میکند; تا مبادا (روز قیامت) بگویید: «نه بشارت دهندهاى به سراغ ما آمد، و نه بیم دهندهاى»! (هم اکنون، پیامبر) بشارتدهنده و بیمدهنده، به سوى شما آمد! و خداوند بر همه چیز تواناست. (۱۹)
(به یاد آورید) هنگامی را که موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! نعمت خدا را بر خود متذکر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانى قرار داد; (و زنجیر بندگى و اسارت فرعونى را شکست) و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد; و به شما چیزهایى بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود! (۲۰)
اى قوم! به سرزمین مقدسى که خداوند براى شما مقرر داشته، وارد شوید! و به پشت سر خود بازنگردید (و عقب گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود!» (۲۱)
گفتند: «اى موسى! در آن (سرزمین)، جمعیتى (نیرومند و) ستمگرند; و ما هرگز وارد آن نمیشویم تا آنها از آن خارج شوند; اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهیم شد!» (۲۲)
(ولى) دو نفر از مردانى که از خدا میترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شوید! هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید!» (۲۳)
(بنى اسرائیل) گفتند: «اى موسى! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد! تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همینجا نشستهایم»! (۲۴)
(موسى) گفت: «پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهکار، جدایى بیفکن!» (۲۵)
خداوند (به موسى) فرمود: «این سرزمین (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید); پیوسته در زمین (در این بیابان)، سرگردان خواهند بود; و در باره (سرنوشت) این جمعیت گنهکار، غمگین مباش!» (۲۶)
و داستان دو فرزند آدم را بحق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کارى براى تقرب (به پروردگار) انجام دادند; اما از یکى پذیرفته شد، و از دیگرى پذیرفته نشد; (برادرى که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!»(برادر دیگر) گفت: سخللّه(من چه گناهى دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران میپذیرد! (۲۷)
اگر تو براى کشتن من، دست دراز کنى، من هرگز به قتل تو دست نمیگشایم، چون از پروردگار جهانیان میترسم! (۲۸)
من میخواهم تو با گناه من و خودت (از این عمل) بازگردى (و بار هر دو گناه را به دوش کشى); و از دوزخیان گردى. و همین است سزاى ستمکاران! (۲۹)
نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد; (سرانجام) او را کشت; و از زیانکاران شد. (۳۰)
سپس خداوند زاغى را فرستاد که در زمین، جستجو (و کندوکاو) میکرد; تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «واى بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوایى، و بر اثر فشار وجدان، از کار خود) پشیمان شد. (۳۱)
به همین جهت، بر بنى اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسانها را کشته; و هر کس، انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است. و رسولان ما، دلایل روشن براى بنى اسرائیل آوردند، اما بسیارى از آنها، پس از آن در روى زمین، تعدى و اسراف کردند. (۳۲)
کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمیخیزند، و اقدام به فساد در روى زمین میکنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله میبرند،) فقط این است که اعدام شوند; یا به دار آویخته گردند; یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاى (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود; و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایى آنها در دنیاست; و در آخرت، مجازات عظیمی دارند. (۳۳)
مگر آنها که پیش از دست یافتن شما بر آنان، توبه کنند; پس بدانید (خدا توبه آنها را میپذیرد; ) خداوند آمرزنده و مهربان است. (۳۴)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهاى براى تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید! (۳۵)
بیقین کسانى که کافر شدند، اگر تمام آنچه روى زمین است و همانند آن، مال آنها باشد و همه آن را براى نجات از کیفر روز قیامت بدهند، از آنان پذیرفته نخواهد شد; و مجازات دردناکى خواهند داشت. (۳۶)
پیوسته میخواهند از آتش خارج شوند، ولى نمیتوانند از آن خارج گردند; و براى آنها مجازاتى پایدار است. (۳۷)
دست مرد دزد و زن دزد را، به کیفر عملى که انجام دادهاند، بعنوان یک مجازات الهى، قطع کنید! و خداوند توانا و حکیم است. (۳۸)
اما آن کس که پس از ستم کردن، توبه و جبران نماید، خداوند توبه او را میپذیرد; (و از این مجازات; معاف میشود، زیرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (۳۹)
