فضیلت روزه روز اول ذی الحجه (مفاتیح الجنان)
اعمال ماه ذی الحجه؛ روز اول- روز بسیار مبارکی است و در ان چند عمل وارد است: اول- روزه که ثواب روزه هشتاد ماه دارد.
فضیلت روزه روز اول ذی الحجه (مصباح المتهجد)
وَ رُوِیَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ
و از ابی الحسن امام موسی کاظم علیه السلام روایت شده که فرمودند:
مَنْ صَامَ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنَ الْعَشْرِ عَشْرِ ذِی الْحِجَّهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ صَوْمَ ثَمَانِینَ شَهْراً وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی وُلِدَ فِیهِ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ الرَّحْمَنِ وَ فِیهِ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا وَ فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنْهُ بَعَثَ النَّبِیُّ ع سُورَهَ بَرَاءَهَ حِینَ أُنْزِلَتْ عَلَیْهِ مَعَ أَبِی بَکْرٍ ثُمَّ نَزَلَ عَلَى النَّبِیِّ ع أَنَّهُ لَا یُؤَدِّیهَا عَنْکَ إِلَّا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْکَ فَأَنْفَذَ النَّبِیُّ ع عَلِیّاً ع حَتَّى لَحِقَ أَبَا بَکْرٍ فَأَخَذَهَا مِنْهُ وَ رَدَّهُ بِالرَّوْحَاءِ یَوْمَ الثَّالِثِ مِنْهُ ثُمَّ أَدَّاهَا إِلَى النَّاسِ یَوْمَ عَرَفَهَ وَ یَوْمَ النَّحْرِ قَرَأَهَا عَلَیْهِمْ فِی الْمَوَاسِم
هر کس در روز اول از ده روز دهه اول ماه ذی الحجه، روزه بگیرد، خداوند برای او ثواب روزه هشتاد ماه را می نویسد و آن روزی است که ابراهیم خلیل الرحمان متولد شد و در این روز، خداوند ابراهیم را خلیل خود گردانید و در روز نخست ماه ذى حجه، سورهى برائت[1] بر پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-نازل شد و آن حضرت آن سوره را به وسیلهى «ابو بکر» [به «مکه»] فرستاد، سپس بر او این مطلب نازل شد که هیچکس جز تو و یا مردى از [خاندان] تو نمیتواند آن را ادا کند. ازاینرو، پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-، على -علیه السّلام-را گسیل داشت تا اینکه در روز سوم ذى حجه در منزل «روحاء» (نام آبادی در نزدیکی مدینه) به «ابو بکر» رسید و سورهى برائت را از او گرفته و سرانجام در روز عرفه یا روز قربانى (روز دهم ذى حجه) آن را از طرف رسول خدا-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-به مردم ابلاغ کرده و در موسم حج بر آنان قرائت نمود.
[1] ) سوره توبه
فضیلت روزه روز اول ذی الحجه (زاد المعاد)
اعمال ماه ذی الحجه؛ روز اوّل ذى الحجه روز مبارکى است و در روایتى وارد شده است که حضرت ابراهیم خلیل در این روز متولّد شده است و در این روز حق تعالى ابراهیم را خلیل خود گردانیده.
و به سند معتبر از حضرت موسى بن جعفر منقول است که هرکه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب هشتاد ماه روزه بنویسد.
فضیلت روزه روز اول ذی الحجه (بلدالامین)
شهر ذی الحجه؛ یُسْتَحَبُّ صَوْمُ هَذَا الْعَشْرِ إِلَى التَّاسِعِ فَإِنْ لَمْ یَقْدِرْ صَامَ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْهُ فَعَنِ الْکَاظِمِ ع أَنَّ صِیَامَهُ یَعْدِلُ صَوْمَ ثَمَانِینَ شَهْراً وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی وُلِدَ فِیهِ إِبْرَاهِیمُ ع وَ فِیهِ اتَّخَذَهُ اللَّهُ خَلِیلًا وَ فِیهِ تَزَوَّجَ عَلِیٌّ ع بِفَاطِمَهَ ع
ماه ذی الحجه؛ مستحب است که روزه بگیری تا روز نهم پس اگر قادر نباشد، اولین روز از آن را روزه بگیرد چنانکه امام کاظم علیه السلام فرمودند که روزه در آن معادل هشتاد ماه است و روز اول ذی الحجه، روزی است که ابراهیم علیه السلام متولد شده و در آن به خلیلی برگزیده شده است و در آن علی علیه السلام با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ازدواج کردند.
