ای کشته غلطان به خون ای علمدارم ای میر و سالارم
گشتی قتیل قوم عدوان ای علمدارم ای میر و سالارم
برخیز و ای جان اخا بنما مرا یاری از ره غمخواری
گشتم غریب و خوار دوران ای علمدارم ای میر و سالارم
پشت و پناه لشگرم بودی برادر جان ای سرور خوبان
ای باوفا سقای طفلان ای علمدارم ای میر و سالارم
اهل حرم از تشنگی بیصبر و بیتابند منتظر آبند
آبی رسان بر تشنه کامان ای علمدارم ای میر و سالارم
داغ و فراقت یا اخا پشت مرا بشکست غم بر دلم بنشست
دارم زداغت چشم گریان ای علمدارم ای میر و سالارم
جانا نخواهم زندگانی در این جهان دیگر ای زاده حیدر
پشتم خم از داغ جوانان ای علمدارمای میر و سالارم
رفتی زداغت کردهای عالم پر از شیون ای پاره پاره تن