آیا نمیدانى که حکومت و فرمانروائى آسمانها و زمین از آن خداست؟ هر کس را بخواهد (و مستحق بداند)، کیفر میکند; و هر کس را بخواهد و شایسته بداند، میبخشد; و خداوند بر هر چیزى قادر است. (۴۰)
اى فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب میکنند و با زبان میگویند: «ایمان آوردیم سذللّه و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهى از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش میدهند، تا دستاویزى براى تکذیب تو بیابند; آنها جاسوسان گروه دیگرى هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند; آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف میکنند، و (به یکدیگر) میگویند: «اگر این (که ما میخواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داورى کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دورى کنید!» (ولى) کسى را که خدا (بر اثر گناهان پىدرپى او) بخواهد مجازاتکند، قادر به دفاع از او نیستى; آنها کسانى هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند; در دنیا رسوایى، و در آخرت مجازات بزرگى نصیبشان خواهد شد. (۴۱)
آنها بسیار به سخنان تو گوش میدهند تا آن را تکذیب کنند; مال حرام فراوان می خورند; پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داورى کن، یا (اگر صلاح دانستى) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرفنظر کنى، به تو هیچ زیانى نمیرسانند; و اگر میان آنها داورى کنى، با عدالت داورى کن، که خدا عادلان را دوست دارد! (۴۲)
چگونه تو را به داورى میطلبند؟! در حالى که تورات نزد ایشان است; و در آن، حکم خدا هست. (وانگهى) پس از داورىخواستن از حکم تو، (چرا) روى می گردانند؟! آنها مؤمن نیستند. (۴۳)
ما تورات را نازل کردیم در حالى که در آن، هدایت و نور بود; و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حکم میکردند; و (همچنین) علما و دانشمندان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داورى مینمودند. بنابر این، (بخاطر داورى بر طبق آیات الهى،) از مردم نهراسید! و از من بترسید! و آیات مرا به بهاى ناچیزى نفروشید! و آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمیکنند، کافرند. (۴۴)
و بر آنها ( بنى اسرائیل) در آن ( تورات)، مقرر داشتیم که جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بینى در برابر بینى، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان میباشد; و هر زخمی، قصاص دارد; و اگر کسى آن را ببخشد (و از قصاص، صرفنظر کند)، کفاره (گناهان) او محسوب میشود; و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است. (۴۵)
و بدنبال آنها ( پیامبران پیشین)، عیسى بن مریم را فرستادیم در حالى که کتاب تورات را که پیش از او فرستاده شده بود تصدیق داشت; و انجیل را به او دادیم که در آن، هدایت و نور بود; و (این کتاب آسمانى نیز) تورات را، که قبل از آن بود، تصدیق میکرد; و هدایت و موعظهاى براى پرهیزگاران بود. (۴۶)
اهل انجیل ( پیروان مسیح) نیز باید به آنچه خداوند در آن نازل کرده حکم کنند! و کسانى که بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم نمیکنند، فاسقند. (۴۷)
و این کتاب ( قرآن) را به حق بر تو نازل کردیم، در حالى که کتب پیشین را تصدیق میکند، و حافظ و نگاهبان آنهاست; پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن! از هوى و هوسهاى آنان پیروى نکن! و از احکام الهى، روى مگردان! ما براى هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنى قرار دادیم; و اگر خدا میخواست، همه شما را امت واحدى قرارمیداد; ولى خدا میخواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید; (و استعدادهاى مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوى خداست; سپس از آنچه در آن اختلاف میکردید; به شما خبر خواهد داد. (۴۸)
و در میان آنها ( اهل کتاب)، طبق آنچه خداوند نازل کرده، داورى کن! و از هوسهاى آنان پیروى مکن! و از آنها برحذر باش، مبادا تو را از بعض احکامی که خدا بر تو نازل کرده، منحرف سازند! و اگر آنها (از حکم و داورى تو)، روى گردانند، بدان که خداوند میخواهد آنان را بخاطر پارهاى از گناهانشان مجازات کند; و بسیارى از مردم فاسقند. (۴۹)
آیا آنها حکم جاهلیت را (از تو) میخواهند؟! و چه کسى بهتر از خدا، براى قومی که اهل یقین هستند، حکم میکند؟! (۵۰)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! یهود و نصارى را ولى (و دوست و تکیهگاه خود،) انتخاب نکنید! آنها اولیاى یکدیگرند; و کسانى که از شما با آنان دوستى کنند، از آنها هستند; خداوند، جمعیت ستمکار را هدایت نمیکند (۵۱)