فضیلت روزه روز اول ذی الحجه (اقبال الاعمال)
الجزء الأول؛ هذا مبدأ ذکر الأعمال الأشهر الثلاثه أعنی شوال و ذی قعده و ذی حجه من کتاب الإقبال، الباب الثالث فیما یختص بفوائد من شهر ذی الحجه و موائد للسالکین صوب المحجه، فصل فیما نذکره من فضل أول یوم من ذی الحجه
جلد اول، شروع ذکرهای اعمال ماه های سه گانه، یعنی شوال، ذی القعده و ذی الحجه از کتاب اقبال الاعمال، باب سوم، فوائد ماه ذی الحجه، فصل پنجم، فضیلت روز اول ذى الحجه:
رُوِّیتُ بِعِدَّهِ أَسَانِیدَ إِلَى الْأَئِمَّهِ ع
در روایات متعدد از ائمه-علیهم السّلام-آمده است که
أَنَّ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ عَشْرِ ذِی الْحِجَّهِ مَوْلِدُ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ ع
روز اول دههى ذى حجه، روز تولد حضرت ابراهیم خلیل-علیه السّلام-است.
و هو الذی اختاره جدی أبو جعفر الطوسی فی مصباحه مع أننی رویت أن مولده ع کان فی غیر ذلک الوقت
«ابو جعفر طوسى» -رحمه اللّه-نیز در کتاب «مصباح» این دیدگاه را برگزیده است،[1] با اینکه براساس حدیث دیگر، روز تولد آن حضرت در غیر این وقت نیز نقل شده است.[2]
وَ رُوِّیتُ بِعِدَّهِ أَسَانِیدَ أَیْضاً إِلَى أَبِی جَعْفَرِ بْنِ بَابَوَیْهِ مِنْ کِتَابِ مَنْ لَا یَحْضُرُهُ الْفَقِیهُ وَ إِلَى جَدِّی أَبِی جَعْفَرٍ الطُّوسِیِّ بِإِسْنَادِهِمَا إِلَى مَوْلَانَا مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ
نیز با چندین سند «ابو جعفر ابن بابویه» در کتاب «من لا یحضره الفقیه» و جدّم «ابو جعفر طوسى» به سند خود نقل کردهاند که مولى «موسى بن جعفر» -علیهما السّلام- فرمود:
مَنْ صَامَ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ ذِی الْحِجَّهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ صَوْمَ ثَمَانِینَ شَهْراً
«هرکس روز اول ذى حجه را روزه بدارد، خداوند روزهى ٨٠ ماه را براى او مینویسد.»[3]
و زاد جدی أبو جعفر الطوسی فی روایته کما حکیناه عنه و قال و هو الیوم الذی ولد فیه إبراهیم خلیل الرحمن ع و فیه (اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلًا)[4]
جدّم «ابو جعفر طوسى» در نقل خود این اضافه را به همین صورت که نقل میکنیم، افزوده و آورده است: «و این روز، همان روزى است که ابراهیم خلیل الرحمن در آن به دنیا آمد و خداوند او را به عنوان خلیل و دوست صمیمی خود برگزید.»[5]
وَ قَالَ رَحِمَهُ اللَّهُ
هم او-رحمه اللّه-آورده است
فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنْهُ بَعَثَ النَّبِیُّ ص سُورَهَ بَرَاءَهَ حِینَ أُنْزِلَتْ عَلَیْهِ مَعَ أَبِی بَکْرٍ
«در روز نخست ماه ذى حجه، سورهى برائت[6] بر پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-نازل شد و آن حضرت آن را به وسیلهى «ابو بکر» [به «مکه»]فرستاد،
ثُمَّ نَزَلَ عَلَى النَّبِیِّ ع أَنَّهُ لَا یُؤَدِّیهَا عَنْکَ إِلَّا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْکَ فَأَنْفَذَ النَّبِیُّ ع عَلِیّاً ع
سپس بر او این مطلب نازل شد که هیچکس جز تو و یا مردى از [خاندان]تو نمیتواند آن را ادا کند. ازاینرو، پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-، على -علیه السّلام-را گسیل داشت
