تشنه کام کربلا خامس آل عبا
شد سرش از تن جدا غرق خون دارد نگاه
در میان خیمه گاه سر به روی نیزه ها
زینب زار و حزین می کند٬وا شهدا بر سر ویرانه ها
آمده از کربلا با صد شور و صد نوا
این پیام آشنا امت زهرا بیا
که عالم مانده به جا در میان شهدا
کربلا دارد خروش ناله می آید به گوش
ای مسلمانان به هوش خون به رگ آمد به جوش
می ز جام حق بنوش او کفن به تن بپوش
زوالجناح حق بنوش غرق در خون٬غمگین
آمد از میدان کین حالتی دارد حزین
از غم سالار دین آن امام بر معین
با دو صد افسوس و آه دم به دم به رزمگاه
کودکانی بر پناه ای فلک رویت سیاه
سینه ی داغ اصغرم غرق در خون اکبرم
لاله ی مطهرم قاسم گل پیکرم
از غمت در آذرم بر تو چون شیر برم