(ولى) کسانى را که در دلهایشان بیمارى است میبینى که در (دوستى با آنان)، بر یکدیگر پیشى میگیرند، و میگویند: «میترسیم حادثهاى براى ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم!)» شاید خداوند پیروزى یا حادثه دیگرى از سوى خود (به نفع مسلمانان) پیش بیاورد; و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند! (۵۲)
آنها که ایمان آوردهاند میگویند: «آیا این (منافقان) همانها هستند که با نهایت تاکید سوگند یاد کردند که با شما هستند؟! (چرا کارشان به اینجا رسید؟!)» (آرى،) اعمالشان نابود گشت، و زیانکار شدند. (۵۳)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانى نمیرساند; خداوند جمعیتى را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند; آنها در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) میدهد; و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست. (۵۴)
سرپرست و ولى شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند; همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند. (۵۵)
و کسانى که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند; (زیرا) حزب و جمعیت خدا پیروز است. (۵۶)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! افرادى که آیین شما را به باد استهزاء و بازى میگیرند -از اهل کتاب و مشرکان- ولى خود انتخاب نکنید۱ و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید! (۵۷)
آنها هنگامی که (اذان میگویید، و مردم را) به نماز فرا میخوانید، آن را به مسخره و بازى میگیرند; این بخاطر آن است که آنها جمعى نابخردند. (۵۸)
بگو: «اى اهل کتاب! آیا به ما خرده میگیرید؟ (مگر ما چه کردهایم) جز اینکه به خداوند یگانه، و به آنچه بر ما نازل شده، و به آنچه پیش از این نازل گردیده، ایمان آوردهایم. و این، بخاطر آن است که بیشتر شما، از راه حق، خارج شدهاید.» (۵۹)
بگو: «آیا شما را از کسانى که موقعیت و پاداششان نزد خدا برتر از این است، با خبر کنم؟ کسانى که خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته، و مورد خشم قرار داده، (و مسخ کرده،) و از آنها، میمونها و خوکهایى قرار داده، و پرستش بت کردهاند; موقعیت و محل آنها، بدتر است; و از راه راست، گمراهترند. » (۶۰)
هنگامی که نزد شما میآیند، میگویند: «ایمان آوردهایم!» (اما) با کفر وارد میشوند، و با کفر خارج میگردند; و خداوند، از آنچه کتمان میکردند، آگاهتر است! (۶۱)
بسیارى از آنان را میبینى که در گناه و تعدى، و خوردن مال حرام، شتاب میکنند! چه زشت است کارى که انجام میدادند! (۶۲)
چرا دانشمندان نصارى و علماى یهود، آنها را از سخنان گناهآمیز و خوردن مال حرام، نهى نمیکنند؟! چه زشت است عملى که انجام میدادند! (۶۳)
و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت (الهى) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است; هرگونه بخواهد، میبخشد! ولى این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیارى از آنها میافزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنى افکندیم. هر زمان آتش جنگى افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت; و براى فساد در زمین، تلاش میکنند; و خداوند، مفسدان را دوست ندارد. (۶۴)
و اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، گناهان آنها را میبخشیم; و آنها را در باغهاى پرنعمت بهشت، وارد میسازیم. (۶۵)
و اگر آنان، تورات و انجیل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده ( قرآن) برپا دارند، از آسمان و زمین، روزى خواهند خورد; جمعى از آنها، معتدل و میانهرو هستند، ولى بیشترشان اعمال بدى انجام میدهند. (۶۶)
اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام ندادهاى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه میدارد; و خداوند، جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند. (۶۷)
اى اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحى ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیدارى آنها نمیگردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیارى از آنها میافزاید. بنابر این، از این قوم کافر، (و مخالفت آنها،) غمگین مباش! (۶۸)
آنها که ایمان آوردهاند، و یهود و صابئان و مسیحیان، هرگاه به خداوند یگانه و روز جزا، ایمان بیاورند، و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین خواهند شد. (۶۹)
ما از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم; و رسولانى به سوى آنها فرستادیم; (ولى) هر زمان پیامبرى حکمی بر خلاف هوسها و دلخواه آنها میآورد، عدهاى را تکذیب میکردند; و عدهاى را میکشتند. (۷۰)