حَتَّى لَحِقَ أَبَا بَکْرٍ فَأَخَذَهَا مِنْهُ وَ رَدَّهُ بِالرَّوْحَاءِ یَوْمَ الثَّالِثِ مِنْهُ
تا اینکه در روز سوم ذى حجه در منزل «روحاء»[7] به «ابو بکر» رسید و سورهى برائت را از او گرفته
ثُمَّ أَدَّاهَا عَنْهُ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ عَرَفَهَ وَ یَوْمَ النَّحْرِ قَرَأَهَا عَلَیْهِمْ فِی الْمَوَاسِمِ
و سرانجام در روز عرفه یا روز قربانى (روز دهم ذى حجه) آن را از طرف رسول خدا-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-به مردم ابلاغ کرده و در موسم حج بر آنان قرائت نمود.»[8]
یقول السید الإمام العالم العامل الفقیه العلامه الفاضل رضی الدین رکن الإسلام أبو القاسم علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن محمد الطاوس قدس الله روحه و نور ضریحه و حیث قد ذکرنا آیات براءه فینبغی أن نذکر بعض ما رویناه من شرح الحال
تفصیل ماجراى ابلاغ سورهى برائت؛ از آنجا که ذکرى از آیات برائت به میان آمد، شایسته است برخى از روایاتى را که این مسأله را شرح داده است، یادآور شویم:
فَمِنْ ذَلِکَ مَا رَوَاهُ حَسَنُ بْنُ أُشْنَاسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِی الثَّلْجِ الْکَاتِبُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدَلٍ الصُّوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا طَرِیفٌ مَوْلَى مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُوسَى وَ عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ یَسَارٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِیِّ عَنِ الْحَارِثِ الْهَمْدَانِیِّ وَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّهِ عَنْ عَلِیٍّ ع
«حسن بن اشناس» -رحمه اللّه-در کتاب خود در حدیثى به نقل از امام باقر -علیه السّلام-از «محمد بن حنفیه» آورده است که على-علیه السّلام-فرمود:
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا فَتَحَ مَکَّهَ أَحَبَّ أَنْ یُعْذِرَ إِلَیْهِمْ وَ أَنْ یَدْعُوَهُمْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِیراً کَمَا دَعَاهُمْ أَوَّلًا
هنگامی که رسول خدا-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- «مکه» را فتح نمود، خواست همان گونه که در آغاز با اهل «مکه» اتمام حجت نموده بود و آنان را به سوى خداوند-عزّ و جلّ-دعوت کرده بود، در پایان کار نیز چنین کند.
فَکَتَبَ إِلَیْهِمْ کِتَاباً یُحَذِّرُهُمْ بَأْسَهُ وَ یُنْذِرُهُمْ عَذَابَ رَبِّهِ وَ یَعِدُهُمُ الصَّفْحَ وَ یُمَنِّیهِمْ مَغْفِرَهَ رَبِّهِمْ وَ نَسَخَ لَهُمْ أَوَّلَ سُورَهِ بَرَاءَهَ لِیُقْرَأَ عَلَیْهِمْ
ازاینرو، نامهاى به آنان نوشت و در ضمن آن، آنان را از تندى و تیزى خود در کارزار و عذاب پروردگار پرهیز داد و نیز به آنان وعده و نوید آمرزش پروردگار را داد و آیات آغازین سورهى برائت را نوشت تا بر آنان قرائت کند،
ثُمَّ عَرَضَ عَلَى جَمِیعِ أَصْحَابِهِ الْمُضِیَّ إِلَیْهِمْ فَکُلُّهُمْ یَرَى فِیهِ التَّثَاقُلَ فَلَمَّا رَأَى ذَلِکَ مِنْهُمْ نَدَبَ إِلَیْهِمْ رَجُلًا لِیَتَوَجَّهَ بِهِ فَهَبَطَ [إِلَیْهِ]
آنگاه از اصحاب خود خواست که به سوى آنان بروند، ولى دید همه در اقدام به این کار، احساس سستى و سنگینى میکنند. ازاینرو، فردى را فراخواند تا به سوى آنان گسیل بدارد.
جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّهُ لَا یُؤَدِّی عَنْکَ إِلَّا رَجُلٌ مِنْکَ فَأَنْبَأَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص ذَلِکَ وَ وَجَّهَنِی بِکِتَابِهِ وَ رِسَالَتِهِ إِلَى أَهْلِ مَکَّهَ فَأَتَیْتُ مَکَّهَ وَ أَهْلُهَا
در این هنگام، جبرئیل-علیه السّلام-نازل شد و خطاب به آن حضرت گفت: اى محمد، این مطلب را جز مردى از [خاندان]تو نمیتواند ادا کند. تا اینکه [على -علیه السّلام-میفرماید:]رسول خدا-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-مرا از این ماجرا باخبر نمود و مرا براى رساندن نامه و پیام خود به اهل «مکه» گسیل داشت
مَنْ قَدْ عَرَفْتَ لَیْسَ مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلَّا أَنْ لَوْ قَدَرَ أَنْ یَضَعَ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنِّی إِرْباً لَفَعَلَ
و من با وجود آنکه میدانستم هرکدام از مکیان اگر بتوانند مرا پارهپاره کنند، چنین کرده و هر عضو از اعضاى مرا بر سر کوهى میگذاردند-
وَ لَوْ أَنْ یَبْذُلَ فِی ذَلِکَ نَفْسَهُ وَ أَهْلَهُ وَ وُلْدَهُ وَ مَالَهُ فَأَبْلَغْتُهُمْ رِسَالَهَ النَّبِیِّ ص وَ قَرَأْتُ کِتَابَهُ عَلَیْهِمْ
اگرچه در این راه، جان خود و نزدیکان و فرزندان و دارایى خود را هزینه کنند-به «مکه» رهسپار شدم و پیام پیامبر اکرم -صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-را به آنان رسانده و نامهى ایشان را براى آنان خواندم
وَ کُلٌّ یَلْقَانِی بِالتَّهْدِیدِ وَ الْوَعِیدِ وَ یُبْدِی الْبَغْضَاءَ وَ یَظْهَرُ لِیَ الشَّحْنَاءُ مِنْ رِجَالِهِمْ وَ نِسَائِهِمْ
و همهى آنان اعم از مرد و زن، با تهدید و وعدههاى بد با من برخورد کردند و دشمنى خود را نسبت به من آشکار ساختند،
فَلَمْ تَنِینِی ذَلِکَ حَتَّى نَفَذْتُ لِمَا وَجَّهَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص
ولى این امور موجب نشد که من در انجام آنچه رسول خدا -صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-مرا براى بهجا آوردن آن گسیل داشته بود، سستى ورزم.»
وَ أَقُولُ وَ رَوَى الطَّبَرِیُ فِی تَارِیخِهِ فِی حَوَادِثِ سَنَهِ سِتٍّ مِنْ هِجْرَهِ النَّبِیِّ ص
«طبرى» در ضمن حوادث سال ششم هجرت پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- در «تاریخ» خود آورده است:
لَمَّا أَرَادَ النَّبِیُّ ص الْقَصْدَ لِمَکَّهَ وَ مَنَعَهُ أَهْلُهَا أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ کَانَ قَدْ أَمَرَهُ النَّبِیُّ ص أَنْ یَمْضِیَ إِلَى مَکَّهَ فَلَمْ یَفْعَلْ وَ اعْتَذَرَ
زمانى که پیامبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- خواست به «مکه» برود و مکیان از ورود آن حضرت به شهر «مکه» جلوگیرى کردند، به «عمر بن خطاب» دستور داد که به «مکه» برود، ولى او نرفت و عذر آورد.»
فَقَالَ الطَّبَرِیُّ مَا هَذَا لَفْظُهُ ثُمَّ دَعَا عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ لِیَبْعَثَهُ إِلَى مَکَّهَ فَیُبَلِّغَ عَنْهُ أَشْرَافَ قُرَیْشٍ مَا حَالُهُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی أَخَافُ قُرَیْشاً عَلَى نَفْسِی
عبارت «طبرى» به این صورت است: «آنگاه «عمر بن خطاب» را فراخواند تا به «مکه» گسیل بدارد و سورهى برائت را به اشراف و بزرگان «قریش» ابلاغ کند، ولى او گفت: اى رسول خدا، من از قریش بر جان خود بیم دارم.»[9]
أقول فانظر حال مولانا علی ع من حال من تقدم علیه کیف کان یفدی رسول الله ص بنفسه فی کل ما یشیر به إلیه و کیف کان غیره یؤثر نفسه و من ذلک
حال مولى على-علیه السّلام-را با حال کسانى که در خلافت و امامت بر امت، بر او پیشى گرفتند، مقایسه کن و ببین که چگونه او جان خود را در تمام آنچه رسول خدا -صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-بدان دستور میداد، فدا میکرد ولى غیر او، جان خود را بر فرمان رسول خدا-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-مقدّم میداشتند.
[1]) ر.ک: مصباح المتهجد، ص 671
[2]) در ضمن اعمال روز 25 ذیقعده گذشت که براساس روایت منقول از امام رضا-علیه السّلام-، روز تولد حضرت ابراهیم-علیه السّلام-در روز 25 ذیقعده بوده است.
[3]) من لا یحضره الفقیه، ج 2 ، ص 87 [4]) سوره نساء، آیه 125 [5]) مصباح المتهجد، ص 671
[6]) سوره توبه [7]) نام آبادىاى در نزدیکى مدینه. ر. ک: معجم البلدان، ج 3 ، ص 76
[8]) مصباح المتهجد، ص 671 [9]) تاریخ طبرى، ج 2، ص 278