دانلود سخنرانی حجت الاسلام سید حسین مومنی پیرامون شرح زیارت اربعین
بخش 1
در دستور العمل های اولیاء الهی آمده است که اگر کسی چهل روز عملی را انجام بدهد مانند اینکه چهل دعای عهد بخواند، چهل روز ذکر خاص بگوید و یا چهل روز از کاری اجتناب کند، خداوند حکمت را از قلب او به زبانش جاری می کند. بنابراین اگر کسی یک اربعین (چهل روز) از معصیت خدا اجتناب کند، موانع رشد و ترقی و کمال برطرف می شود و به کمال بندگی دست پیدا می کند.
با یک اربعین گریه و عزادارای برای اباعبدالله (ع)، انسان به کمال می رسد. امام حسین نور هدایت و کشتی نجات است. در لسان خاتم الانبیاء (ص) از امام حسین(ع) به عنوان زینت آسمان ها و زمین، نورهدایت و کشتی نجات یاد شده است. همه ی ائمه (ع) ناجی بشریت هستند، ولی کشتی نجات حضرت اباعبدالله (ع) خاص و ویژه است. به فرموده پیامبر (ص): « من از حسین و حسین از من است، خدا هرکسی که او را دوست داشته باشد، دوست دارد.»
اگر کسی چهل روز برای اباعبدالله (ع) گریه کند، بنده خدا می شود. حسین (ع) اباعبدالله است یعنی حق پدری به گردن بندگان خدا دارد؛ هرکسی با او انس بگیرد، دیگر قلبش به زنگار آلوده نخواهد گشت. چنانچه در زیارت داریم که حسین (ع) نور خدا است و نور او انسان را به کمال می رساند. اگر کسی قلبش به اباعبدالله مایل گشت، حضرت از او دستگیری می کند و قدم به قدم او را در مسیر بندگی به جلو می برد و او را به کمال می رساند. قلب که مرده باشد به سوی معصیت می رود، اگر یک لحظه قلب به سوی اباعبدالله مایل بشود، وجود انسان تغییر می یابد.
عین در «عبد»یعنی علم انسان به خدا. حسین دست انسان را می گیرد که انسان عالم به خدا شود. باء در «عبد» به معنای بینونیت و جدایی بین ما و غیرخدا است. دال در«عبد» یعنی دنو و نزدیک شدن ما به خدا. حسین (ع) انسان را به سرمنزل مقصود و بندگی خدا و کمال پیش می برد. این کمال دو جهت دارد: اول اینکه با عزای اباعبدالله، انسان به کمال بندگی می رسد. دوم اینکه انسان در نفس عزای حسین (ع) به کمال می رسد و جلواتی به روی انسان باز می شود و کار به جایی می رسد که گویا روضه را می بیند و برایش مجسم می شود.