گمان کردند مجازاتى در کار نخواهد بود! از اینرو (از دیدن حقایق و شنیدن سخنان حق،) نابینا و کر شدند; سپس (بیدار گشتند، و) خداوند توبه آنها را پذیرفت، دیگربار (در خواب غفلت فرو رفتند، و) بسیارى از آنها کور و کر شدند; و خداوند، به آنچه انجام میدهند، بیناست. (۷۱)
آنها که گفتند: «خداوند همان مسیح بن مریم است»، بیقین کافر شدند، (با اینکه خود) مسیح گفت: اى بنى اسرائیل! خداوند یگانه را، که پروردگار من و شماست، پرستش کنید! زیرا هر کس شریکى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است; و جایگاه او دوزخ است; و ستمکاران، یار و یاورى ندارند. (۷۲)
آنها که گفتند: «خداوند، یکى از سه خداست» (نیز) بیقین کافر شدند; معبودى جز معبود یگانه نیست; و اگر از آنچه میگویند دست بر ندارند، عذاب دردناکى به کافران آنها (که روى این عقیده ایستادگى کنند،) خواهد رسید. (۷۳)
یا به سوى خدا بازنمیگردند، و از او طلب آمرزش نمیکنند؟ (در حالى که) خداوند آمرزنده مهربان است. (۷۴)
مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده (خدا) بود; پیش از وى نیز، فرستادگان دیگرى بودند، مادرش، زن بسیار راستگویى بود; هر دو، غذا میخوردند; (با این حال، چگونه دعوى الوهیت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!) بنگر چگونه نشانه را براى آنها آشکار میسازیم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده میشوند! (۷۵)
بگو: «آیا جز خدا چیزى را میپرستید که مالک سود و زیان شما نیست؟! و خداوند، شنوا و داناست.» (۷۶)
بگو: «اى اهل کتاب! در دین خود، غلو (و زیاده روى) نکنید! و غیر از حق نگویید! و از هوسهاى جمعیتى که پیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروى ننمایید!» (۷۷)
کافران بنى اسرائیل، بر زبان داوود و عیسى بن مریم، لعن (و نفرین) شدند! این بخاطر آن بود که گناه کردند، و تجاوز مینمودند. (۷۸)
آنها از اعمال زشتى که انجام میدادند، یکدیگر را نهى نمیکردند; چه بدکارى انجام میدادند! (۷۹)
بسیارى از آنها را میبینى که کافران (و بتپرستان) را دوست میدارند (و با آنها طرح دوستى میریزند); نفس (سرکش) آنها، چه بد اعمالى از پیش براى (معاد) آنها فرستاد! که نتیجه آن، خشم خداوند بود; و در عذاب (الهى) جاودانه خواهند ماند. (۸۰)
و اگر به خدا و پیامبر (ص) و آنچه بر او نازل شده، ایمان میآوردند، (هرگز) آنان ( کافران) را به دوستى اختیار نمیکردند; ولى بسیارى از آنها فاسقند. (۸۱)
بطور مسلم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت; و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانى مییابى که میگویند: «ما نصارى هستیم»; این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادى عالم و تارک دنیا هستند; و آنها (در برابر حق) تکبر نمیورزند. (۸۲)
و هر زمان آیاتى را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهاى آنها را میبینى که (از شوق،) اشک میریزد، بخاطر حقیقتى که دریافتهاند; آنها میگویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم; پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران محمد) بنویس! (۸۳)
چرا ما به خدا و آنچه از حق به ما رسیده است، ایمان نیاوریم، در حالى که آرزو داریم پروردگارمان ما را در زمره صالحان قرار دهد؟!» (۸۴)
خداوند بخاطر این سخن، به آنها باغهایى از بهشت پاداش داد که از زیر درختانش، نهرها جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; و این است جزاى نیکوکاران! (۸۵)
و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، همانها اهل دوزخند. (۸۶)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! چیزهاى پاکیزه را که خداوند براى شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حد، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمیدارد. (۸۷)
و از نعمتهاى حلال و پاکیزهاى که خداوند به شما روزى داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندى که به او ایمان دارید، بپرهیزید! (۸۸)
خداوند شما را بخاطر سوگندهاى بیهوده (و خالى از اراده،) مؤاخذه نمیکند; ولى در برابر سوگندهایى که (از روى اراده) محکم کردهاید، مؤاخذه مینماید. کفاره اینگونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاى معمولى است که به خانواده خود میدهید; یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر; و یا آزاد کردن یک برده; و کسى که هیچ کدام از اینها را نیابد، سه روز روزه میگیرد; این، کفاره سوگندهاى شماست به هنگامی که سوگند یاد میکنید (و مخالفت مینمایید). و سوگندهاى خود را حفظ کنید (و نشکنید!) خداوند آیات خود را این چنین براى شما بیان میکند، شاید شکر او را بجا آورید! (۸۹)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام ( نوعى بختآزمایى )، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دورى کنید تا رستگار شوید! (۹۰)
شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهى اکید،) خوددارى خواهید کرد؟! (۹۱)
اطاعت خدا و اطاعت پیامبر کنید! و (از مخالفت فرمان او) بترسید! و اگر روى برگردانید، (مستحق مجازات خواهید بود; و) بدانید بر پیامبر ما، جز ابلاغ آشکار، چیز دیگرى نیست (و این وظیفه را در برابر شما، انجام داده است). (۹۲)
بر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، گناهى در آنچه خوردهاند نیست; (و نسبت به نوشیدن شراب، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمیشوند;) اگر تقوا پیشه کنند، و ایمان بیاورند، و اعمال صالح انجام دهند; سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند; سپس تقوا پیشه کنند و نیکى نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد. (۹۳)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! خداوند شما را به چیزى از شکار که (به نزدیکى شما میآید، بطورى که) دستها و نیزههایتان به آن میرسد، میآزماید; تا معلوم شود چه کسى باایمان به غیب، از خدا میترسد; و هر کس بعد از آن تجاوز کند، مجازات دردناکى خواهد داشت. (۹۴)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمدا آن را به قتل برساند، باید کفارهاى معادل آن از چهارپایان بدهد; کفارهاى که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند; و به صورت قربانى به (حریم) کعبه برسد; یا (به جاى قربانى،) اطعام مستمندان کند; یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولى هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام میگیرد; و خداوند، توانا و صاحب انتقام است. (۹۵)
صید دریا و طعام آن براى شما و کاروانیان حلال است; تا (در حال احرام) از آن بهرهمند شوید; ولى مادام که محرم هستید، شکار صحرا براى شما حرام است; و از (نافرمانى) خدایى که به سوى او محشور میشوید، بترسید! (۹۶)
خداوند، کعبه -بیت الحرام- را وسیلهاى براى استوارى و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده; و همچنین ماه حرام، و قربانیهاى بىنشان، و قربانیهاى نشاندار را; اینگونه احکام (حساب شده و دقیق،) بخاطر آن است که بدانید خداوند، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، میداند; و خدا به هر چیزى داناست. (۹۷)
بدانید خدا داراى مجازات شدید، و (در عین حال) آمرزنده و مهربان است. (۹۸)
پیامبر وظیفهاى جز رسانیدن پیام (الهى) ندارد; (و مسؤول اعمال شما نیست). و خداوند آنچه را آشکار، و آنچه را پنهان میدارید میداند. (۹۹)
بگو: «(هیچگاه) ناپاک و پاک مساوى نیستند; هر چند فزونى ناپاکها، تو را به شگفتى اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهیزید اى صاحبان خرد، شاید رستگار شوید! (۱۰۰)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از چیزهایى نپرسید که اگر براى شما آشکار گردد، شما را ناراحت میکند! و اگر به هنگام نزول قرآن، از آنها سؤال کنید، براى شما آشکار میشود; خداوند آنها را بخشیده (و نادیده گرفته) است. و خداوند، آمرزنده و بردبار است. (۱۰۱)
جمعى از پیشینیان شما، از آن سئوال کردند; و سپس با آن به مخالفت برخاستند. (ممکن است شما هم چنین سرنوشتى پیدا کنید.) (۱۰۲)
خداوند هیچگونه «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حام» قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلى است که در زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللى حرام میدانستند; و این بدعت، در اسلام ممنوع شد.) ولى کسانى که کافر شدند، بر خدا دروغ میبندند; و بیشتر آنها نمیفهمند! (۱۰۳)
و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید!»، میگویند: «آنچه از پدران خود یافتهایم، ما را بس است!»; آیا اگر پدران آنها چیزى نمیدانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروى میکنند)؟! (۱۰۴)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافتهاید، گمراهى کسانى که گمراه شدهاند، به شما زیانى نمیرساند. بازگشت همه شما به سوى خداست; و شما را از آنچه عمل میکردید، آگاه میسازد. (۱۰۵)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامی که مرگ یکى از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد; یا اگر مسافرت کردید، و مصیبت مرگ شما فرا رسید، (و در آن جا مسلمانى نیافتید،) دو نفر از غیر خودتان را به گواهى بطلبید، و اگر به هنگام اداى شهادت، در صدق آنها شک کردید، آنها را بعد از نماز نگاه میدارید تا سوگند یاد کنند که: «ما حاضر نیستیم حق را به چیزى بفروشیم، هر چند در مورد خویشاوندان ما باشد! و شهادت الهى را کتمان نمیکنیم، که از گناهکاران خواهیم بود!» (۱۰۶)
