وقایع روز نهم ماه صفر
9 صفر
١ـ شهادت عمّار یاسر در جنگ صفین
٢ـ وقوع جنگ نهروان
1ـ شهادت عمّار یاسر در جنگ صفین
در نهم صفر سال 37 هـ .ق. در جریان جنگ صفین، عمار یاسر به درجه والای شهادت نایل شد. کنیهاش ابویقظان، از صحابه نزدیک نبى اکرم (صلی الله علیه و آله) و از یاران با وفاى امیرمؤمنان علیه السلام بود. او مسلمانى راستین بود که به همراه پدر و مادر خود (یاسر و سمیه) و نیز برادرش عبدالله در همان روزهاى آغازین دعوت نبوى، به دین توحید مشرف شدند.
مادرش نخستین زنى بود که در اثر شکنجههاى کفّار و مشرکان، در مکه، به طرز دلخراشى در راه اسلام به شهادت رسید. عمّار و پدر و مادرش را به همراه بلال و خباب و صهیب، زره آهنین بر تن میکردند و در صحراى داغ زیر آفتاب سوزان میخواباندند. زمانى که عمّار را در آتش انداخته بودند پیامبر خطاب به آتش فرمودند: «یا نار کونى بردا و سلاماً على عمّار کما کنت برداً و سلاماً على ابراهیم».
در نتیجه دعا، آتش سوزان اثرى بر بدن وی نگذاشت.
در جلال و عظمت وی همین بس که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند: « عمّار از سر تا پاى مملو از ایمان است و ایمان با گوشت و خون او عجین شده».
عمّار چونان زمان پیامبر که فرماندهى دلیر و یاور پیامبر بود، یار و یاور أمیرمؤمنان(علیه السلام) در عرصههاى مختلف و مشاور حضرت در زمان خلافت ظاهرى ایشان بود. چونان رزم آوران جوان، همچون شیر، در مقابل دشمنان ولایت میایستاد و از مولاى متقیان(علیه السلام) دفاع مینمود. وجود وی در صف یاران مولا على(علیه السلام)، خنثى کننده طعنه دشمنان آن حضرت بود که امام را مخالف اصحاب پیامبر معرفى میکردند.
او در جنگ صفین یکى از سرداران سپاه حضرت بود که با ایراد خطبهاى مفصل از اشتباهات عثمان پرده برداشت و جنایات اطرافیان و نزدیکان وى را افشا نمود و اهل بیت طاهرین (علیهم السلام) را از تهمتهاى معاویه، مبنى بر دست داشتن در قتل عثمان، مبرا دانست.
این شیر دل کهنسال، پس از نبرد نمایان و دلاورانه، در اثر اصابت نیزه از کمینگاه دشمن، به زمین افتاد و خبیثى دیگر سرش را جدا کرد و نزد معاویه برد. بدین ترتیب پس از سالها به دیدار محبوب خویش و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)، پیوست.
شهادت عمار بن یاسر در رکاب امیر مؤمنان (علیه السلام) تزلزلى در سپاه معاویه ایجاد کرد و آنان را دچار تردید و سر در گمی قرار داد؛ چرا که از حضرت ختمی مرتبت چنین روایت شده بود: «عمار را گروه سرکش و ستم پیشه خواهد کشت؛ در حالى که آنان را به حق دعوت میکند.»
حتى یکى از صـحابـه پیـامـبر به نـام خـزیـمـه بن ثابـت معروف به «ذوالشهادتین» که تا قبل از شهادت عمار، در جنگ حاضر نشده بود، وارد نبرد شد و پس از جنگى نمایان به شهادت رسید.
جرثومه خدعه و نیرنگ، عمرو عاص، که سپاه را در حال متلاشى شدن میدید، فریاد بر آورد: «آرى! گروه ستم پیشه و سرکش، عمار را کشت! چه کسى جز على باعث مرگ عمار شد؛ آیا او نبود که این جنگ را به راه انداخته است؟!»
بدین ترتیب باردیگر کور ذهنهاى مسلماننما فریفته دسیسه عمروعاص و معاویه شدند و جنگ را ادامه دادند.
عمار در جنگ صفین 91 سال داشت. امیر مؤمنان(علیه السلام) بر بالین غرق به خون این صحابه بزرگ حاضر شدند و فرمودند: «هر کس از شهادت عمار ناراحت نشود، از مسلمانى بهرهاى ندارد».
حضرت در حالى که اشعارى در بى وفایى دنیا و ناراحتى از فراق دوستان و یاران خود میخواندند، فرمودند: « یکبار بهشت بر عمار کم است؛ بلکه بارها استحقاق آن را دارد و بر او واجب است».
پیکر او را به همراه مرقال در کنار هم به خاک سپردند.
2ـ جنگ نهروان
بعد از اعلام نتیجه حکمین که به دنبال جنگ صفین اتفاق افتاد و در جریان آن ابوموسى اشعرى منافق، با نیرنگ عمرو عاص نتیجه را به نفع معاویه تمام کرد، آتش کینه خوارج شعلهورتر شد و گروه خود را در منطقه اى به نام « نهروان» جمع کردند و بر ضد امیرمؤمنان اعلام جنگ کردند.
حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) تا قبل از این که آنان دست به شمشیر نبرده و جنایات بى شماری را انجام نداده بودند با آنان وارد نبرد نشدند؛ اما پس از آن ناگزیر به جنگ با آنان شتافتند. اما تلاش حضرت براى بازگرداندن خوارج ادامه داشت. مولاى متقیان(علیه السلام) از میان یاران خود، کسانى که اهل سخن بودند و فن بیان داشتند مانند ابن عباس و صعصعه بن صوحان را براى ارشاد آنان فرستاد. به همه آنها جز قاتلان ابن خباب و همسرش امان دادند. در نتیجه از میان دوازده هزار نفر سپاه خوارج، هشت هزار نفر هدایت شدند و از جنگ صرف نظر کردند؛ اما چهار هزار نفر عنود و سنگدل که از دین برگشته بودند باقى ماندند و آغازگر جنگ شدند.
درنهم صفر سال 38 هـ .ق. نبرد سنگین میان دو سپاه درگرفت؛ از سپاه حضرت کمتر از ده نفر شهید شدند و از خوارج کمتر از ده نفر زنده ماندند که حضرت قبل از جنگ این مطلب را فرموده بودند. بدین ترتیب فتنهاى که نزدیک بود نظام عدالت گستر اسلام و حکومت علوى را با مشکل مواجه کند، ریشه کن شد.
البته پس مانده این فتنه شوم که از زبانههاى آتش سقیفه بود، در نهایت باعث بزرگترین جنایت بشری شد و مولاى متقیان(علیه السلام) را به شهادت رسانید