و اگر اطلاعى حاصل شود که آن دو، مرتکب گناهى شدهاند (و حق راکتمان کردهاند)، دو نفر از کسانى که نسبت به میت، اولى هستند، به جاى آنها قرار میگیرند، و به خدا سوگند یاد میکنند که: «گواهى ما، از گواهى آن دو، به حق نزدیکتر است! و ما تجاوزى نکردهایم; که اگر چنین کرده باشیم، از ظالمان خواهیم بود!» (۱۰۷)
این کار، نزدیکتر است به اینکه گواهى بحق دهند، (و از خدا بترسند،) و یا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد، و) سوگندهایى جاى سوگندهاى آنها را بگیرد. از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و گوش فرا دهید! و خداوند، جمعیت فاسقان را هدایت نمیکند. (۱۰۸)
(از) روزى (بترسید) که خداوند، پیامبران را جمع میکند، و به آنها میگوید: «(در برابر دعوت شما،) چه پاسخى به شما داده شد؟»، میگویند: «ما چیزى نمیدانیم; تو خود، از همه اسرار نهان آگاهى.» (۱۰۹)
(به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسى بن مریم گفت: «یاد کن نعمتى را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانى که تو را با» روح القدس «تقویت کردم; که در گاهواره و به هنگام بزرگى، با مردم سخن میگفتى; و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم; و هنگامی که به فرمان من، از گل چیزى بصورت پرنده میساختى، و در آن میدمیدى، و به فرمان من، پرندهاى میشد; و کور مادرزاد، و مبتلا به بیمارى پیسى را به فرمان من، شفا میدادى; و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده میکردى; و هنگامی که بنى اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم; در آن موقع که دلایل روشن براى آنها آوردى، ولى جمعى از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست!» (۱۱۰)
و (به یاد آور) زمانى را که به حواریون وحى فرستادم که: «به من و فرستاده من، ایمان بیاورید!; سذللّه آنها گفتند: «ایمان آوردیم، و گواه باش که ما مسلمانیم!» (۱۱۱)
در آن هنگام که حواریون گفتند: «اى عیسى بن مریم! آیا پروردگارت میتواند مائدهاى از آسمان بر ما نازل کند؟» او (در پاسخ) گفت: «از خدا بپرهیزید اگر با ایمان هستید!» (۱۱۲)
گفتند: «(ما نظر بدى نداریم،) میخواهیم از آن بخوریم، و دلهاى ما (به رسالت تو) مطمئن گردد; و بدانیم به ما راست گفتهاى; و بر آن، گواه باشیم.» (۱۱۳)
عیسى بن مریم عرض کرد: «خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائدهاى بر ما بفرست! تا براى اول و آخر ما، عیدى باشد، و نشانهاى از تو; و به ما روزى ده! تو بهترین روزى دهندگانى!» (۱۱۴)
خداوند (دعاى او را مستجاب کرد; و) فرمود: «من آن را بر شما نازل میکنم; ولى هر کس از شما بعد از آن کافر گردد (و راه انکار پوید)، او را مجازاتى میکنم که احدى از جهانیان را چنان مجازات نکرده باشم!» (۱۱۵)
و آنگاه که خداوند به عیسى بن مریم میگوید: «آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!»، او میگوید: «منزهى تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنى را گفته باشم، تو میدانى! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهى; و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! بیقین تو از تمام اسرار و پنهانیها باخبرى. (۱۱۶)
من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادى، چیزى به آنها نگفتم; (به آنها گفتم:) خداوندى را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانى که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم; ولى هنگامی که مرا از میانشان برگرفتى، تو خود مراقب آنها بودى; و تو بر هر چیز، گواهى! (۱۱۷)
(با این حال،) اگر آنها را مجازات کنى، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نیستند); و اگر آنان را ببخشى، توانا و حکیمی! (نه کیفر تو نشانه بىحکمتى است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)»(۱۱۸)
خداوند میگوید: «امروز، روزى است که راستى راستگویان، به آنها سود میبخشد; براى آنها باغهایى از بهشت است که نهرها از زیر (درختان) آن میگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن میمانند; هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند; این، رستگارى بزرگ است!» (۱۱۹)
حکومت آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، از آن خداست; و او بر هر چیزى تواناست. (۱۲۰)